چکیده :درباره حد و اندازه جلیلی که نقش کلیدی در مذاکرات هسته ای پیدا کرده، طبعا از خود وی انتظار نمی رود که متوجه ظرفیت هایش باشد که چگونه تبدیل به فرصت بزرگ 1+5 برای تهدید ایران شده است، اما آیا رهبری متوجه این نیست که با چه تبرهای تیزی همچون احمدی نژاد و جلیلی به جان ریشه کشور و حتی سرنوشت خود افتاده...
کلمه – علی بردبار
مناظره روز گذشته کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، در کنار همه حواشی و آگاهی بخشی هایی که برای جامعه در پی داشت، موجب آن شد که نگرانی ها درباره یک موضوع حیاتی و موثر در سرنوشت ایرانیان در جامعه فراگیر شود. این نگرانی مربوط به شناختی تازه از سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد ایران با ۱+۵ درباره پرونده هسته ای و روشن شدن برخی ابعاد موجود در مذاکرات است که تاکنون باعث افزایش تحریم ها و تاثیر مستقیم بر معیشت مردم، امنیت کشور و جایگاه آن در سطح جهانی شده است.
زمانی که جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پی گیری پرونده هسته ای معرفی شد، شناخت اندکی از وی در جامعه وجود داشت. این ناشناسی تاکنون مانع از آن بوده که عامه مردم توجه زیادی به نقش وی در ناکامی این مذاکرات داشته باشند، اما از آنجا که “تا مرد سخت نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد” وی با کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری و به زبان آمدنش نشان داد که منافع ملی دست چه فردی با چه انگیزه ها و درکی از شرایط جهانی افتاده است. پیش از این در محافل سیاسی شنیده می شد که وی در مذاکرات به جای دفاع منطقی از منافع کشور، شعار می دهد، اما تصور نمی شد که شعارزدگی وی تا این حد عمیق و فاجعه بار باشد. بدون قصد سوء استفاده سیاسی و جناحی و با این اعتقاد که موضوعاتی مانند پرونده هسته فراتر از مسایل سیاسی داخلی و متعلق به آحاد جامعه است و همه جناح های سیاسی باید در موضع گیری های خود مراقب عدم تضعیف تیم مذاکره ایران در برابر گروه ۱+۵ باشند، این نکته گفتنی است که یکی از مطالبات فوری در فردای انتخابات، سلب مسئولیت از جلیلی در مذاکرات هسته ای باشد. آقای خامنه ای انصاف دهد که انتخاب جلیلی منافع ملی که هیچ، منافع خود او را نیز تامین نخواهد کرد. او برای این مسئولیت بسیار نااهل و نامناسب است و هرچه سریع تر باید برکنار شود.
نکته قابل توجه در این مناظره آن است که نگرانی درباره پرونده هسته ای و تحریم، برخلاف آنچه نمایش خارجی جریان حاکم است، موجب نگرانی عقلای آنها نیز شده است. از حسن روحانی که بگذریم، انتقادهای محسن رضائی و علی اکبر ولایتی از شعارزدگی و خطاهای فاحش جلیلی در مذاکرات مذاکرات نشان می دهد که آینده کشور و زندگی مردم به دست نابلدی تمام عیار افتاده است و نگرانی درباره نتیجه این روند محدود به مخالفان جریان حاکم نمی شود. هرچند این نابلد در تخریب منافع ملی تنها نیست و تیم دیگری از همفکران او در دولت احمدی نژاد به مدیریت شخص رئیس دولت، بنا بر گواهی سخنان ولایتی در این مناظره، به کارشکنی عامدانه در برخی نتایج مثبت گرفته شده در مسیرهای دیپلماتیک دیگر دست زده اند. آنجا که وی ماجرای کارشکنی در تحقق توافقات علی لاریجانی با سولانا را مطرح کرد و یا به چوب لای چرخ گذاشتن دولت در مذاکرات موفقش با سارکوزی پرداخت. هرچند این ها بخشی از عوارض در هم ریختگی و صد جزیره بودن ساختار دولت و قدرت در ایران، زیر سایه یک قدرت متمرکز اما غیر شفاف و غیرپاسخگوست.
به هر حال درباره حد و اندازه جلیلی که نقش کلیدی در مذاکرات هسته ای پیدا کرده، طبعا از خود وی انتظار نمی رود که متوجه ظرفیت هایش باشد که چگونه تبدیل به فرصت بزرگ ۱+۵ برای تهدید ایران شده است، اما آیا رهبری متوجه این نیست که با چه تبرهای تیزی همچون احمدی نژاد و جلیلی به جان ریشه کشور و حتی سرنوشت خود افتاده است؟ آیا صلاح شخص رهبری و نظام در توجه به سخنان دلسوزانه میرحسین موسوی نبود که همگان نسبت به اصول مداری او در همه حوزه ها از جمله سیاست خارجی اتفاق نظر داشته و دارند، اما همزمان بر پرهیز از ماجراجویی و پی گیری منافع ملی از طریق سیاست ورزی مدبرانه و پرهیز از ماجراجویی تاکید داشت؟ یاد تاکیدهای مکرر موسوی برای بهره گیری از نیروهای مجرب در سیاست خارجی نمی کنید تا حاصلش شعار جای دفاع از منافع ملی را در مذاکرات نگیرد؟ سرمایه های نظام در عرصه بین الملل مانند محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی را از عرصه تاثیرگذاری بر حفظ منافع ملی در مناسبات جهانی کنار زده اید تا به جای آنها با رویش هایی در حد و اندازه سعید جلیلی جلو بروید؟ این چه بلایی است که بر سر کشور و خودتان می آورید؟ او به روشنی نشان داد که نه تنها فرد مناسبی برای این مسئولیت سنگین نیست که اساسا اشتباهی وارد حوزه سیاست خارجی به عنوان محل تدبیر و حفظ منافع ملی شده است. کار او شعار است و شاید برای تجمع های لباس شخصی ها گزینه مناسبی برای شعار دادن باشد، اما بطور قطعی می شود گفت صلاحیت هدایت مذاکراتی در حد و اندازه پرونده هسته ای ایران را ندارد.
امیدواریم مقام رهبری متوجه مسئولیت سنگین خود در این رابطه باشد و بداند که در این باره مورد پرسش سخت مردم، تاریخ و خداوند خواهد بود. منافع ملی محل آزمون و خطا و تمرین برای ارادتمندان به ایشان نیست. اگر هم تنها به مریدان اعتماد دارد، فرد مجرب تر و آگاه تری را در بین آنها انتخاب کند و خودش هم کمک کند به اینکه هر مذاکره ای برای صیانت از منافع ملی باشد، نه اینکه با توهم نمایندگی اسلام ناب و تفسیر دلبخواهی از آن، در پی اثبات حق به نمایندگان قدرت های جهانی باشد. تمام افتخار جلیلی از مذاکراتر این است که مساله ای را به آنها مطرح کرده که ۴۰ روز طول کشیده تا جواب بدهند یا به قول خودش برای آن جوابی پیدا کنند. مگر مذاکرات محل این رو کم کنی ها و بازی هاست؟ کشور در چنبره تحریم هایی سنگین و ناجوانمردانه گرفتار است، ذره ذره آب می شود و این در حالی است که به قول مجسن رضائی هنوز ۴۰ – ۳۰ درصد عوارض تحریم ها هنوز خود را نشان نداده اند، آنگاه معلوم می شود که نماینده ایران در مذاکرات به دنبال اثبات فلسفه و به قول خود اندیشه در مذاکرات است!
مقام معظم رهبری، لطفا سعید جلیلی را در اسرع وقت از مسئولیت مذاکرات برکنار کنید و حفظ منافع ملی، ختم پرونده هسته ای و رفع تهدید و تحریم خارجی را سرلوحه مذاکرات آتی قرار دهید. همه افتخار آن هم برای خودتان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر