چکیده : متهمان گفته بودند که با شنیدن سخنان مصباح یزدی اقدام به این جنایات کرده بودند. مصباح یزدی در سخنانی گفته بود: «اگر کسی خلاف شرعی مرتکب شود مومنان وظیفه دارند به او تذکر دهند، در مرحله بعد وظیفه دارند که به پلیس معرفیاش کنند و اگر بعد از چند بار به این نتیجه رسیدند که پلیس و دستگاه قضایی نیز این افراد را مجازات نمیکنند، خودشان میتوانند دست به کار شده و خاطیان را به سزای اعمال خود برسانند»؛ هر چند مصباح یزدی صدور فتوا برای این جنایت را تکذیب کرد اما سخنان خود را مستند به حدیث و روایت دانست. ...
کلمه- گروه خبر: پس از بیش از یک دهه تاخیر، حکم اعدام چهار تن از متهمان پرونده موسوم به «قتلهای محفلی کرمان» تایید شد و چهار بسیجی به علت قتل ۵ شهروند کرمانی در انتظار مرگ هستند.
در سال ۱۳۸۱ خبرهایی مبنی بر قتل های شنیع در کرمان منتشر شد. قتل هایی که تا یک سال ادامه داشت و منجر به مرگ حداقل ۵ شهروند کرمانی شد.
محمدحمزه مصطفوی متولد سال ۱۳۶۰ و فرمانده پایگاه بسیج علی اصغر مولای کرمان، محمد یاعباسی متولد سال ۱۳۶۱، محمد سلطانی متولد سال ۱۳۶۲، سلیمان جهانشاهی متولد سال ۱۳۵۹، چنگیز سالاری متولد سال ۱۳۴۸، و علی ملکی متولد سال ۱۳۵۷ همگی از اعضای پایگاه بسیج علی اصغر مولا مستقر در مسجد آقاغلامعلی کرمان به عنوان عاملان این قتلها بازداشت شدند. همگیعاملان پرونده قتلهای کرمان بنابر اقرار رسمی خود و تأکید وکلایشان در دادگاه «از اعضای پایگاه بسیج مسجد آقا غلامعلی مسجد ارگ کرمان بودند و در زمان ارتکاب قتلها، کارت شناسایی بسیج داشتند.»
نخستین قربانی این باند جوان ۱۹ساله یی به نام مصیب افشاری بود که ۱۳ شهریورماه سال ۸۱ به قتل رسید. متهمان در اعترافات خود درباره این جنایت گفتند؛ مصیب در میدان امام خمینی کرمان مواد مخدر می فروخت. ما بعد از شناسایی او چندین بار به وی تذکر دادیم تا دست از کارهایش بردارد اما او بی اعتنا بود تا اینکه به دستور حمزه (متهم ردیف اول) یک روز او را به زور سوار ماشینی کردیم و به محله هفت باغ بردیم و در آنجا حمزه ابتدا سنگی به سر مصیب کوبید و او را داخل چاله یی استخرمانند انداخت، سپس هرکدام از ما سنگی به او کوبیدیم اما مصیب نمی مرد تا اینکه حمزه گفت بهتر است او را زنده به گور کنیم. بعد چاله یی کندیم و پیکر نیمه جان مصیب را به داخل آن انداختیم و با شن و ماسه روی چاله را پوشاندیم و به این ترتیب مصیب را زنده به گور کردیم. متهمان افزودند؛ قتل دوم را یک هفته بعد از قتل مصیب انجام دادیم. ابتدا محسن کمالی را شناسایی کردیم. او فساد اخلاقی داشت، بنابراین یک روز که در حال خروج از خانه بود، او را گرفتیم و به هفت باغ بردیم و در آنجا محسن را هم خفه کردیم و جسدش را همانجا دفن کردیم، سپس به دستور حمزه، موبایل و موتور محسن را برداشتیم تا از آنها برای کارمان استفاده کنیم.
متهمان گفته بودند که با شنیدن سخنان مصباح یزدی اقدام به این جنایات کرده بودند. مصباح یزدی در سخنانی گفته بود: «اگر کسی خلاف شرعی مرتکب شود مومنان وظیفه دارند به او تذکر دهند، در مرحله بعد وظیفه دارند که به پلیس معرفیاش کنند و اگر بعد از چند بار به این نتیجه رسیدند که پلیس و دستگاه قضایی نیز این افراد را مجازات نمیکنند، خودشان میتوانند دست به کار شده و خاطیان را به سزای اعمال خود برسانند»؛
هر چند مصباح یزدی صدور فتوا برای این جنایت را تکذیب کرد اما سخنان خود را مستند به حدیث و روایت دانست.
هر چند مصباح یزدی صدور فتوا برای این جنایت را تکذیب کرد اما سخنان خود را مستند به حدیث و روایت دانست.
اخیرا هم در جریان حمله به رییس مجلس شورای اسلامی در قم رد پای رییس دفتر مصباح یزدی از حلقه پرتو شناسایی شده که جوانان شرکت کننده را ترغیب به برخورد با علی لاریجانی می کرد.
غلامعلی ریاحی در گفت و گو با روزنامه بهار در مورد روند رسیدگی به پرونده این قتل های محفلی گفته است:
بالاخره پس از ۱۱ سال حکم اعدام متهمان پرونده قتلهای محفلی کرمان صادر شد. آنقدر زمان گذشته است که شاید لازم باشد مروری کلی بر ماجرا داشته باشیم.
سال ۱۳۸۱، شش نفر از اعضای موسوم به بسیج در کرمان دست به چند فقره جنایت زدند؛ آن هم با این عنوان که مثلا کسی مشروبات الکلی میفروخته یا دیگری به فحشا شهره بوده است. این قتلها ادامه داشت تا اینکه تصادفا خودرو موکل من به نام محمد رضانژاد ملایری که همراه نامزدش خانم شهره نیکپور بود با خودرو همین افراد تصادف میکند. همان زمان این گروه فردی را با این عنوان که مشروبات الکلی میفروشد دستگیر کرده بودند و این اتفاق مصادف میشود با شب تصادف. براساس اعترافات آنها برای انجام نظر خود استخاره میکردند. استخاره برای آن فرد فروشنده بد میآید و برای این زوج که اعضای محفل برای جلوگیری از شناسایی شدن قصد کشتن شان را داشتند، خوب. این میشود که موکل من و نامزدش را به طرز فجیعی میکشند. به هر صورت این قتلها ادامه داشت تا اینکه به صورت تصادفی یک شماره تلفن همراه سبب کشف جنایت میشود.
پس از کشف جنایت و دستگیری چه حکمی برای اعضای این محفل صادر شد؟
نخستین قاضی پرونده که حالا در زمره وکلای دادگستری است حکم اعدام آنها را صادر کرد.
با این حال تایید آن حکم ۱۱ سال طول کشید؟
پس از آن چند فقره اعتراض به حکم صورت گرفت که براساس این اعتراضها پرونده به شعبه ۳۱ دیوانعالی کشور ارجاع میشد و هر بار یک سلسله از نواقص در پرونده مطرح و به شعبه دیگری بازگردانده میشد تا رسیدگی مجدد کند و این روند حدود ۱۰ سال ادامه داشت. تا اینکه سال گذشته شعبه جزایی دادسرای کرمان برای آخرین مرتبه به پرونده رسیدگی کرد و علاوه بر یکنفری که قبلا حکم اعدامش قطعی شده بود برای سه نفر دیگر به اتهام مشارکت در قتل شهره نیک پور و محمد رضانژاد ملایری حکم اعدام صادر کرد. اما این حکم هم با اعتراض محکومان مواجه شد و به هیات عمومی اصراری دیوانعالی کشور رفت اما آن هیات این اعتراض را غیرقابل طرح دانست.
پرونده قتلهای محفلی کرمان دقیقا چه تعداد مقتول داشت؟
آن مقدار که در دایره رسیدگی شعبه جزایی دادگاه کرمان رسیدگی شد ۵ مقتول وجود داشتند.
سال ۱۳۸۱، شش نفر از اعضای موسوم به بسیج در کرمان دست به چند فقره جنایت زدند؛ آن هم با این عنوان که مثلا کسی مشروبات الکلی میفروخته یا دیگری به فحشا شهره بوده است. این قتلها ادامه داشت تا اینکه تصادفا خودرو موکل من به نام محمد رضانژاد ملایری که همراه نامزدش خانم شهره نیکپور بود با خودرو همین افراد تصادف میکند. همان زمان این گروه فردی را با این عنوان که مشروبات الکلی میفروشد دستگیر کرده بودند و این اتفاق مصادف میشود با شب تصادف. براساس اعترافات آنها برای انجام نظر خود استخاره میکردند. استخاره برای آن فرد فروشنده بد میآید و برای این زوج که اعضای محفل برای جلوگیری از شناسایی شدن قصد کشتن شان را داشتند، خوب. این میشود که موکل من و نامزدش را به طرز فجیعی میکشند. به هر صورت این قتلها ادامه داشت تا اینکه به صورت تصادفی یک شماره تلفن همراه سبب کشف جنایت میشود.
پس از کشف جنایت و دستگیری چه حکمی برای اعضای این محفل صادر شد؟
نخستین قاضی پرونده که حالا در زمره وکلای دادگستری است حکم اعدام آنها را صادر کرد.
با این حال تایید آن حکم ۱۱ سال طول کشید؟
پس از آن چند فقره اعتراض به حکم صورت گرفت که براساس این اعتراضها پرونده به شعبه ۳۱ دیوانعالی کشور ارجاع میشد و هر بار یک سلسله از نواقص در پرونده مطرح و به شعبه دیگری بازگردانده میشد تا رسیدگی مجدد کند و این روند حدود ۱۰ سال ادامه داشت. تا اینکه سال گذشته شعبه جزایی دادسرای کرمان برای آخرین مرتبه به پرونده رسیدگی کرد و علاوه بر یکنفری که قبلا حکم اعدامش قطعی شده بود برای سه نفر دیگر به اتهام مشارکت در قتل شهره نیک پور و محمد رضانژاد ملایری حکم اعدام صادر کرد. اما این حکم هم با اعتراض محکومان مواجه شد و به هیات عمومی اصراری دیوانعالی کشور رفت اما آن هیات این اعتراض را غیرقابل طرح دانست.
پرونده قتلهای محفلی کرمان دقیقا چه تعداد مقتول داشت؟
آن مقدار که در دایره رسیدگی شعبه جزایی دادگاه کرمان رسیدگی شد ۵ مقتول وجود داشتند.
در یک مقطع زمانی حدود سال ۸۷ اعلام شد که خانواده مقتولان اعلام رضایت کردهاند؟ این اعلام رضایت حقیقت داشت؟
بله خانواده سه تن از مقتولان اعلام گذشت کرده بودند.
بله خانواده سه تن از مقتولان اعلام گذشت کرده بودند.
خاطرتان هست که آن سه خانواده براساس چه انگیزهای به اعلام رضایت اقدام کردند؟
گویا خانواده متهمان به نحوی موفق به جلب رضایت آنها شده بودند. اما دو خانواده اعلام رضایت نکردند و ماجرا به این نحو در آمد که حالا چهار نفر از آن شش نفر محکوم به اعدام باشند.
یعنی آن دو نفر باقیمانده در قتلهایی که اعلام رضایت نشده مداخله نداشتند؟
مداخله داشتند اما مداخله شان در حد معاونت در تهیه وسیله برای کشتن بود و به همین دلیل حکم اعدام برای آنها صادر نشد و تنها به چند سال زندان محکوم شدند.
گویا خانواده متهمان به نحوی موفق به جلب رضایت آنها شده بودند. اما دو خانواده اعلام رضایت نکردند و ماجرا به این نحو در آمد که حالا چهار نفر از آن شش نفر محکوم به اعدام باشند.
یعنی آن دو نفر باقیمانده در قتلهایی که اعلام رضایت نشده مداخله نداشتند؟
مداخله داشتند اما مداخله شان در حد معاونت در تهیه وسیله برای کشتن بود و به همین دلیل حکم اعدام برای آنها صادر نشد و تنها به چند سال زندان محکوم شدند.
یکی از حواشی که درباره این پرونده همیشه مطرح بود این بود که متهمان در زندان نگهداری نشدند و آزاد بودند؛ ماجرای آزادی بعضی از متهمان چه بود؟
متهمان ابتدا بازداشت شدند اما پس از آنکه برای اولینبار دیوانعالی کشور حکم آنها را نقض کرد با صدور قرار تامین وثیقه آزاد شدند. حتی وقتی دور آخر محاکمه برگزار میشد جز یکی از آنها که قبلا محکوم به اعدام شده بود بقیه آزاد بودند. اما بلافاصله پس از آنکه حکم در دیوانعالی کشور تایید شد آنها بازداشت شدند تا نتوانند به علت داشتن وثیقه متواری شوند. الان همه محکومان در بازداشت هستند و منتظرند ببینند اولیای دم بر قصاص باقی ماندهاند یا نه.
متهمان ابتدا بازداشت شدند اما پس از آنکه برای اولینبار دیوانعالی کشور حکم آنها را نقض کرد با صدور قرار تامین وثیقه آزاد شدند. حتی وقتی دور آخر محاکمه برگزار میشد جز یکی از آنها که قبلا محکوم به اعدام شده بود بقیه آزاد بودند. اما بلافاصله پس از آنکه حکم در دیوانعالی کشور تایید شد آنها بازداشت شدند تا نتوانند به علت داشتن وثیقه متواری شوند. الان همه محکومان در بازداشت هستند و منتظرند ببینند اولیای دم بر قصاص باقی ماندهاند یا نه.
از جمله مسائل دیگر این پرونده این بود که متهمان مدعی شده بودند براساس سخن یکی از روحانیون صاحبنام مقتولان را مهدورالدم تشخیص داده و آنها را کشتهاند، این ادعا در روند پرونده تا چه حد تاثیر داشت؟
متهمان در روند رسیدگی به پرونده براساس این ادعا دو گونه رویکرد متفاوت داشتند. آنها ابتدا به عملی که انجام داده بودند افتخار میکردند و به هیچوجه آثار ندامت و پشیمانی در حرکات و رفتارشان مشهود نبود. اما در آخرین دور از محاکمه و زمانی که احساس کردند در خطر محکومیت هستند از آن حالت کاملا بیرون آمده بودند و به دستوپای خانوادهها افتادند برای جلب رضایت. بهویژه چند نفر از آنها به شدت اظهار پشیمانی میکردند. اما تا پیش از دور آخر محاکمه متهمان مدعی بودند که مقتولان مهدورالدم بودهاند و بر این موضوع اصرار داشتند. در جلسات محاکمه اینگونه مطرح شد که یکی از اعضای محفل به قم رفته بوده و در درس آیتالله(…) شرکت کرده و پس از بازگشت یک نوع تجویز شرعی از احساسات ایشان احساس کرده بود. اما دادگاه به دنبال مطرح شدن این مسائل از دفتر ایشان کتبا استعلام کرد و دفتر آیتالله قویا مساله را تکذیب و اعلام کرد که اینگونه صلاحیتها مربوط به قوهقضاییه است و هیچکس حق ندارد چنین مجازاتهای شرعی را اعمال کند. ادعای دیگر متهمان و خصوصا رهبر گروه این بود که از طرف فرمانده یگان بسیج شان به نوعی مجوز صادر شده بود که با این مصادیق برخورد قهرآمیز داشته باشند. به همین جهت فرمانده بسیج منطقه به دادگاه احضار شد و او هم به شدت ادعاهای متهمان را تکذیب کرد و گفت اینها گروهی خودسر بودهاند که به دور از تصمیمات سلسله مراتب فرماندهی به این اقدامات خلاف قانون دست میزدند. بنابر این دادگاه فرمانده بسیج و روحانی مذکور را به هیچوجه مقصر تشخیص نداد و کیفرخواستی نیز علیه آنها صادر نکرد زیرا آنها موضع انکار و تکذیب داشتند.
متهمان در روند رسیدگی به پرونده براساس این ادعا دو گونه رویکرد متفاوت داشتند. آنها ابتدا به عملی که انجام داده بودند افتخار میکردند و به هیچوجه آثار ندامت و پشیمانی در حرکات و رفتارشان مشهود نبود. اما در آخرین دور از محاکمه و زمانی که احساس کردند در خطر محکومیت هستند از آن حالت کاملا بیرون آمده بودند و به دستوپای خانوادهها افتادند برای جلب رضایت. بهویژه چند نفر از آنها به شدت اظهار پشیمانی میکردند. اما تا پیش از دور آخر محاکمه متهمان مدعی بودند که مقتولان مهدورالدم بودهاند و بر این موضوع اصرار داشتند. در جلسات محاکمه اینگونه مطرح شد که یکی از اعضای محفل به قم رفته بوده و در درس آیتالله(…) شرکت کرده و پس از بازگشت یک نوع تجویز شرعی از احساسات ایشان احساس کرده بود. اما دادگاه به دنبال مطرح شدن این مسائل از دفتر ایشان کتبا استعلام کرد و دفتر آیتالله قویا مساله را تکذیب و اعلام کرد که اینگونه صلاحیتها مربوط به قوهقضاییه است و هیچکس حق ندارد چنین مجازاتهای شرعی را اعمال کند. ادعای دیگر متهمان و خصوصا رهبر گروه این بود که از طرف فرمانده یگان بسیج شان به نوعی مجوز صادر شده بود که با این مصادیق برخورد قهرآمیز داشته باشند. به همین جهت فرمانده بسیج منطقه به دادگاه احضار شد و او هم به شدت ادعاهای متهمان را تکذیب کرد و گفت اینها گروهی خودسر بودهاند که به دور از تصمیمات سلسله مراتب فرماندهی به این اقدامات خلاف قانون دست میزدند. بنابر این دادگاه فرمانده بسیج و روحانی مذکور را به هیچوجه مقصر تشخیص نداد و کیفرخواستی نیز علیه آنها صادر نکرد زیرا آنها موضع انکار و تکذیب داشتند.
با همه این احوال به عنوان وکیل پرونده روند رسیدگی قضایی را چگونه میبینید؟
قضات محلی که در حوزه کرمان بودند از نزدیک شنیع بودن و جنایت کارانه بودن اقدامات این گروه را کاملا احساس میکردند و خشم مردم منطقه را از این اقدامات غیرقانونی کاملا لمس کرده بودند. به همین جهت آنها به استناد مواد قانونی و اینکه مرجع رسمی رسیدگی به اعمال خلاف قانون افراد و جرایم آنها قوهقضاییه است با شدت و قاطعیت برای جلوگیری از تکرار این حوادث احکام سنگین اعدام و حبسهای طویلالمدت صادر کردند. اما هر بار که بر اثر اعتراض متهمان پرونده به تهران میآمد در دیوانعالی کشور مورد تایید قرار نمیگرفت تا اینکه در مرتبه آخر و پس از ۱۰ سال دیوانعالی کشور بالاخره تشخیص دادگاه جزایی کرمان را موافق قانون و شرع تشخیص داد و ادعای مهدورالدم بودن مقتولان مورد پذیرش قوهقضاییه قرار نگرفت و احکام اعدام تایید شد. اصولا رویکرد نهایی قوهقضاییه این است که چون مجازات مجرمان را از صلاحیتهای انحصاری خود میداند به همین جهت با وجود آنکه دیوانعالی کشور در یکیدونوبت به ادعای مهدورالدم بودن مقتولان توجه کرده بود اما در آخرین تصمیم که آخرین اراده قوهقضاییه تلقی میشود این ادعا را مورد پذیرش قرار نداد.
قضات محلی که در حوزه کرمان بودند از نزدیک شنیع بودن و جنایت کارانه بودن اقدامات این گروه را کاملا احساس میکردند و خشم مردم منطقه را از این اقدامات غیرقانونی کاملا لمس کرده بودند. به همین جهت آنها به استناد مواد قانونی و اینکه مرجع رسمی رسیدگی به اعمال خلاف قانون افراد و جرایم آنها قوهقضاییه است با شدت و قاطعیت برای جلوگیری از تکرار این حوادث احکام سنگین اعدام و حبسهای طویلالمدت صادر کردند. اما هر بار که بر اثر اعتراض متهمان پرونده به تهران میآمد در دیوانعالی کشور مورد تایید قرار نمیگرفت تا اینکه در مرتبه آخر و پس از ۱۰ سال دیوانعالی کشور بالاخره تشخیص دادگاه جزایی کرمان را موافق قانون و شرع تشخیص داد و ادعای مهدورالدم بودن مقتولان مورد پذیرش قوهقضاییه قرار نگرفت و احکام اعدام تایید شد. اصولا رویکرد نهایی قوهقضاییه این است که چون مجازات مجرمان را از صلاحیتهای انحصاری خود میداند به همین جهت با وجود آنکه دیوانعالی کشور در یکیدونوبت به ادعای مهدورالدم بودن مقتولان توجه کرده بود اما در آخرین تصمیم که آخرین اراده قوهقضاییه تلقی میشود این ادعا را مورد پذیرش قرار نداد.
قوهقضاییه در گذشته نیز به سختی ادعای مهدورالدم بودن مقتولان را پذیرفته است. زیرا بههرحال این نوع اقدامات خودسرانه به نوعی اقتدار قانونی قوهقضاییه را هم زیر سوال میبرد. زیرا به موجب قانون اساسی و قوانین عادی صدور حکم علیه مجرمان از اختیارات و صلاحیتهای اساسی قوهمجریه است و افراد غیر از قضات دادگاهها حق ندارند حتی نسبت به رفتار مجرمانه دیگران به صورت خودسرانه و سلیقهای اتخاذ تصمیم کنند. بنابراین قوهقضاییه در بررسی نهایی و برای صیانت از جامعه تشخیص داد که اقدام مرتکبین، یک جنایت است و به هیچوجه ادعای مهدورالدم بودن مقتولان و اینکه متهمان میگفتند ما امر به معروف و نهی از منکر کردیم پذیرفته نشد.
در نهایت حکم اعدام صادر شد، این حکم چه زمان اجرایی خواهد شد؟
وقتی شعبه جزایی دادگاه کرمان حکم را صادر کرد تنها دو خانواده نژادملایری و نیکپور مانده بودند که اعلام رضایت نکرده بودند. بنابر این چون آنها بر شکایت باقیمانده بودند ما تقاضای قصاص کردیم و درنهایت حکم دادگاه کرمان پس از ده سال در دیوانعالی کشور مورد تایید و ابرام قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم به دادگستری کرمان عودت داده شده است. تا آنجا که اطلاع دارم اولیای دم دعوت شدهاند تا چنانچه همچنان بر تقاضای قصاص باقی هستند پرونده برای استیذان یعنی صدور اجازه حکم قصاص نزد رییس قوهقضاییه فرستاده شود و بعد از آنکه ایشان اجازه اجرای حکم را صادر کنند حکم قصاص درباره محکومان اجرا خواهد شد.
در نهایت حکم اعدام صادر شد، این حکم چه زمان اجرایی خواهد شد؟
وقتی شعبه جزایی دادگاه کرمان حکم را صادر کرد تنها دو خانواده نژادملایری و نیکپور مانده بودند که اعلام رضایت نکرده بودند. بنابر این چون آنها بر شکایت باقیمانده بودند ما تقاضای قصاص کردیم و درنهایت حکم دادگاه کرمان پس از ده سال در دیوانعالی کشور مورد تایید و ابرام قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم به دادگستری کرمان عودت داده شده است. تا آنجا که اطلاع دارم اولیای دم دعوت شدهاند تا چنانچه همچنان بر تقاضای قصاص باقی هستند پرونده برای استیذان یعنی صدور اجازه حکم قصاص نزد رییس قوهقضاییه فرستاده شود و بعد از آنکه ایشان اجازه اجرای حکم را صادر کنند حکم قصاص درباره محکومان اجرا خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر