چکیده :آیا مراجع عالیقدر و علمای اعلام از اِعمال این حجم از ستم به نام و ادعای مسلمانی بی اطلاع و غافلند یا اصل «تقیه» که مختص زمان ائمه جائر است در زمانه ما موضوعیت پیدا کرده است و امت اسلامی از آن بی خبرند!...
فخرالسادات محتشمی پور در نامه ای خطاب به علما و مراجع که حاوی شرح ظلم و ستمی که برهمسر وی، سید مصطفی تاجزاده، رفته، سوالاتی از مراجع و علما مطرح کرده که به دور از حاشیه روی و اغراق، پاسخگویی به یکایک آنها حداقل انتظاری است که هر فرد مومنی میتواند از مراجع دینی خود داشته باشد.
به گزارش کلمه، در این نامه محتشمی پور میپرسد: «اساسا صرف «نقد» از زمامداران اسلامی با توجه به این که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است، چه حکمی دارد و تکلیف احکام صادره محاکمه قضائی که افراد را به صرف نقد منصفانه و گیریم غیرمنصفانه به مجازات هایی فراتر از توان کیفری محکوم می کنند، چیست؟!»
همسر معاون دربند وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی تصریح کرده است: حصر فعلی غیرقانونی است که متأسفانه اول بار در مورد فقیه عالیقدر حضرت آیة الله العظمی منتظری اعمال شد و چون عکس العمل لازم از طرف حوزه و افکار عمومی نشان داده نشد، در مورد بزرگوارانی چون خانم دکتر رهنورد و آقایان موسوی و کروبی نیز اعمال شد و به دنبال آن حصر در بیمارستان در مورد بعضی زندانیان سیاسی تا حدود نزدیک دو سال و حصر در زندان در مورد آقای تاجزاده به مدت نزدیک به سه سال و نیم اعمال شد. اینک که دستگاه قضائی و امنیتی این گونه اقدامات غیرقانونی را به راحتی و بدون نیاز به پاسخ انجام می دهد تکلیف مسلمانی ما و جایگاه امر به معروف و نهی منکر و تکلیف اصلاح حکومت چیست و کجاست؟
متن کامل استعلام نامه سرگشاده فخرالسادات محتشمی پور به مراجع و علما که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات
حضرات آیات عظام، مراجع عالیقدر و فضلای عالیقدر
سلام علیکم
این پنجمین اربعین است که در سوگ مولای عاشقان و آزادگان، حسین بن علی (ع) مویه و ناله می کنیم در حالی که بیش از گذشته حال و وضع و مقام آن حضرت و اهل و عشیره نیک خصال و نیک مرام و اصحاب والامقام ایشان را درک کرده ایم و بیش از همیشه دنائت و شقاوت دشمنان بی مقدارشان را می فهمیم که چون از بیعت امام با یزیدِ منحرف از دین و مروج بی اخلاقی و رذالت ها ناامید شدند، فتوای قتل او را گرفتند و در کشتن او و اصحابش بر یکدیگر پیشی گرفتند و زود از کرده خویش پشیمان شدند و گناه را به گردن یکدیگر انداختند و زود تاوان بندگی شیطان را پس دادند و زود فعل قبیحشان گریبانگیرشان شد و زود خون مظلوم دامنشان را گرفت و آنچه کردند عبرتی شد برای امت های بعد از ایشان.
باری نزدیک پنج سال است که ما خانواده های زندانیان سیاسی که بعضا خود نیز طعم زندان و انفرادی و دست کم احضار و پرونده سازی بداندیشان و بازجویی را چشیده ایم با معنی ظلم آشناییم و طعم آن را و رنگ و بوی آن را خوب می شناسیم. و این پنجمین اربعین را در حالی سپری کردیم که هنوز خون های به ناحق ریخته و دل های با شقاوتِ سخت دلان شکسته و تن های به عداوت شکنجه دیده و روح و روان های آسیب دیده و به ناخنِ تیزِ بدسگالان خراشیده مقابل دیدگان شاهدان امروز وقایع چند سال اخیر ایران، تازه و برجسته و آشکار است و گویی هر روز که می گذرد خون ها سرخ تر، زخم ها عمیق تر، جراحت ها گسترده تر و رنگ چهره ها پریده تر می شود چرا که گویی قرار نیست ترازوی عدالت از پستوی عدالت خانه بیرون آید و به محاکم قضایی راه یابد و قاضی قرآن را نصب العین خویش قرار دهد و دادستان فقط از خدا بترسد. بلکه بنا بر لجاجت و سخت دلی و شقاوت و کینه ورزی بیشتر است تا مظلوم مجبور به اعتراف شود به گناه ناکرده و آزاده مجبور به زانو زدن شود در برابر مدعیان خدایی و شریف مجبور به بندگی غیرخدا شود و عزت خدادادی به تمسخر گرفته شود!
حضرات آیات عظام و علمای اعلام
نه تنها زبان اینجانب، همسر آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده، از شرح همه بی عدالتی های صورت گرفته طی نزدیک چهارسال و نیم سپری شده از انتخابات ۸۸ در محاکم قضائی مان و شرح همه شکنجه ها و پلیدی های صورت گرفته در جریان بازداشت های غیرقانونی و بدون محاکمه و حبس های انفرادی همراه با بازجویی های خشونت بار و درهم شکننده و تحقیرآمیز هزاران ایرانی مسلمان و غیرمسلمان از هر قوم و زبان و فرهنگ و مرام، و تبعیدها و زندان در تبعید ها و حصرها در خانه و بیمارستان و زندان عاجز است، بلکه حتی توان بیان آن چه را بر همسر عزیزتر از جانم و خانواده مظلوم او گذشته است، ندارم. اما آن چه مرا وادار به نوشتن این مرقومه دل آزار نموده ستمی است که بیش از خود زندانی سیاسی بر خانواده او می رود و در پی آن طرح سوالاتی که این روزها بر زبان جوانان مسلمان ایرانی و غیرایرانی جاری است و این پرسش اساسی که آیا مراجع عالیقدر و علمای اعلام از اِعمال این حجم از ستم به نام و ادعای مسلمانی بی اطلاع و غافلند یا اصل «تقیه» که مختص زمان ائمه جائر است در زمانه ما موضوعیت پیدا کرده است و امت اسلامی از آن بی خبرند!
بزرگواران و زعمای دینی مسلمانان
مستحضرید که این جانب همسر «زندانی خاص بیت شریف» مکرر شرح احوال عزیزدربندم، که تبعیت از او به گفته برخی حضرات باید بهشت را برمن واجب نماید، موجب بازداشت و انفرادی و محاکمه و صدور حکم برایم شده است، برای شما نگاشته ام و گاه از باب اتمام حجت گفتارها و نوشتارهایی را حضورا خدمتتان عرضه داشته ام و البته در مواردی توفیق زیارت نصیب نگشته و پیام ها را با واسطه رسانده ام و گاه با اهل بیت گفتگو کرده و وظیفه امانت داری را به خواهران بزرگوارم محول کرده ام وهر بار مورد لطف و مرحمت و شفقت قرار گرفته و راهنمایی های بزرگوارانه تان را به کار بسته ام که برخی از این ارشادات در بازجویی ها در بازداشت گاه غیرقانونی سپاه پاسداران(دوالف) هم به کار من آمده است. (از جمله فرمایشات ارجمند حضرت آیة الله العظمی وحید خراسانی در ضرورت بهره مندی از مخّ فقاهت برای جدا کردن یک انسان از جامعه و خانواده) که چه بسا مشکلاتی را به لحاظ امنیتی برای بعضی از بیوت و دفاتر به دنبال داشته است. با این همه بار دیگر برخود واجب دانستم که پس از حدود سه و سال و نیم انفرادی و حصر در زندان همسرعزیزتر از جانم «مصطفی» که والاترین مقام نزد پروردگارمان نصیبش باد، گزارشی از وضع و حال وی بنا به وسع و طاقت خویش به پیشگاهتان عرضه کنم تا علاوه بر اطلاع رسانی تکلیف خود را نیز بدانم و نسبت به سستی و کوتاهی های احتمالی در اقامه «رسالت و وظیفه همسری» توسط شما بزرگواران و زعمای دینی متنبه شوم.
۱- سید مصطفی تاجزاده با حکم بازداشتی که سه روز قبل از انتخابات ۸۸ توسط متهم اول کهریزک قاضی مرتضوی (دادستان وقت) امضاء شده بود، در یورشی وحشیانه به منزلش در نیمه شب ۲۳ خردادماه دستگیر و بلافاصله به بازداشت گاه غیرقانونی سپاه (دو الف) منتقل شد.
۲- بازجویی های سخت و خشن و آزارنده و دست درازی های بازجوی خشن سپاه مشکلات جسمی ایشان را تشدید و ضرورت درمان فوری را ایجاب نمود که متاسفانه علیرغم تشخیص پزشک بیمارستان بقیة الله برای عمل کمر و گردن بدان وقعی گذاشته نشد.
۳- حضور ایشان در دادگاه نمایشی و غیرقانونی با قرائت کیفرخواست عمومی و با هیبتی مغایر شأن ایشان و نمایش آن از رسانه ملی موجب وهن نظام جمهوری اسلامی گردید. پس از آن در دو دادگاه غیرعلنی که برای ایشان با حضور وکلایشان به ریاست قاضی صلواتی تشکیل شد در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایتشان از آقای جنتی که او را متقلب و متخلف در انتخابات مجلس ششم می دانستند، از خود دفاع نکردند که علیرغم آن به شش سال حبس محکوم شدند.
۴- در چهارمین روز ماه رمضان سال ۱۳۸۹ در حالی که هنوز در نقاهت عمل جراحی دیسک کمر به سر می بردند برای اجرای حکم به زندان احضار شدند و از همان روز به جای انتقال به بند عمومی به انفرادی منتقل شدند که این وضعیت تاکنون ادامه دارد.
۵- تاکنون در مورد این اقدام غیرقانونی یعنی نگهداری نزدیک سه سال ونیم در انفرادی و به شکل ایزوله و محصور در بند زنان سابق (متادون اسبق) که چند ماه از آن به شکل متناوب فرد دیگری هم در اتاق یا بند ایشان بوده که هر سه زندانی همراه ایشان(آقای نوری زاد و آقای شریفی پس از اعتصاب غذا و فرد دیگر پس از حدود ۷ بار اقدام به خودکشی) آزاد شدند، هیچ مقام مسئول توضیحی به ما نداده است. اما یک بار بازجو به ایشان به طور شفاهی گفته تو هرگز به عمومی منتقل نخواهی شد چون تشکیلات درست می کنی!
۶- با این که مرخصی حق زندانی و خانواده اوست، از آبان ماه سال ۹۱ ایشان حتی برای یک روز هم به مرخصی نیامده اند.
۷- از انواع ملاقات های سه گانه که برای زندانیان عادی براساس رعایت حق و شرع و قانون در نظر گرفته شده ایشان تنها از ملاقات کابینی هفتگی با همسرشان برخوردارند و امکان ملاقات با پدر و مادر، فرزند و برادر و خواهران را ندارند.
۸- در مواردی پس از پی گیری های مکرر خانواده که بعضا موجب ایذاء و عسرت و سختی برای ایشان بوده است، بازجویان سپاه امکان ملاقات در بازداشت گاه غیرقانونی دو الف فراهم می آوردند که در پی کینه توزی های جدید پس از انتخابات ۹۲ و روی کار آمدن دولت تدبیر و امید این ملاقات ها قطع و فشار روی ایشان و خانواده به خصوص پدر و مادر و دخترشان زیادتر شده است.
۹- سید مصطفی تاجزاده به تأسی از جدّ بزرگوارش امام موسی کاظم (ع) دوران حصر و بند و حبس خویش را با عبادت خدای عزّ وجلّ و نماز و صیام و شب زنده داری و مطالعه می گذراند و روزه داری اعتراضی ایشان به بیش از سه سال و یک ماه رسیده است که همین مسئله موجب مشکلاتی از جمله تاری چشم، نوسان فشارخون و ایجاد نگرانی هایی برای پزشکان معتمد و خانواده ایشان شده است. روند درمان ایشان از سال گذشته قطع شده و از زمان انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی تاکنون سخت گیری برای درمان ایشان بیشتر و بیشتر شده به نحوی که اظهار نگرانی پزشکان و درخواست بستری شدن ایشان در بیمارستان برای بررسی های تخصصی پزشکی و درمان مورد بی اعتنایی کامل قرار گرفته است.
۱۰- در عوض پاسخ گویی به همه مظالم اعمال شده و اقدامات غیرقانونی در مورد ایشان، سپاه طی پرونده سازی جدید کلیه گفتارها و نوشتارهای منتقدانه ایشان را موارد اتهامی اعتبار نموده و شکایتی از ایشان داشته که منجر به چند نوبت احضار در دادسرای اوین و نیز به دادگاه انقلاب شده است. ایشان موضوع عدم شرکت در دادگاه و یا شرکت و عدم دفاع از خود در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایتشان از آقای جنتی و سردار مشفق و نیز شرکت در دادگاه علنی، با حضور هیأت منصفه و نمایندگان رسانه ها و ارائه لایحه دفاعیه را با مردم شریف ایران به شور گذاشته و علاقمند است که این بار با مشورت مردم و با استفاده از عقل جمعی به تصمیم گیری برسد.
۱۱- این فرزند غیور امام و انقلاب در اعتراض به سلب حق اولیه انسانی و قانونی و شرعی اش که همانا ممنوع الملاقات کردن والدینشان است، نامه ای به رهبری نوشته اند که ضمیمه این مرقومه است. اما با این که چند هفته ای از انتشار آن نامه می گذرد، و شائبه عدم اطلاع ایشان برطرف شده هنوز هیچ گونه اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است.
حضرات مراجع عظام و علمای بزرگوار
اینک پس از شرح مختصری از احوال و اوصاف همسر عزیزم ضرورت می دانم که سوالات زیر را از محضرتان داشته باشم:
۱- آیا در زمان حضرت پیامبر اکرم (ص) نقد از ایشان که متصل به وحی و از نظر مسلمین دارای مقام قدسی بودند، مستوجب عقاب دنیوی بود؟! آیا برخورد سراسر لطف و رحمت حضرت با مخالفان بلکه دشمنان خویش که کمر به قتل آن بزرگوار بسته بودند، نباید برای امروز ما راهنما باشد؟!
۲- اساسا صرف «نقد» از زمامداران اسلامی با توجه به این که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است، چه حکمی دارد و تکلیف احکام صادره محاکمه قضائی که افراد را به صرف نقد منصفانه و گیریم غیرمنصفانه به مجازات هایی فراتر از توان کیفری محکوم می کنند، چیست؟!
۳- حکم حصر در خانه و بیمارستان و زندان چیست و کدام آیه قرآنی یا سیره نبوی و علوی حکومت اسلامی را مجاز به سلب حق حیات اجتماعی فرد می کند و او را نه تنها از جمع خانواده و دوستان و همکاران و شهروندان بلکه از جمع زندانیان حتی غیرسیاسی دیگر جدا می کند؟!
۴- مستحضرید حصر فعلی غیرقانونی است که متأسفانه اول بار در مورد فقیه عالیقدر حضرت آیة الله العظمی منتظری اعمال شد و چون عکس العمل لازم از طرف حوزه و افکار عمومی نشان داده نشد، در مورد بزرگوارانی چون خانم دکتر رهنورد و آقایان موسوی و کروبی نیز اعمال شد و به دنبال آن حصر در بیمارستان در مورد بعضی زندانیان سیاسی تا حدود نزدیک دو سال و حصر در زندان در مورد آقای تاجزاده به مدت نزدیک به سه سال و نیم اعمال شد. اینک که دستگاه قضائی و امنیتی این گونه اقدامات غیرقانونی را به راحتی و بدون نیاز به پاسخ انجام می دهد تکلیف مسلمانی ما و جایگاه امر به معروف و نهی منکر و تکلیف اصلاح حکومت چیست و کجاست؟
۵- فرموده اید «قطع رحم» از گناهان بزرگی است که جامعه اسلامی باید قباحت آن را بر آحاد ملت بنمایاند و اهمیت «صله رحم» را مورد تأکید مکرر قرار داده اید. این که چون تاجزاده ای تنها به جرم پایداری و اصرار بر مواضع به حق خویش در نقد مسئولان برای انحرافشان از اسلام و انقلاب، از دیدار نزدیک ترین کسانش (والدین، فرزندان، برادر و خواهران) محروم است، چه حکمی دارد؟!
۶- این که بیش از تاجزاده، زندانی سیاسی خاص جمهوری اسلامی، خانواده اش مجازات و شکنجه می شوند، چه حکمی دارد؟!
۷- و بالاخره سکوت در برابر ظلم چه حکمی دارد؟
با سپاس از عنایات همیشگی شما بزرگواران
فخرالسادات محتشمی پور
همسر آزاده دربند، فرزند خدمتگزار ایران، زندانی بیت شریف، سید مصطفی تاجزاده
۲۰ صفر ۱۴۳۵ هجری قمری (اربعین حسینی) برابر با دوم دی ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر