هنوز اندک زمانی از عمر انقلاب نگذشته که این واژه رنگ و لعاب میگیرد: "تفکیک جنسیتی"؛ و میشود مرزی برای محدود کردن برخی و پر و بال دادن به برخی دیگر.
از این میان در هر دو دسته موافق و مخالفانی قد میکشند، سنتی و مدرن، با خط قرمزهایی پهن و نازک. میشود محملی برای بحث و جدل.
مرز ها رنگ میبازد آدم ها میمانند و تواناییهایشان، با بودنشان، با حضورشان و رقابت سالم بر سر لیاقتشان. اما کمتر چنین زمانهایی را تجربه کردهایم.گاه گسترش یافته و به هر حوزهای راه مییابد و گاه فقط در حوزههایی محدود و تنها در لغت میماند و آدمها مجالی مییابند برای آدم بودن نه جنس بودن و ماندن در همین خط و مرزها.
در دوران پس از انقلاب در برهه های مختلف سیاسی و اقتصادی و به نوعی در هر مرحله از ضعف و قدرت سیاسی بحث تفکیک جنسیتی پر رنگ تر شده است.
در این برهه تاریخی که مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی را احاطه کرده بار دیگر این بحث چنین پررنگ میشود و دیگر بار منتقدان، مخالفان و موافقان از هر سو فریاد بر میآورند.
البته به همه مشکلات داخلی باید مسائل بین المللی را هم -که جمهوری اسلامی با سیاست هستهای و حمایت از رژیمهایی مثل حکومت بشار اسد برای خود به وجود آورده- اضافه کرد.
این همان نکتهای است که برخی از صاحب نظران به آن اشاره دارند که علاوه بر بحث سرکوبهای اجتماعی انحراف اذهان عمومی را به همراه دارد و باز بحث حکومت های دیکتاتور و توتالیتر مطرح میشود، اینکه قدرتهای دیکتاتوری و استبدای هیچ جنبش آزادیخواهی و مخالف خود را تحمل نمیکنند جای بحث نمیگذارد و خوشبختانه خاطره تاریخی ما هنوز سرکوب دانشجویان در رژیم گذشته را فراموش نکرده است.
ولی جمهوری اسلامی در این زمینه ها ویژگی خود را دارد و آن پوشاندن قبای شرعی بر آن است. و همین قبای شرعی و رنگ و لعاب مذهبی که به اعمال خود میدهد در میان بخشی از افکار عمومی موجه جلوه میکند و جایی برای گله و شکایت نمی گذارد.
همین روزها یادمان برخوردهای این رژیم با زندانیان سیاسی دهه ۶۰ را برگزار می کنیم و این پوشش شرعی در تمام سالهای حاکمیت رژیم در مورد هر موضوعی خودنمایی میکند.
نگاهی به تصمیماتی که طی این سه دهه در مورد تفکیک جنسیتی گرفته شد به همراه رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی برخی از پرچمداران، ناظران و مجریان مسائل اجتماعی مانند ماجراهایی که به برخی امامان جمعه و فرماندهان پلیس نسبت داده میشود، بیانگر این واقعیت است که این گروه که این چنین سنگ تفکیک جنسیتی و رفتار به قول خودشان اسلامی را بر سینه میکوبند "چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند".
در اساس مشکل نظام جدایی جنسیتی نیست. آنها تحمل وجود چنین قدرت منسجمی را ندارند. قدرت منسجمی که ورای جنس و جنسیت فکر میکند و قدم بر میدارد.
مطرح کردن این گونه ساماندهی به رفتار دو جنس مخالف و پوشاندن لباس شرعی بر آن، یعنی جهت دادن به افکار و رفتار جوانان به هر چیزی غیر از مسائل سیاسی.
گویی انتخابات سال ۸۸ آژیر خطری برای مسئولان نظام بود. انسجام و همبستگی نیروهای جوان به یکباره سیلاب خطرناکی به نظر رسید. براین اساس با در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ برای پیشگیری از حرکت های دانشجویی در صدد به سایه کشاندن هر چه بیشتر این نیرو برآمده اند.
حرکت دانشجویان و جوانان در زمان انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، در روشنگری اقشار مختلف جامعه برهیچ کس پوشیده نیست. خیابانهای تهران را به یاد داریم که شلوغتر و پرشورتر از هر وقت دیگر خواب از چشم جوانان ربوده بود و موجی از تلاش برای به ثمر نشاندن خواستههایشان در رفتار و نیرویی عظیم در مشتهایشان داشتند.
در آن روزها نه جنسیت مطرح بود نه پوشش. در آن روز ها شور و شعور رنگ میگرفت. ارتقاع سطح فرهنگ سیاسی و اجتماعی مردم ایران بود که به رخ همه کشیده میشد. اما این امر نباید باردیگر تکرار شود. حتی اگر به "سردی تنور انتخابات" منجر شود.
تک تک افرادی که آن روزها را دیدند به یاد دارند که دو جنس جامعه چنان متشکل در برابر نیروهای امنیتی و نظامی ایستادند که حماسه آفرین شدند و این روزها نظام در پی پیشگیری از تکرار چنان روزها و شبهایی است.
و برای این کار نیز باردیگر با شدت بیشتر بحث تفکیک جنسیتی مطرح شده است؛ تا از هر گونه تشکل منسجمی جلوگیری کند و بار دیگر به اسم تفکیک جنسیتی میخواهند قدرت عظیم جوانان و دانشجویان را تقسیم کنند و از این پس هرگونه تجمعی را در قالب ارتباط غیرشرعی جلوه دهند و یک نوع حکومت نظامی در کسوت مذهب و شرع برقرار کنند و این قدرت سیل آسا و متشکل را یک بار دیگر در آستانه انتخابات خرداد ۱۳۹۲ دو نیم کرده و مانع هر نوع ارتباط بین دو بال پرواز به سوی آزادی شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر