روزنامه شرق : همین چند روز پیش بود که بیژن زنگنه وزیر نفت از طلب 110هزارتومانی هر ایرانی از بابک زنجانی گفت اما برخی ایرانیها طلبهای میلیاردی از او دارند. یکی از شاکیان بابک زنجانی هزارو500کیلو طلا برای او خریداری کرده و معادل 80میلیوندلار طلبکار است. یکی دیگر از شاکیانش هم ششمیلیونیورو اوراق ارزی دست او دارد. با این حساب او حتی اگر بدهیهایش را با نفت صاف کند تازه طلب 110هزارتومانی 76میلیون ایرانی را داده و چند نفر در صف طلبکارهایش هنوز منتظر خواهند بود. روحالله غلامی، وکیل دو نفر از شاکیان زنجانی درباره او و کارهایش میگوید:
داستان موکل شما و بابک زنجانی از کجا آغاز شد؟
آقای زنجانی از طریق موکل بنده هزارو500کیلو طلا از طریق کشور «غنا» خریداری میکند تا آن را به «دوبی» انتقال دهد. انتقال به «دوبی» هم برای تحویل به «ریفاینری» (DMCC - پالایشگاه تخلیص طلا) برای تعیین «عیار» طلا بود. بنابراین، نه مبدا ایران بود، نه مقصد. این طلا هیچ ارتباطی به ایران نداشت.
موکل شما کیست؟
تمایل ندارد رسانهای شود.
کارش چیست؟
نماینده فروش یک شرکت معدنکاو استخراج و فروش طلا در آفریقاست.
در خرید طلا هم رابط زنجانی بود؟
بله... اینکه زنجانی چطور با اعتبارات نفتی و سفتهبازی ثروتمند میشود، در جریانات پیش آمده برای ما بخشی از آن مشخص میشود.
چطور؟
بابک زنجانی سه نفر از کارمندان خود به نامهای «ی»، «ز» که از دوستان «م» هستند و «و.م.م» را که کارمند خودش بود به کشور «غنا» میفرستد تا 5/1تن طلا خریداری کنند. بر اساس این معامله این مقدار طلا به ارزش 80میلیوندلار خریداری و مبلغ 12میلیون دلار به آنها پرداخت و مقرر میشود باقیمانده مبلغ معامله پس از تایید عیار طلا از سوی «ریفاینری» دوبی، به فروشنده پرداخت شود. برای همین زنجانی 150میلیوندلار به حساب «و.م.م» در بانک خود در مالزی واریز میکند تا آنها مطمئن شوند.
و آنها قبول میکنند؟
بله. اما وقتی من به حساب شما پول واریز میکنم و شما نمیتوانید برداشت کنید به چه معناست؟ یعنی من به شما پولی ندادهام، کاغذ دادهام و با اعتبارات آن بازی میکنم. تفکری که بانک مالزی راه انداخته، همین است.
موکل شما آن زمان کجا بود؟
خودش هم آفریقا بود.
در چه سالی این اتفاق افتاد؟
سال 91 بود.
پس این موضوع ربطی به ماجرای طلای ایران در ترکیه در سال87 که اردوغان گفته بود «خدا در شرایط بحران اقتصادی برای ما پول فرستاده»، ندارد؟
نه... در این ماجرا طلاها توسط سهنماینده زنجانی آزمایش و پس از تایید کارشناسان گمرک در صندوقهای مخصوص حمل طلا، بستهبندی و بارگیری میشوند. مسیر رفت هواپیما، فرودگاههای استانبول، بنغازی لیبی، کوتوکا اکرا (غنا) و در برگشت، فرودگاههای کوتوکا اکرا، آتاتورک استانبول، امامخمینی(ره) تهران و دوبی اعلام میشود. با وجود اینکه مشخصا در مسیر برگشت نام فرودگاه آتاتورک استانبول قید شده بود اما زمانی که هواپیما برای ساعاتی در استانبول توقف میکند، در اقدامی مشکوک دلیل فرود، نقص فنی هواپیما عنوان میشود که بعد هم میگویند علت نقص مدارک پرواز بوده است.
فرودگاه لیبی دیگر چرا؟
یکبار با «ح.ی» و «ب.ز» در جلسهای در هتل «اوین» بودم، همین را از آنها پرسیدم که گفتند: «حتی اگر هواپیما باری هم باشد، باید برای مسافرانش بلیت صادر شده باشد.» به گفته خودشان صدهزاردلار احتمالا به آمریکاییها در «بنغازی» رشوه میدهند تا دوباره پرواز کنند. اتفاقا برای «بابک زنجانی»، «ح. م» و «ح. ش» هم پاسپورت صادر شده بود اما آنها نمیروند. طلا را تحویل میگیرند و طلا به جای دوبی به سمت ترکیه میرود. ترکیه حساسیت نشان میدهد و محموله را توقیف میکند. اینجا «رضا ضراب» وارد میشود و با دادن رشوه، طلا را آزاد میکند و طلا به مقصد دوبی حرکت میکند. اینکه چرا به لیبی رفتهاند معلوم نیست، ظاهرا بدشان نمیآمده هواپیمایشان تابلو شود.
بازداشت رضا ضراب در ترکیه در همین رابطه بود؟
یکی از رشوههایی که داده مربوط به همین ماجراست و البته اعلام کرده که آدم زنجانی بوده و برای او کار میکرده است. شخصی به نام «دو اوغلو» که از کارمندان خود بابک زنجانی در «هلدینگ» او در ترکیه بود، اعلام میکند که قرار بوده 500کیلوگرم از این محموله در استانبول تخلیه و مابقی به ایران حمل شود. اینجا سروصدای زیادی به پا میشود که ایران میخواسته است با غنا از طریق طلا معامله کند در حالی که اصلا نه مبدا نه مقصد ایران نبوده است.
البته گفتم که در اسناد، نام فرودگاه امامخمینی(ره) هم ذکر شده بود اما این طلاها ربطی به ایران نداشت. رسانهها خبر را منتشر میکنند و فشار بر غنا زیاد میشود، کشورهای غربی هم نسبت به این مساله حساس میشوند، بعد میگویند ایران در حال تهاتر طلا است، چه اتفاقی میافتد؟ ایران در زمینه طلا تحریم میشود. حتی کسانی که در غنا به بابک زنجانی طلا فروخته بودند هم بازداشت میشوند.
چرا هواپیما مستقیم به مقصد «دوبی» نرفت؟
دقیقا معلوم نیست. دلیلی نداشت هواپیما به جای دیگری برود. هواپیما میتوانست مستقیما به «دوبی» حرکت کند و حتی نیازی به سوختگیری هم نداشته اما چرا به ترکیه باید میرفت باید از زنجانی پرسید. در «استانبول» با سر و صدای زیاد، رسانههای گروهی از جریان حمل طلاها باخبر میشوند و به دروغ محل تخلیه به جای امارات، ایران اعلام میشود. انتشار و انعکاس گسترده همین خبر موجب میشود تا تهاتر طلا با ایران تحریم شود و قیمت طلا در بازار داخل نیز به طرز سرسامآوری افزایش پیدا کند و این به سود بابک زنجانی تمام میشد.
چقدر مطمئنید که همین مساله باعث تحریم طلای ایران شد؟
این چیزی که میگویم احتمال است... وقتی قطعات پازل را کنار هم میگذارید نتیجه این میشود. آقای زنجانی خلافش را ادعا میکند، دادگاه یکبار احضارش میکرد تا از خودش دفاع کند. چرا همهجا جار زد طلا جابهجا میکند؟ با آن همه نفوذ چرا طلایش در ترکیه گیر کرد؟
گزارش «ریفاینری» را به شما ندادند؟
زنجانی میگفت طلاها را تحویل «ریفاینری» دادیم و آنان گفتند که طلا نیست و ادعا میکند گواهیاش را هم دارد. یکبار در جلسهای که خود زنجانی و کسانی که طلا را گرفته بودند حضور داشتند از او خواستم گزارش «ریفاینری» را ارایه کند که از همین موضوع بسیار عصبانی شد و شروع به پرخاشگری و توهین کرد.
بعد چه شد؟
در مرحله اول زنجانی به موکل من زنگ میزد و «ایمیل» میفرستاد و تهدید میکرد که من 12میلیوندلار پول دادهام و تو طلای قلابی به من فروختهای. موکلم به ایران برمیگردد و همراه «و.م.م»، «ح. ی» و «ب. ز» برای اولین بار به محل شرکت سورینت کیش برده میشود و آقای بابک زنجانی را در محل شرکت «سورینتکیش» ملاقات میکند. در این ملاقات هم موکلم را که مرد مسنی هم هست تهدید میکنند.
«ایمیل»های بابک زنجانی که موکل شما را تهدید کرده هنوز دارید؟
بله، ولی خب طبیعی است که مستقیما و با «ایمیل» خودش این کار را نکرده اما از طرف او بوده است... .
چرا موکل شما را تحتفشار قرار میداد؟
ظاهرا بهخاطر اینکه با این کار، او با زنجانی همدستی کند و وجوه طلا به آفریقاییها پرداخت نشود یا حداقل مدعی حقالزحمه خود و پرداخت وجوه طلا نشود و ادعای تقلبیبودن طلا را تایید کند.
موکل شما پیش از این هم با بابک زنجانی ارتباط داشته؟
نه بار اول بوده... به او هم میگویند طلاهایت تقلبی بوده و گزارش «ریفاینری» هم دارد میرسد. چه کار میکنی؟ موکل من در توافقنامهای میگوید حاضر است 150سهم کارخانه خود را به صورت امانت به آنان بدهد به شرط اینکه کالا «مرجوع» شود، گزارش «ریفاینری» دوبی تحویل شود و به او وکالتنامه تامالاختیار اقامه دعوا در «غنا» علیه فروشندگان داده شود و در توافقنامه قید میشود که این را بهعنوان «امانت» به شما میدهم اگر «مرجوع» کالا و گزارش «ریفاینری» را بدهید و حق با شما باشد، من در یک بازه زمانی سعی میکنم پول شما را برگردانم اگر نتوانستم، این 150سهم کارخانه برای شما.
این گواهینامه با «ح. ی» به نمایندگی از بابک زنجانی انجام شده بود اما بابک زنجانی پایش را امضا نکرده بود برای همین دست ما برای شکایت از او خالی بود. ما صبر کردیم تا اینکه خود بابک زنجانی بر اساس این توافقنامه از موکل من شکایت کرد. معنای آن این بود که بابک زنجانی توافقنامه را پذیرفته است. ما هم بر همین اساس شکایت کردیم. 9ماه شکایت ما طول کشید. خود آقای زنجانی در مصاحبه با «ایسنا» درباره طلاها گفته بود که طلاهای ما را گرفتند. او نگفته که طلاها تقلبی بوده است، اما هرچه تلاش کردیم نتوانستیم زنجانی را احضار کنیم.
از سوی دیگر «و. م. م» از طرف زنجانی مامور میشود تا معاملهای را برای خرید طلا با شخصی دیگر تدارک ببیند. در جریان آن معامله، «م. م» ششمیلیونیورو اوراق ارزی نفت و گاز پارس را از سوی این خریدار دوم که به صورت امانت به موکل من داده شده بود با ترفند از او سرقت میکند و اوراق را به آقای «بابک زنجانی» میدهد. زنجانی با اینکه میدانسته این اوراق متعلق به «و. م. م» نیست و متعلق به شخص دیگری است اما این اوراق را بهعنوان طلبش میگیرد و نگه میدارد. چنین تصور میشود؛ از آنجا که «و. م. م» و بابک زنجانی نتوانسته بودند موکلم را در غنا گرفتار مظلمه کنند و او به سلامت به کشور بازگشته بود به ترفند دیگری متوسل میشوند تا اینکه به هر نحو ممکن موکلم را دچار مخمصه کنند. موکلم با وکالت من علیه «و. م. م» و زنجانی اقامه شکایت میکند.
چرا موفق به احضارش نشدید؟
من ابتدا حتی موفق به ثبت و ارجاع شکایت نشدم و گفتند سرپرست دادسرای مربوطه دستور داده تا از مسافرت نیامده شکایتی علیه زنجانی ارجاع نشود اما من از شخص معاون اول دادستان تهران دستور ارجاع پرونده را گرفته در دادسرای مربوطه ثبت کردم.
«و. م. م» چه شد؟
آن موقع فراری بود، ما میدانستیم دست بابک زنجانی است. به زنجانی گفتیم او را بیاورید تا تکلیف پرونده مشخص شود. او الان در زندان است. البته توسط خود زنجانی بازداشت شده از او هم بهعنوان کلاهبرداری در خصوص تقلبیبودن طلاها شکایت کرده است و الان با 40میلیاردتومان قرار در زندان است. من در گفتوگویی که با او در زندان داشتم گفت که به زنجانی یک رسید دادهام که این اوراق برای امانت است تا پول طلا را بتوانیم بازگردانیم و من اینها را نفروختهام. پس از شکایت بازپرس، آقای «ح. ی» را بهعنوان مطلع احضار میکند او در تحقیقات اظهار میکند. «و. م. م» ششمیلیونیورو اوراق مشارکت ارزی را در حضور مسوول حراست شرکت سورینت کیش به بابک زنجانی فروخته است.
طلاها چه شد؟
روایات مختلفی شنیدهایم برخی میگویند دوباره به ترکیه بردند و برخی نیز میگویند هنوز در «دوبی» است.
طلاها را باز کرده بودند؟
بله، میگفتند باز کردیم آلومینیوم بود. «و.م.م» در زندان به بنده گفت طلاها در دوبی است.
چرا از لفظ «مافیا» در مورد زنجانی استفاده کردهاید؟
«مافیا» به چه کسی میگویند؟ کسی که پول دارد، پول نامشروع، ارتباطات و رانتهای قوی دارد و به راحتی نمیتوان به آن دست پیدا کرد. دارودسته دارد، در همه جا حضور و ارتباطات دارد بدون هیچ سابقهای نفت میدهند بفروشد. بانک مالزی او هیچوقت نمیتوانست حتی خواب 8/2 میلیارددلار پول را به خود ببیند. در قضیه ایرانزمین هم همین است. بزرگترین گودبرداری تاریخ کشور را انجام داده است در منطقهای که بههیچوجه اجازه بلندمرتبهسازی ندارد... در جریان خرید آن همه شرکتهای تامین اجتماعی به دفتر مرتضوی رفتهاند و بعد با یک جعبه شیرینی کار تمام.
ما خیلی جاها زنجانی را دیدهایم در هر قسمت اقتصادی کشور هست. در بحث اوراق مشارکت، بحث ارز، نفت، طلا، شرکت هواپیمایی و تولیدی و سینما تا شرکت اتوبوسرانی و تاکسیرانی در تاجیکستان. زنجانی همه اینها را دارد. در زمانی که توسط اروپا تحریم شده، رفته از خود اروپاییها وام گرفته است. قویا مطرح میشود که خودش، خودش را مطرح کرده تا تحریمش کنند. اگر اسم همه اینها مافیا نیست، پس در مقابل زنجانی باید واژهای جدید در کشورمان ایجاد کنیم.
درباره روش کار زنجانی میتوانید توضیح دهید؟
برای مثال زنجانی در حساب مرادی در بانک خودش در مالزی 150میلیوندلار واریز میکند ولی اجازه برداشت به او نمیدهد یعنی پول کاغذی بدون اعتبار و غیرواقعی. بانک مالزی او یک «اینوستمنت بانک» است و نمیتواند شعبه داشته باشد و محل فعالیت این بانک در منطقه آزاد لابوان مالزی است، این بانک فقط میتوانسته کارگزار سرمایهگذاریهای کوچک باشد نه نقلوانتقال پول، این عین قوانین تجاری مالزی است اما وقتی من به حساب شما پول واریز میکنم و شما نتوانید برداشت کنید به چه معناست؟ یعنی من به شما پولی ندادم. با این تفکر بانک مالزی را راه انداخته است. زنجانی یک پولدار پوشالی است. با همین پول غیرواقعی در حساب «و. م» غناییها را فریب داده والا از ابتدا هم پول طلاها را نداشته است.
فکر میکنید او از حمایت جایی یا کسی برخوردار است؟
نمیدانم... ادعاهایی میکردند.
از اقدامات زنجانی در نفت هم اطلاعی دارید؟
در جریان نفت اطلاعی ندارم، اما بحث ما این است که مگر بابک زنجانی کیست که نتوان به پروندهاش رسیدگی کرد؟
پرونده موکل شما الان در چه وضعیتی است؟
نسبت به قسمتی از پرونده قرار منع تعقیب به نفع زنجانی صادر شده ولی در خصوص طلا، مفتوح است و در حال حاضر همه پروندههای وی به یکی از شعب دادسرای کارکنان دولت ارجاع شده که متاسفانه برای ثبت لوایح به مشکل خوردهایم که در این خصوص لوایح را به دادستان تهران جهت ثبت دادهام و منتظر دستور ایشان هستم و فعلا روند دادرسی متوقف به نظر میرسد.
داستان موکل شما و بابک زنجانی از کجا آغاز شد؟
آقای زنجانی از طریق موکل بنده هزارو500کیلو طلا از طریق کشور «غنا» خریداری میکند تا آن را به «دوبی» انتقال دهد. انتقال به «دوبی» هم برای تحویل به «ریفاینری» (DMCC - پالایشگاه تخلیص طلا) برای تعیین «عیار» طلا بود. بنابراین، نه مبدا ایران بود، نه مقصد. این طلا هیچ ارتباطی به ایران نداشت.
موکل شما کیست؟
تمایل ندارد رسانهای شود.
کارش چیست؟
نماینده فروش یک شرکت معدنکاو استخراج و فروش طلا در آفریقاست.
در خرید طلا هم رابط زنجانی بود؟
بله... اینکه زنجانی چطور با اعتبارات نفتی و سفتهبازی ثروتمند میشود، در جریانات پیش آمده برای ما بخشی از آن مشخص میشود.
چطور؟
بابک زنجانی سه نفر از کارمندان خود به نامهای «ی»، «ز» که از دوستان «م» هستند و «و.م.م» را که کارمند خودش بود به کشور «غنا» میفرستد تا 5/1تن طلا خریداری کنند. بر اساس این معامله این مقدار طلا به ارزش 80میلیوندلار خریداری و مبلغ 12میلیون دلار به آنها پرداخت و مقرر میشود باقیمانده مبلغ معامله پس از تایید عیار طلا از سوی «ریفاینری» دوبی، به فروشنده پرداخت شود. برای همین زنجانی 150میلیوندلار به حساب «و.م.م» در بانک خود در مالزی واریز میکند تا آنها مطمئن شوند.
و آنها قبول میکنند؟
بله. اما وقتی من به حساب شما پول واریز میکنم و شما نمیتوانید برداشت کنید به چه معناست؟ یعنی من به شما پولی ندادهام، کاغذ دادهام و با اعتبارات آن بازی میکنم. تفکری که بانک مالزی راه انداخته، همین است.
موکل شما آن زمان کجا بود؟
خودش هم آفریقا بود.
در چه سالی این اتفاق افتاد؟
سال 91 بود.
پس این موضوع ربطی به ماجرای طلای ایران در ترکیه در سال87 که اردوغان گفته بود «خدا در شرایط بحران اقتصادی برای ما پول فرستاده»، ندارد؟
نه... در این ماجرا طلاها توسط سهنماینده زنجانی آزمایش و پس از تایید کارشناسان گمرک در صندوقهای مخصوص حمل طلا، بستهبندی و بارگیری میشوند. مسیر رفت هواپیما، فرودگاههای استانبول، بنغازی لیبی، کوتوکا اکرا (غنا) و در برگشت، فرودگاههای کوتوکا اکرا، آتاتورک استانبول، امامخمینی(ره) تهران و دوبی اعلام میشود. با وجود اینکه مشخصا در مسیر برگشت نام فرودگاه آتاتورک استانبول قید شده بود اما زمانی که هواپیما برای ساعاتی در استانبول توقف میکند، در اقدامی مشکوک دلیل فرود، نقص فنی هواپیما عنوان میشود که بعد هم میگویند علت نقص مدارک پرواز بوده است.
فرودگاه لیبی دیگر چرا؟
یکبار با «ح.ی» و «ب.ز» در جلسهای در هتل «اوین» بودم، همین را از آنها پرسیدم که گفتند: «حتی اگر هواپیما باری هم باشد، باید برای مسافرانش بلیت صادر شده باشد.» به گفته خودشان صدهزاردلار احتمالا به آمریکاییها در «بنغازی» رشوه میدهند تا دوباره پرواز کنند. اتفاقا برای «بابک زنجانی»، «ح. م» و «ح. ش» هم پاسپورت صادر شده بود اما آنها نمیروند. طلا را تحویل میگیرند و طلا به جای دوبی به سمت ترکیه میرود. ترکیه حساسیت نشان میدهد و محموله را توقیف میکند. اینجا «رضا ضراب» وارد میشود و با دادن رشوه، طلا را آزاد میکند و طلا به مقصد دوبی حرکت میکند. اینکه چرا به لیبی رفتهاند معلوم نیست، ظاهرا بدشان نمیآمده هواپیمایشان تابلو شود.
بازداشت رضا ضراب در ترکیه در همین رابطه بود؟
یکی از رشوههایی که داده مربوط به همین ماجراست و البته اعلام کرده که آدم زنجانی بوده و برای او کار میکرده است. شخصی به نام «دو اوغلو» که از کارمندان خود بابک زنجانی در «هلدینگ» او در ترکیه بود، اعلام میکند که قرار بوده 500کیلوگرم از این محموله در استانبول تخلیه و مابقی به ایران حمل شود. اینجا سروصدای زیادی به پا میشود که ایران میخواسته است با غنا از طریق طلا معامله کند در حالی که اصلا نه مبدا نه مقصد ایران نبوده است.
البته گفتم که در اسناد، نام فرودگاه امامخمینی(ره) هم ذکر شده بود اما این طلاها ربطی به ایران نداشت. رسانهها خبر را منتشر میکنند و فشار بر غنا زیاد میشود، کشورهای غربی هم نسبت به این مساله حساس میشوند، بعد میگویند ایران در حال تهاتر طلا است، چه اتفاقی میافتد؟ ایران در زمینه طلا تحریم میشود. حتی کسانی که در غنا به بابک زنجانی طلا فروخته بودند هم بازداشت میشوند.
چرا هواپیما مستقیم به مقصد «دوبی» نرفت؟
دقیقا معلوم نیست. دلیلی نداشت هواپیما به جای دیگری برود. هواپیما میتوانست مستقیما به «دوبی» حرکت کند و حتی نیازی به سوختگیری هم نداشته اما چرا به ترکیه باید میرفت باید از زنجانی پرسید. در «استانبول» با سر و صدای زیاد، رسانههای گروهی از جریان حمل طلاها باخبر میشوند و به دروغ محل تخلیه به جای امارات، ایران اعلام میشود. انتشار و انعکاس گسترده همین خبر موجب میشود تا تهاتر طلا با ایران تحریم شود و قیمت طلا در بازار داخل نیز به طرز سرسامآوری افزایش پیدا کند و این به سود بابک زنجانی تمام میشد.
چقدر مطمئنید که همین مساله باعث تحریم طلای ایران شد؟
این چیزی که میگویم احتمال است... وقتی قطعات پازل را کنار هم میگذارید نتیجه این میشود. آقای زنجانی خلافش را ادعا میکند، دادگاه یکبار احضارش میکرد تا از خودش دفاع کند. چرا همهجا جار زد طلا جابهجا میکند؟ با آن همه نفوذ چرا طلایش در ترکیه گیر کرد؟
گزارش «ریفاینری» را به شما ندادند؟
زنجانی میگفت طلاها را تحویل «ریفاینری» دادیم و آنان گفتند که طلا نیست و ادعا میکند گواهیاش را هم دارد. یکبار در جلسهای که خود زنجانی و کسانی که طلا را گرفته بودند حضور داشتند از او خواستم گزارش «ریفاینری» را ارایه کند که از همین موضوع بسیار عصبانی شد و شروع به پرخاشگری و توهین کرد.
بعد چه شد؟
در مرحله اول زنجانی به موکل من زنگ میزد و «ایمیل» میفرستاد و تهدید میکرد که من 12میلیوندلار پول دادهام و تو طلای قلابی به من فروختهای. موکلم به ایران برمیگردد و همراه «و.م.م»، «ح. ی» و «ب. ز» برای اولین بار به محل شرکت سورینت کیش برده میشود و آقای بابک زنجانی را در محل شرکت «سورینتکیش» ملاقات میکند. در این ملاقات هم موکلم را که مرد مسنی هم هست تهدید میکنند.
«ایمیل»های بابک زنجانی که موکل شما را تهدید کرده هنوز دارید؟
بله، ولی خب طبیعی است که مستقیما و با «ایمیل» خودش این کار را نکرده اما از طرف او بوده است... .
چرا موکل شما را تحتفشار قرار میداد؟
ظاهرا بهخاطر اینکه با این کار، او با زنجانی همدستی کند و وجوه طلا به آفریقاییها پرداخت نشود یا حداقل مدعی حقالزحمه خود و پرداخت وجوه طلا نشود و ادعای تقلبیبودن طلا را تایید کند.
موکل شما پیش از این هم با بابک زنجانی ارتباط داشته؟
نه بار اول بوده... به او هم میگویند طلاهایت تقلبی بوده و گزارش «ریفاینری» هم دارد میرسد. چه کار میکنی؟ موکل من در توافقنامهای میگوید حاضر است 150سهم کارخانه خود را به صورت امانت به آنان بدهد به شرط اینکه کالا «مرجوع» شود، گزارش «ریفاینری» دوبی تحویل شود و به او وکالتنامه تامالاختیار اقامه دعوا در «غنا» علیه فروشندگان داده شود و در توافقنامه قید میشود که این را بهعنوان «امانت» به شما میدهم اگر «مرجوع» کالا و گزارش «ریفاینری» را بدهید و حق با شما باشد، من در یک بازه زمانی سعی میکنم پول شما را برگردانم اگر نتوانستم، این 150سهم کارخانه برای شما.
این گواهینامه با «ح. ی» به نمایندگی از بابک زنجانی انجام شده بود اما بابک زنجانی پایش را امضا نکرده بود برای همین دست ما برای شکایت از او خالی بود. ما صبر کردیم تا اینکه خود بابک زنجانی بر اساس این توافقنامه از موکل من شکایت کرد. معنای آن این بود که بابک زنجانی توافقنامه را پذیرفته است. ما هم بر همین اساس شکایت کردیم. 9ماه شکایت ما طول کشید. خود آقای زنجانی در مصاحبه با «ایسنا» درباره طلاها گفته بود که طلاهای ما را گرفتند. او نگفته که طلاها تقلبی بوده است، اما هرچه تلاش کردیم نتوانستیم زنجانی را احضار کنیم.
از سوی دیگر «و. م. م» از طرف زنجانی مامور میشود تا معاملهای را برای خرید طلا با شخصی دیگر تدارک ببیند. در جریان آن معامله، «م. م» ششمیلیونیورو اوراق ارزی نفت و گاز پارس را از سوی این خریدار دوم که به صورت امانت به موکل من داده شده بود با ترفند از او سرقت میکند و اوراق را به آقای «بابک زنجانی» میدهد. زنجانی با اینکه میدانسته این اوراق متعلق به «و. م. م» نیست و متعلق به شخص دیگری است اما این اوراق را بهعنوان طلبش میگیرد و نگه میدارد. چنین تصور میشود؛ از آنجا که «و. م. م» و بابک زنجانی نتوانسته بودند موکلم را در غنا گرفتار مظلمه کنند و او به سلامت به کشور بازگشته بود به ترفند دیگری متوسل میشوند تا اینکه به هر نحو ممکن موکلم را دچار مخمصه کنند. موکلم با وکالت من علیه «و. م. م» و زنجانی اقامه شکایت میکند.
چرا موفق به احضارش نشدید؟
من ابتدا حتی موفق به ثبت و ارجاع شکایت نشدم و گفتند سرپرست دادسرای مربوطه دستور داده تا از مسافرت نیامده شکایتی علیه زنجانی ارجاع نشود اما من از شخص معاون اول دادستان تهران دستور ارجاع پرونده را گرفته در دادسرای مربوطه ثبت کردم.
«و. م. م» چه شد؟
آن موقع فراری بود، ما میدانستیم دست بابک زنجانی است. به زنجانی گفتیم او را بیاورید تا تکلیف پرونده مشخص شود. او الان در زندان است. البته توسط خود زنجانی بازداشت شده از او هم بهعنوان کلاهبرداری در خصوص تقلبیبودن طلاها شکایت کرده است و الان با 40میلیاردتومان قرار در زندان است. من در گفتوگویی که با او در زندان داشتم گفت که به زنجانی یک رسید دادهام که این اوراق برای امانت است تا پول طلا را بتوانیم بازگردانیم و من اینها را نفروختهام. پس از شکایت بازپرس، آقای «ح. ی» را بهعنوان مطلع احضار میکند او در تحقیقات اظهار میکند. «و. م. م» ششمیلیونیورو اوراق مشارکت ارزی را در حضور مسوول حراست شرکت سورینت کیش به بابک زنجانی فروخته است.
طلاها چه شد؟
روایات مختلفی شنیدهایم برخی میگویند دوباره به ترکیه بردند و برخی نیز میگویند هنوز در «دوبی» است.
طلاها را باز کرده بودند؟
بله، میگفتند باز کردیم آلومینیوم بود. «و.م.م» در زندان به بنده گفت طلاها در دوبی است.
چرا از لفظ «مافیا» در مورد زنجانی استفاده کردهاید؟
«مافیا» به چه کسی میگویند؟ کسی که پول دارد، پول نامشروع، ارتباطات و رانتهای قوی دارد و به راحتی نمیتوان به آن دست پیدا کرد. دارودسته دارد، در همه جا حضور و ارتباطات دارد بدون هیچ سابقهای نفت میدهند بفروشد. بانک مالزی او هیچوقت نمیتوانست حتی خواب 8/2 میلیارددلار پول را به خود ببیند. در قضیه ایرانزمین هم همین است. بزرگترین گودبرداری تاریخ کشور را انجام داده است در منطقهای که بههیچوجه اجازه بلندمرتبهسازی ندارد... در جریان خرید آن همه شرکتهای تامین اجتماعی به دفتر مرتضوی رفتهاند و بعد با یک جعبه شیرینی کار تمام.
ما خیلی جاها زنجانی را دیدهایم در هر قسمت اقتصادی کشور هست. در بحث اوراق مشارکت، بحث ارز، نفت، طلا، شرکت هواپیمایی و تولیدی و سینما تا شرکت اتوبوسرانی و تاکسیرانی در تاجیکستان. زنجانی همه اینها را دارد. در زمانی که توسط اروپا تحریم شده، رفته از خود اروپاییها وام گرفته است. قویا مطرح میشود که خودش، خودش را مطرح کرده تا تحریمش کنند. اگر اسم همه اینها مافیا نیست، پس در مقابل زنجانی باید واژهای جدید در کشورمان ایجاد کنیم.
درباره روش کار زنجانی میتوانید توضیح دهید؟
برای مثال زنجانی در حساب مرادی در بانک خودش در مالزی 150میلیوندلار واریز میکند ولی اجازه برداشت به او نمیدهد یعنی پول کاغذی بدون اعتبار و غیرواقعی. بانک مالزی او یک «اینوستمنت بانک» است و نمیتواند شعبه داشته باشد و محل فعالیت این بانک در منطقه آزاد لابوان مالزی است، این بانک فقط میتوانسته کارگزار سرمایهگذاریهای کوچک باشد نه نقلوانتقال پول، این عین قوانین تجاری مالزی است اما وقتی من به حساب شما پول واریز میکنم و شما نتوانید برداشت کنید به چه معناست؟ یعنی من به شما پولی ندادم. با این تفکر بانک مالزی را راه انداخته است. زنجانی یک پولدار پوشالی است. با همین پول غیرواقعی در حساب «و. م» غناییها را فریب داده والا از ابتدا هم پول طلاها را نداشته است.
فکر میکنید او از حمایت جایی یا کسی برخوردار است؟
نمیدانم... ادعاهایی میکردند.
از اقدامات زنجانی در نفت هم اطلاعی دارید؟
در جریان نفت اطلاعی ندارم، اما بحث ما این است که مگر بابک زنجانی کیست که نتوان به پروندهاش رسیدگی کرد؟
پرونده موکل شما الان در چه وضعیتی است؟
نسبت به قسمتی از پرونده قرار منع تعقیب به نفع زنجانی صادر شده ولی در خصوص طلا، مفتوح است و در حال حاضر همه پروندههای وی به یکی از شعب دادسرای کارکنان دولت ارجاع شده که متاسفانه برای ثبت لوایح به مشکل خوردهایم که در این خصوص لوایح را به دادستان تهران جهت ثبت دادهام و منتظر دستور ایشان هستم و فعلا روند دادرسی متوقف به نظر میرسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر