۱۳۹۳ اسفند ۱۷, یکشنبه

سؤال آیت‌الله دستغیب از خبرگان: چرا باید خدمتگزاران مردم در حصر و حبس باشند و غارتگران بیت‌المال در امید ریاست‌جمهوری دوباره؟



آیت الله العظمی دستغیب، نماینده منتخب مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری، در بیانیه ای خطاب به دیگر اعضای این مجلس در آستانه اجلاسیه اسفندماه خبرگان، از سکوت آنها در قبال حصر موسوی و کروبی انتقاد کرد، این حصر بدون محاکمه عادلانه را غیر شرعی خواند و از اعضای خبرگان پرسید: چرا این حکم را تذکر نمی دهید؟
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید در بیانیه خود از اعضای مجلس خبرگان خواست در اجلاسیه آتی، سکوت خود در قبال هشت سال غارتگری بیت المال را بشکنند و خواهان محاکمه عاملان به انحطاط کشیدن اقتصاد کشور شوند.
وی پرسید: چگونه خدمتگزاران به مردم و کشور باید در حصر و حبس و یا متهم و یا خائف به سر برند امّا چنین افرادی آزاد و با امید به آینده ای که شاید رئیس جمهور دوباره شوند به سر می برند؟
هفدهمین اجلاس رسمی دوره اخیر مجلس خبرگان قرار است در روزهای سه شنبه و چهارشنبه ۱۹ و ۲۰ اسفندماه در تهران برگزار شود و آیت الله دستغیب از دیگر اعضای این مجلس خواسته است تا در این اجلاس، نظارت استصوابی شورای نگهبان بر انتخابات خبرگان را لغو کنند تا رابطه بین خبرگان و مراجع و مردم قطع نماند.
متن این بیانیه که در وب سایت حدیث سرو منتشر شده، به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حضور محترم اعضای مجلس خبرگان رهبری، سلام علیکم
اینجانب برحسب وظیفه چند مطلب را خدمت شما عزیزان متذکر می شوم هر چند بعضاً تکرار عرائض قبل باشد.
۱- اعضای مجلس خبرگان افرادی هستند که در مراکز علمی از جمله شهر مقدس قم در نزد مراجع مورد تأیید امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه ) تلمّذ کرده اند و دارای اجتهاد وعدالت می باشند و از آنجا که لازم است بین مراجع تقلید و رهبری رابطه ی مستحکمی باشد، باید نمایندگان خبرگان از طرف مراجع عظام معرفی شوند تا رابط بین رهبری و مراجع باشند. و بدلیل آنکه خبرگان با رأی مردم برگزیده می شوند باید رابط بین مردم و رهبری باشند. امّا نظارت استصوابی شورای نگهبان رابطه بین خبرگان و مراجع و حتی مردم را قطع کرد که بارها تذکر داده ام. و چه خوب است که در این اجلاسیه این موضوع بررسی و لغو گردد.
۲- اکثریت شما به رهبر جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک فقیه عادل واجد شرایط در قانون اساسی رأی دادید. حال آیا در نزد مردم و خداوند مسئولیت شما تمام شد! یا اینکه لازم است بر حسب اجتهاد و عدالت خود بر واجد بودن صفات رهبر واقف باشید؟ و آیا این امر جز با نظارت بر زیر مجموعه ی رهبری حاصل خواهد شد؟ آیا توقع مراجع و مردم متدین از شما بجز این است؟ و آیا معنای حراست غیر از این است؟
۳- خود شما در کتاب های فقهی با استدلال و شاید صاحب فتوی هم در این زمینه باشید که حبس و حصر متّهم (که بعضاً از حبس هم بدتر است) بدون محاکمه عادلانه شرعی نیست. پس چگونه درباره جناب میرحسین موسوی نخست وزیر زمان امام خمینی (ره) وهمسر ایشان و حجة الاسلام والمسلمین کروبی یار با وفای امام خمینی (ره) و زندانیان سیاسی که اکثراّ رنج کشیده در پیش از انقلاب بوده و در دولت حجة الاسلام والمسلمین خاتمی خدمات برجسته و ارزنده کرده اند ساکت بوده و هستید و چرا این حکم را تذکر نمی دهید؟ که البته نمی خواهید مقلّد باشید. و جدیداً جناب خاتمی هم در سلک باغیان وفتنه گران قرار گرفته!! ویا للعجب با آن همه خدمات به جمهوری اسلامی.
۴- در این اجلاسیه می خواهید رئیس خبرگان تعیین کنید؛ مثل اینکه سخن از بعضی است که ابداّ اعتنایی به مردم و رأی آنها ندارند و کسانی که مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی که خود معرف رهبر پس از امام خمینی (ره) بودند باید در کناری باشد و بعضاً خائفاً یترقّب زندگی کند. یا للعجب!
۵- بیایید در این اجلاسیه سکوت هشت سال غارتگری بیت المال و بانحطاط کشیدن اقتصاد کشور جمهوری اسلامی ایران از سال ۸۴ الی ۹۲ را بشکنید و محاکمه آنها را بخواهید. و بفرمایید که چگونه خدمتگزاران به مردم و کشور باید در حصر و حبس و یا متهم و یا خائف بسر برند امّا چنین افرادی آزاد و با امید به آینده ای که شاید رئیس جمهور دوباره شوند بسر می برند. چنانچه این خواست شما انجام گیرد مردم نیمه جان را جان تازه ای داده اید.
این روایت را بیاد آورید: “مرحوم کلینی” به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: بدرستیکه خداوند عزوجل پیامبری را مبعوث نفرمود مگر به صدق حدیث (راستگویی) و اداء امانت به نیکوکار و بدکار. [وسایل الشیعه ج ۱۹ ص ۷۳ باب ۲ کتاب الودیعه حدیث۷]
و شما امروز امانت دار جان ومال وآبروی مردم هستید. والسلّام
سید علی محمد دستغیب

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

حمله ظریف به نتانیاهو: ارسال سلاح برای حماس «دروغ» است

حمله ظریف به نتانیاهو: ارسال سلاح برای حماس «دروغ» است


وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز جمعه، ۱۶ اسفندماه، در پایتخت اندونزی ضمن حمله به نخست وزیر اسرائیل ارسال سلاح به دست تهران برای گروه حماس در غزه را «دروغ» خواند.

نیروی دریایی ارتش اسرائیل روز چهارشنبه گذشته اعلام کردکه یک کشتی حاوی ده‌ها راکت را که «در حال ارسال از سوی ایران» برای شبه‌نظامیان فلسطینی در نوار غزه بود در دریای سرخ متوقف و محموله آن را ضبط کرده ‌است.

به گفته ارتش اسرائیل، این کشتی که با پرچم پاناما حرکت می‌کرده روز چهارشنبه، ۱۴ اسفند، در آب‌های بین‌المللی نزدیک ساحل سودان و بدون مقاومت از سوی سرنشینان آن متوقف شده است.

گروه حماس که به گفته اسرائیل قرار بوده است دریافت‌کننده این سلاح‌ها باشد بلافاصله به خبر کشف راکت‌ها واکنش نشان داده و آن را «شوخی مسخره‌»ای از طرف دولت اسرائیل خواند.

اما در حالی که پیشتر هم چند مقام جمهوری اسلامی اتهام ارسال سلاح به غزه را رد کرده بودند، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، که در اندونزی به سر می‌برد روز جمعه بار دیگر به اسرائیل تاخت.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای ظریف ضمن حمله به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، همزمانی «کشف این محموله سلاح» با سفر آقای نتانیاهو به آمریکا را زیر سوال برده و آن را غیرتصادفی خواند.

وزیر خارجه ایران گفت: «نتانیاهو در واشینگتن است... و ناگهان... یک کشتی ایران را با سلاح می‌گیرند. فقط تصادف بود؟»

روز چهارشنبه پس از انتشار این خبر دولت آمریکا نیز رسما اعلام کرد که در روند توقیف کشتی حامل سلاح در دریای سرخ با اسرائیل همکاری کرده است.

سخنگوی کاخ سفید هنگام اعلام این خبر همچنین اشاره کرد که اقدامات «غیرقانونی» این‌چنینی «نقض فاحش تعهدات امنیتی ایران» به جامعه بین‌الملل است.

به هر حال همزمانی حضور نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن با کشف محموله سلاح در دریای سرخ پیشتر مورد توجه کارشناسان و رسانه‌های بین‌المللی نیز قرار گرفته بود.

اسرائیل در پاسخ به این نکته و تاکید رسانه‌ها بر همزمانی سفر نتانیاهو با کشف محموله منتسب به ایران پس از انتشار خبر اعلام کرد که عملیات کشف و ضبط محموله مذکور «ماه‌ها» در جریان آماده شدن بوده است.

اما به نظر می‌رسد حمله وزیر خارجه ایران به نخست وزیر اسرائیل واکنشی باشد به حملات چند روز اخیر بنیامین نتانیاهو که برای سفری رسمی در آمریکا به سر می‌برد.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، آقای نتانیاهو که در چند روز اخیر از جمله با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، نیز دیدار کرده روز پنج‌شنبه در یک سخنرانی در موزه یهودیان سایمون ویزنتال در لس‌آنجلس بار دیگر به ایران حمله کرده و رهبر ایران را با هیتلر مقایسه کرد.

نخست وزیر اسرائیل در این سخنرانی جمهوری اسلامی و مقامات آن را به دروغ‌گویی و ساخت سلاح‌های کشتار جمعی متهم کرده و اعلام کرد که «قاطعانه» از اسرائیل در برابر تهدید ایران حفاظت خواهد کرد.

آقای نتانیاهو پیشتر بارها توافق اتمی شش‌ماهه ژنو بین ایران و قدرت‌های جهان را «اشتباهی بزرگ» خوانده و خواستار برچیده شدن کامل فعالیت اتمی جمهوری اسلامی شده است.

ایران در ژنو سوئیس در آذرماه گذشته توافق کرد که بخشی از روند غنی‌سازی اتمی در کشور را تعطیل کرده و در مقابل از بخشی از تحریم‌های جهانی علیه خود معاف شود.

اعتصاب غذای دراویش از مرز ۲۰۰۰ نفر گذشت؛ دراویش سایر سلاسل نیز به گنابادی‌ها ملحق شدند

چکیده :تعداد دراویش که در خارج از زندان در حمایت از ۱۰ تن از دراویش زندانی در زندان‌های اوین، رجایی شهر، زندان نظام شیراز و زندان مرکزی بندرعباس دست به اعتصاب غذا زدند از مرز ۲۰۰۰ تن گذشت. دراویش سایر سلاسل نیز از درویشان سلسله نعمت اللهی گنابادی حمایت کردند....

تعداد دراویش که در خارج از زندان در حمایت از ۱۰ تن از دراویش زندانی در زندان‌های اوین، رجایی شهر، زندان نظام شیراز و زندان مرکزی بندرعباس دست به اعتصاب غذا زدند از مرز ۲۰۰۰ تن گذشت. دراویش سایر سلاسل نیز از درویشان سلسله نعمت اللهی گنابادی حمایت کردند.
به گزارش مجذوبان نور، تعداد دراویشی که در خارج از زندان دست به اعتصاب غذا زده‌اند از مرز ۲۰۰۰ نفر گذشته است و این درحالی است که همچنان نیز به تعداد آن‌ها افزوده می‌شود. به طوری که اخیرا دیده شده دراویش از سایر سلاسل تصوف و عرفان نیز به این اعتصاب غذای حمایتی پیوستند. در کمپین اعتصاب غذای سراسری دراویش، شرکت قابل توجه دراویش از کشور هند و از سلاسل چشتیه، قادریه، نقشبندیه و شاطریه دیده می‌شود.
دراویش پس از با خبر شدن از اعتصاب غذای ۱۰ تن از دراویش زندانی آقایان: حمیدرضا مرادی٬ فرشید یداللهی٬ مصطفی دانشجو٬ امیر اسلامی٬ امید بهروزی٬مصطفی عبدی٬ رضا انتضاری، کسری نوری و عبدالغفور قلندری‌نژاد در زندان‌های کشور، در اقدامی همدلانه دست به اعتصاب غذا زده و خواسته خود را خواسته برادران زندانیشان اعلام کرده‌اند.
کلمه روز گذشته از وضعیت نگران کننده سه درویش بیمار (حمیدرضا مرادی سروستانی، مصطفی دانشجو و افشین کرم‌پور) در حال اعتصاب غذا خبر داده است.
دراویش با امضای «کمپین اعتصاب غذای دراویش سراسر جهان در همبستگی با دراویش زندانی» به جمع اعتصاب کنندگان می‌پیوندند. پیام این کمپین «به امید لقمه‌ای عدالت در قضاء؛ لب بسته‌ایم بر غذا» عنوان شده است.
خواسته دراویش زندانی رسیدگی به وضعیت درمانی سه نفر از وکلای دراویش در زندان اوین و همچنین لغو تبعید آقایان فرشید یداللهی، رضا انتصاری و سعید مدنی که به طور ناگهانی از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده‌اند، عنوان شده است.
اسامی دراویش غیرزندانی اعتصاب کننده که تاکنون اعتصاب خود را اعلام کردند را از این آدرس می‌توانید مشاهده کنید.

آمار کل شهدای کشور، از ابتدای انقلاب تا سال ۹۲

چکیده : نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید گفت: ۲۲۲ هزار و ۲۸۵ شهید تا اول امسال داشته‌ایم که حدود ۱۷ هزار نفر آن شهید ترور بودند...

نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید گفت: ۲۲۲ هزار و ۲۸۵ شهید تا اول امسال داشته‌ایم که حدود ۱۷ هزار نفر آن شهید ترور بودند.
به گزارش تسنیم، حجت‌الاسلام سیدعلی‌محمد شهیدی نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه امروز تهران با اشاره به تشکیل بنیاد شهید گفت: در اسفندماه سال ۵۸ فرمان امام راحل برای ایجاد بنیاد شهید و امور ایثارگران صادر شد و بعد از ۲۲ اسفند که سالگرد تاسیس این بنیاد بود به عنوان روز شهید و بزرگداشت شهدا مصوب شد. ما در اسفند ماه شاهد شهادت فرماندهان بزرگ جنگ تحمیلی بوده‌ایم ابتدا زا این فرماندهان یادی بکنیم شهادت شهید خرازی در ۸ اسفندماه، شهادت شهید همت ۱۷ اسفندما، شهادت شهید حاج عباس کریمی ۲۴ اسفندماه و شهادت مهدی باکری ۲۵ اسفندماه بوده است. در بین مردم واژه‌هایی وجود دارد که از ویژگی خاص برخوردار است و قداست خاصی برای آن قائل هستند مثلا واژه مجتهد، واژه عالم، واژه ولی، واژه امام و واژگانی که مردم برای آن احترام خاصی قائل هستند. یکی از واژه‌هایی که بین ما مسلمانان از ویژگی خاص برخوردار است و با احترام به آن نگاه می‌کنیم واژه شهید است.
امروز در جامعه ما به فرموده امام خانواده شهدا و شهیدان چشم و چراغ جامعه هستند پس از آنان از ویژگی خاص برخوردارند.
وی افزود: قرآن در سوره‌های مختلف از شهید و شهدا به بزرگی یاد می‌کند در مفاهیم اسلامی شهید قداست خاص دارد و خدا د رقرآن در سوره توبه می‌فرماید آنان که در راه خدا هجرت و جهاد کردند با مال و جان خود درجه و مقام بالایی دارند و آنها سعادتمند و رستگار هستند. همچنین در سوره آل عمران خدا می‌فرماید: گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده‌اند آنها زنده‌اند و در نزد خدا روزی می‌خورند. ما در فقه اسلامی هم برای شهید احترام خاصی قائلیم. کسی که از دنیا برود یقینا باید او را غسل و کفن کرد و نماز بر او خواند تا دفن شود اما شهیدی که در راه خدا کشته شده است دیگر نیازی به غسل و کفن ندارد. در روایاتمان آمده که در عالم قبر از شهید سوال و جوابی نمی‌شود. زیرا او استثنا است. روایتی از پیامبر آمده است که یکی از اصحاب سوال کرد چرا از شهید در عالم قبر سوال و جوابی نمی‌کنند پیامبر فرمود شهید همان زمانی که شمشیر را بالای سرش می‌گیرد و بارقه‌ای که از شمشیر او ظاهر می‌شود در واقع آزمایش و سوال و پاسخش می‌باشد.
حجت‌الاسلام شهیدی در ادامه تصریح کرد: شهید مانند شمع است. شمع می‌سوزد از بین می‌برد اما اطراف خود را نوافشانی می‌حکند اگر امروز در دنیا عالمی زندگی می‌کند و از علمش جامعه برخوردار است و یا اگر مخترعی از اختراع خود مردم را بهره‌مند می‌کند همه خاطر وجود شهید است. اگر شهید جامعه را آرام نگه نمی‌داشت امنیتی نبود که مخترع و عالم بتوانند کاری انجانم دهند و علم‌شان بروز کند. بنابر این مقام شهید از آنها بالاتر است. منطق شهید منطقی سوختن و روشن کردن است. دمیدن روح به اندام مرده ارزش های اسلامی است. ما امروز در جامعه خود وقتی می‌خواهیم کسی را از نظر ارزشی والا محسوب کنیم می‌گوییم واقعا مقام مجاهد و شهید را دارد. زمانی که در جنگ احد بنا شد مردم با کفار مکه بجنگند یکی از اصحاب پیامبر که اکنون در مدفن شهدای احد در جوار سیدالشهدای جنگ احد حضرت حمزه دفن است به شهادت رسید. فرزندان او ابتدا لباس رزم پوشیدند و پدر نیز که یک پایش لنگ بود شروع به پوشیدن لباس رزم کرد بچه‌ها و بستگان او را نهی کردند و گفتند نیازی نیست که شما بیایی ما شرکت می‌کنیم اما او گفت من هم می‌خواهم در این جمع شرکت داشته باشم. زمانی که همسرش به میان آنها رسید دید شوهر یکی از پسران و برادرش در جنگ شهید شدند آنها را روی شتر گذاشت و خواست به سمت مدینه حرکت اما هر چه کرد شتر قدم برنداشت. برای پیامبر تعریف کرد که او می‌گفت می‌خواهم به میدان جهاد بروم و دیگر به خانه بازنگردم. پیامبر او پس آرزوی او برآورده شده است و او را همین جا در نزد دیگر شهدا دفن کنید.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به فرهنگ ایثار و شهادت و ارزش آن در جامعه گفت: همواره فرهنگی که سازنده جامعه اسلامی بود فرهنگ ایثار و شهادت بوده است. پیامبر ۵ سال تبلیغ اسلام را می‌کرد در این مدت بیش از ۸۵ نفر به او ایمان نیاوردند و بعد از آن موضوع هجرت مطرح شد باید بگوییم آنچه پیامبر و اسلام را به مقام والایی رساند و رشد داد همین فرهنگ شهادت و ایثار بود. پیروزی ما از اول انقلاب تا به امروز مدیون همین فرهنگ است. ما و ملت ایران مدیون جامعه ایثارگری هستند. اگر امروز آسوده هستیم به خاطر آن است که آسودگی از ایثارگران سلب شده است. و اگر می‌خواهیم انقلاب، قرآن و اسلام حکفرما باشد باید بدانیم فرهنگ ایثار و شهادت باید در جامعه بماند. اما در رابطه با شهدا می‌فرمود اینها شمع محفل بشریتند و رهبری نیز همه فرمایشاتشان در رابطه با فرهنگ ایثار و شهادت به همین صورت است وقتی در ابتدای مسئولیتم خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان فرمودند عمده کاری را که انجام می‌دهید نشر فرهنگ ایثار و شهادت باشد. زیرا اگر روزی کشور مجددا به خطر بیفتد باز هم این ایثاررگران هستند که کشور را از خطر نجات می‌دهند. به همین دلیل تمام تلاشمان را کردیم تا روز شهید در جامعه به خوبی خودنمایی کند.
شهیدی در ادامه با اشاره به برنامه‌های روز شهید گفت: از ۲۲ بهمن یعنی روز پیروزی انقلاب تا ۲۲ اسفند یعنی روز بزرگداشت شهدا طرحی را به عنوان طرح سپاس و دیدار از خانواده شهدا دنبال کردیم که طبق آن از ۲۲ هزار خانواده ایثارگر دیدار می‌شود و طبق رهنمود رهبری طرح دیدار از خانواده شهدا و جانبازان با دیدار رئیس جمهور شروع شد. وقتی ایشان این دیدارها را ادامه دادند در دولت نیز همه دولتمردان را تشویق کردند تا با خانواده‌ شهدا و جانبازان سر زده و روحیه بگیرند. دو روز گذشته به اتفاق رئیس جمهور به دیدار خانواده ۵ شهید در جنوب تهران رفتیم. مادر ۹۲ ساله ۴ شهید که همسرش را نیز از دست داده بود با ما سخن می‌گفت. او می‌گفت من در دو سال ۴ شهید دادم که ۳ شهیدش در یک سال بود و در یک روز دو فرزندم را از دست دادم. این مادر شهید می‌گفت سال ۶۵ همسرم سیدحمزه گفت من هم به جبهه می‌روم. چهلم شهادت سیدحمزه خودم هم به پشت جبهه رفتم و آنجا خدمت کردم. ما هر چقدر هم که از خانواده چنین شهدایی تجلیل کنیم باز هم از تقدیر و تشکر از آنها ناتوانیم.
وی افزود: روز اول محرم به همراه رئیس جمهور به دیدار یک جانباز رفتم که دو دست، دو چشم و یک پای خود را از دست داده بود. او ۱۷ ساله بود که جزو گروه تخریب شد و با انفجار نارنجک در دستش جانباز شد. در ۲۲ سالگی ازدواج کرد. رئیس جمهور از همسر او سوال کرد شما با این مجروحیت چطور با ایشان ازدواج کردید. همسرش گفت من خودم فرزند و خواهر شهیدم زمانی که پدر و برادرم شهید شدند با خود گفتم آنها راه امام حسین را رفتند من هم باید راه حضرت زینب س) را پیش بگیرم. به همین دلیل گشتم و گفتم باید جانبازاترین فرد را پیدا کنم پرس‌و جو کردم ایشان را معرفی کردند به عنوان جانبازترین فرد. من خودم به نزد او رفته و خواستگاری کردم. دکتر روحانی از ایشان پرسید ایا الان از همسرت راضی هستی گفت: بهترین مرد جهان شوهر من است. باید این فرهنگ غنی ایثار و شهادت در جامعه ما زنده شود.
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به آمار بالای شهدای جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس گفت: ما ۲۲۲ هزار و ۲۸۵ شهید در طول جنگ تا اول امسال داشته‌ایم و ۵۵۰ هزار و ۲۷ جانباز نیز داشته‌ایم. از آمار شهدایی که عنوان شد حدود ۱۸ هزار نفر شهید ترور بودند این در حالی است که دنیا به ما می‌گوید شما تروریست هستیددر حالی ما به طور میانگین روزی ۴۳ شهید تقدیم انقلاب کردیم ما به دشمن اعلام می‌کنیم که ما تروریست نیستیم آنهایی که می‌گویند گزینه‌ها روی میز است می‌گوییم شما همه را امتحان کرده‌اید و همه گزینه‌هایتان از روی میز به زیر میز رفته است و حالا ما واژه شهید، جانباز و شهادت را روی میز داریم. ما اعلام می‌کنیم تا وقتی که این همه جانباز داریم و ملت ما تحت امر فرماندهی کل قوا هستند پیروزیم. بترسید از روزی که رهبری ما دستور بدهد و شما نمی‌توانید گوشه چشمی به کشور ما داشته باشید.

درخواست شاخه زنان جبهه مشارکت از زنان عضو کابینه؛ آزادی زندانیان زن سیاسی به عنوان بهترین هدیه روز جهانی زن

چکیده :کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه ای به زنان عضو کابینه دولت تدبیر و امید خواهان آزادی بانو زهرا رهنورد، بهاره هدایت، مریم شفیع پور و حکیمه شکری به مناسبت روز جهانی زن شدند....


کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه ای به زنان عضو کابینه دولت تدبیر و امید خواهان آزادی بانو زهرا رهنورد، بهاره هدایت، مریم شفیع پور و حکیمه شکری به مناسبت روز جهانی زن شدند.
به گزارش نوروز در بخشی از این نامه آمده است: « رهایی این هرسه دلاورزن در کنار بانوی سبز محصورمان می تواند بهترین هدیه روز جهانی زن برای زنان ایران و همه خواهرانشان در سراسر گیتی باشد. و چرا شما عزیزان در این زمینه پیشگام نباشید که هر یک در جایگاه خود نه تنها باید به ایرانیان پرسشگر و خانواده های این عزیزان که با امید به تدبیر و گره گشایی دولت اعتدال به دکتر روحانی رأی دادند، بلکه باید به جهان در باب نقض حقوق بشر زنان پاسخ گو باشید.»
متن کامل این نامه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
خواهران بزرگوار سرکار خانم شهین دخت مولاوردی
معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده
سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار
معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
سرکار خانم دکتر الهام امین زاده
معاون حقوقی رئیس جمهور
با سلام و تبریک روز جهانی زن
کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی از مناسبت روز جهانی زن مدد گرفته با شناختی که از شما بزرگواران نزد مردم وجود دارد و به دلیل اهمیتی که برای موقع و منزلت زن ایرانی قائلید، وظیفه خود میداند تا مصرانه خواسته اکید بخش عظیمی از ملت ایران را که رأی و نظر خویش را بر سر صندوق های رأی اعلام داشته منتخب خویش و دولت متبوع ایشان را ملزم به رعایت این نظر نمودند، یاد آور شود.
بیش از سه سال از حصر غیرقانونی سران جنبش سبز آقایان کروبی، موسوی و بانوی اندیشمند و هنرآفرین زهرا رهنورد می گذرد و طی این سال ها بیش از خود عزیزان محصور خانواده هایشان رنج و مرارت بسیار متحمل شده اند. دیدار چهره های پریشان دخترکان رهنورد و مادر پیر بیمار او و خواهران رنج کشیده اش و دیگر عزیزان و بستگان و دوستان، موجی از اندوه را بر وجود هر صاحب دلی مستولی می کند.
و سال هاست که بهاره هدایت کیفری بس نامتناسب با لطافت روحش را متحمل می شود و نیز حکمی بس ناجوانمردانه برای دخترک دانشجوی معصومی صادر می شود که مهم ترین دلیل سنگینی حکم، عناد و کینه بازجو و البته بی عنایتی قاضی بوده و افزون بر این ها حبس طولانی حکیمه شکری در بند زنان نیز جمله از موارد نقض حقوق انسان است.
رهایی این هرسه دلاورزن در کنار بانوی سبز محصورمان می تواند بهترین هدیه روز جهانی زن برای زنان ایران و همه خواهرانشان در سراسر گیتی باشد. و چرا شما عزیزان در این زمینه پیشگام نباشید که هر یک در جایگاه خود نه تنها باید به ایرانیان پرسشگر و خانواده های این عزیزان که با امید به تدبیر و گره گشایی دولت اعتدال به دکتر روحانی رأی دادند، بلکه باید به جهان در باب نقض حقوق بشر زنان پاسخ گو باشید.
کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت امید دارد با اقدامات شایسته دولت تدبیر و امید بر اساس مساعی شما خواهران فهیم و دردآشنا، ننگ اتهامات ضد حقوق بشری که آن به آن بر دامان کشور اسلامی ما می نشیند، به زودی از این پیکره پاک شود و دولت و حکومت اسلامی با درایتی درخور و با بهره گیری از آموزه های اسلامی در آستانه سال نو بار دیگر رحمت و شفقت و برکت را نه تنها برای خانواده های این عزیزان و دیگر خانواده های زندانیان سیاسی بلکه برای آحاد ملت ایران به ارمغان آورد.
با آرزوی توفیق
کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی
۱۶ اسفند ۱۳۹۲

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی: نگرانیم برخی مسئولان درصدد ایجاد بحران و بهره برداری از آن باشند

چکیده :27 تن از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ای به رییس قوه قضاییه ضمن هشدار از وضعیت عزیزان دربند خود نوشته است: در روزهای اخیر موانع جدید و بی سابقه ای بوسیله مسئولین زندان اوین و بخصوص یکی از معاونان آن زندان بر سر درمان زندانیان سیاسی، که برخی از آنها در شرایط حاد جسمی قرار دارند ایجاد شده است....


۲۷ تن از خانواده های زندانیان سیاسی در نامه ای به رییس قوه قضاییه ضمن هشدار از وضعیت عزیزان دربند خود نوشته است: در روزهای اخیر موانع جدید و بی سابقه ای بوسیله مسئولین زندان اوین و بخصوص یکی از معاونان آن زندان بر سر درمان زندانیان سیاسی، که برخی از آنها در شرایط حاد جسمی قرار دارند ایجاد شده است.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: وضع بحرانی برخی از این زندانیان بیمار به نحوی است که اگر معالجه آنها سریعا انجام نشود با خطرات جانی و در مواردی با خطر قطع عضو مواجه هستند. به دلیل همین کوتاهی ها در گذشته برخی از زندانیان کلیه خود و در مواردی بینایی یک چشم خود را به طور کامل از دست داده اند.
پیش از این کلمه خبر داده بود که خانواده‌های دراویش زندانی و سایر زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در فراخوانی اعلام کرده اند که برای پیگری مسائل مربوط به زندانیان سیاسی ساعت ۱۱ صبح روز شنبه ۱۷ اسفند مقابل دفتر دادستانی تهران حضور خواهند یافت.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
ریاست محترم قوه قضاییه
حضرت آیت الله آملی لاریجانی
با سلام
احتراما، متاسفانه در روزهای اخیر خبرهای نگران کننده ای در مورد عزیزان ما که در زندان هستند می رسد و هر روز بجای اینکه گشایشی در وضع آنها بوجود آید محدودیت ها و سختگیری ها بیشتر و بیشتر می شود که نگرانی جدی ما خانواده های زندانیان را باعث شده است.
انتظار عمومی این بود که پس از چندین سال حبس و محکومیت هایی که در دوران تیره و تار دولت قبلی بر زندانیان تحمیل شد و فشارهای مضاعفی که بر ما خانواده زندانیان اعمال شد در دوران جدید و امیدهای جدید برخورد مسئولین زندان نیز بهتر شود ولی ظاهرا نتیجه برعکس بوده و فشارها و سختگیری ها بیشتر شده است.
حتما تاکنون اخبار اخیر وقایع زندان اوین و زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ به جنابعالی رسیده است. متاسفانه در روزهای اخیر موانع جدید و بی سابقه ای بوسیله مسئولین زندان اوین و بخصوص یکی از معاونان آن زندان بر سر درمان زندانیان سیاسی، که برخی از آنها در شرایط حاد جسمی قرار دارند ایجاد شده است. از جمله این موارد بازگرداندن افراد بستری در بیمارستان ها قبل از انجام اقدامات ضروری درمانی علیرغم نظر پزشک معالج بر ضرورت تداوم درمان و عدم اجازه ترخیص بیماران بوده است. برخی از این افراد در آستانه عمل جراحی بوده اند ولی به زندان بازگردانده شده اند.
وضع بحرانی برخی از این زندانیان بیمار به نحوی است که اگر معالجه آنها سریعا انجام نشود با خطرات جانی و در مواردی با خطر قطع عضو مواجه هستند.
متاسفانه به دلیل همین کوتاهی ها در گذشته برخی از زندانیان کلیه خود و در مواردی بینایی یک چشم خود را به طور کامل از دست داده اند. در این شرایط بجای حل این مشکلات مسئولان زندان و معاون دادستان تهران مانع تمامی اعزام های درمانی شده و حتی زندانیان بیماری را که پزشکی قاتونی نظر به اعزام آنها به بیمارستان را داشته دیگر به مراکز درمانی اعزام نمی کنند. در حالیکه وضع زندانیان بیمار هر روز نگران کننده تر و بدتر می شود.
در آخرین اقدام نیز بجای اصلاح برخوردهای قبلی سه نفر از عزیزان زندانی آقایان سعید مدنی، رضا انتصاری و فرشید یدالهی بدون هیچ دلیلی از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج تبعید کرده اند. این اقدامات علاوه بر زندانیان فشارهای مضاعفی را بر خانواده های بی پناه آنها وارد می کند.
اینگونه اقدامات این سوال را نیز به طور جدی مطرح می سازد که نکند برخی مسولان ذی ربط درصدد ایجاد بحران و بهره برداری از آن هستند.
ما از شما که رییس قوه قضاییه هستید و شعارتان و شعار دستگاه متبوعتان عدالت علوی و اسلام رحمانی است می خواهیم برای چند لحظه کوتاه هم که شده خود را به جای ما خانواده زندانیان سیاسی بگذارید و نزد وجدان خود قضاوت کنید اگر اعضای خانواده خودتان در چنین شرایطی بودند چه انتظاری داشتید و چه می کردید، همان را در مورد اعضای خانواده ما که در زندان ها هستند انجام دهید.
اسامی امضا کنندگان:
آذر صادقی پور همسر محمدصادق ربانی املشی
زلیخا بیابانی مادر محمد داوری
فرزانه میرزاوند همسر سیامک قادری
زری مدیری دوم همسر قربان بهزادیان نژاد
مهرنوش شاهمرادی همسر علیرضا بهشتی شیرازی
میترا علی ویردلی همسر بهزاد عرب گل
فاطمه صالحی زاده مادر اکبر امینی
احمد هادوی برادر محمد امین هادوی
سیده زلیخا موسوی مادر حسین رونقی ملکی
صدیقه راحت طلب ایرانی مادر علیرضا رجایی
مریم ایمانی همسر احمد هاشمی
زهرا مجردی همسر محسن میردامادی
فاطمه آدینه وند همسر عبدالله مومنی
زهرا رحیمی همسر ابوالفضل قدیانی
سمیه عالمی پسند همسر امین چالاکی
فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاجزاده
صدیقه خلیلی همسر حمیدرضا مرادی
عاطفه سادات خلفی همسر حسن اسدی زیدآبادی
نینا حسابی مادر مصطفی عبدی
مریم مطیع قوانین همسر افشین کرم پور
راضیه یدالهی همسر امید بهروزی
خدیجه برزگر همسر مصطفی دانشجو
مریم اسلامی همسر امیر اسلامی
عاطفه امیری همسر فرشید یدالهی
جمیله شهبازیان مادر رضا انتصاری
شکوفه یدالهی مادر کسری نوری
معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی

آیت الله دستغیب: آزادی محصوران و زندانیان به نفع جمهوری اسلامی است، هرچند برخی ناراحتند اما مومنین شاد می شوند

چکیده :آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب با بیان اینکه کلید در دست آقایان رأس است ابراز امیدواری کرد که کلیدداران تا نوروز نیامده، دل مردم را با آزاد کردن میرحسین، کروبی، رهنورد و زندانیان سیاسى شاد کنند. بى‌شک این کار به نفع دین، جمهورى اسلامى، بزرگان، رؤسا و همه است. البتّه بعضى هم ناراحت مى‌شوند، ولى مؤمنین خوشحال خواهند شد و هیچ اتفاق بدى نمى‌افتد....


کلمه- گروه خبر:
آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب با بیان اینکه کلید در دست آقایان رأس است ابراز امیدواری کرد که کلیدداران تا نوروز نیامده، دل مردم را با آزاد کردن میرحسین، کروبی، رهنورد و زندانیان سیاسى شاد کنند. قرار بود عید غدیر درست شود، خیلى هم نزدیک شد، ولى شاید بعضی نگذاشتند و نشد.
به اعتقاد وی بى‌شک این کار به نفع دین، جمهورى اسلامى، بزرگان، رؤسا و همه است. البتّه بعضى هم ناراحت مى‌شوند، ولى مؤمنین خوشحال خواهند شد و هیچ اتفاق بدى نمى‌افتد.
این مرجع تقلید مقیم شیراز با تاکید بر اینکه مؤمنین باید متوجّه باشند که ظلم کردن، به هر شکل آن، موجب مى‌شود از آیات خدا فاصله بگیرند و توفیق فهم آنها را از دست بدهند، گفت: ظلم علما و روحانیون این است که احکام خدا را براى مردم نگویند و حق را بپوشانند. اگر کسى چنین کند، به آنجا مى‌رسد که آیات روشن پروردگار را انکار مى‌کند.
آیت الله دستغیب از علمای آزاده و شجاعی که در تمامی کلاس های درس و سخنرانی های خود از راه حقی که در آن رهبران جنبش سبز محصور شده و تعداد زیادی به زندان افکنده شدند، حمایت کرده است، همچنین تصریح کرده است: از خدا مى‌خواهیم همه‌ى ما را کمک کند تا به تلکیف خود عمل کنیم تا ظلمى از ما به کسى نرسد و باعث نشویم مردم از دینشان دلسرد شوند. از سر دلسوزى و خیرخواهى، و نه از هواى نفس، از خدا مى‌خواهیم که آقاى موسوى و همسرش و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى هر چه زودتر آزاد شوند.
متن کامل سخنان آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب در تفسیر آیات  ۳۰ تا ۳۳ به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد قبا به شرح زیر است:
تفسیر سوره انعام ، جلسه ۱۹ ، آیات ۳۰ و۳۱ ، یکشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۴
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَوْ تَرى اِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ قالَ أ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
و کاش ببینى آنها را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان ایستاده‌اند. خداوند به آنها فرماید: آیا این حق نیست؟ گویند: «سوگند به پروردگارمان! آرى.» خدا گوید: «پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه انکار مى‌کردید.(۳۰)
قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللهِ حَتّى اِذا جاءَتْهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ ألا ساءَ ما یَزِرُونَ
آنان که ملاقات خدا را دروغ شمردند، به راستى زیان کردند. آن گاه که ساعت قیامت ناگهان فرا رسد. گویند: «اى دریغ و افسوس بر ما به خاطر آنچه درباره‌اش کوتاهى کردیم». و آنان بار سنگین گناهانشان را بر دوش مى‌کشند؛ چه بد بارى مى‌کشند!(۳۱)
سخن درباره کسانى بود که حق را انکار مى‌کنند؛ یعنى خداى تعالى را قبول ندارند یا در رسالت پیامبر خدشه مى‌کنند و یا دشمن ائمه اطهار علیهم السلام هستند. همچنین کسانى که با زبان از حق دفاع مى‌کنند، ولى در عمل مخالف حق هستند و راهشان از آن جداست؛ به عنوان مثال ممکن است کسى در ظاهر ایمان داشته باشد، ولى باطنش آلوده‌ى شرک باشد؛ یعنى پول و مقام و دیگر اسباب را در کنار خدا، مؤثر و کارگشا بداند، یا حتّى گاهى اوقات به خدا و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، نسبت‌هاى ناروا بدهد. برخى به طور کلّى در عمل، از ایمان تهى هستند و هیچ اعتنایى به دستورات دین و واجبات و محرّمات ندارند و فقط آنجا که منافع مادّیشان اقتضا مى‌کند، دیندارند.
وَ لَوْ تَرى اِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ؛ «وُقِفُوا» یعنى بازداشته مى‌شوند، یا مى‌ایستند. البتّه منظور، ایستادن روى دو پا نیست، بلکه عبارت، کنایه از فهمیدن حقیقت و واقف شدن به وضع خویش است؛ یعنى مؤثریت پروردگار را به روشنى مى‌بینند و درمى‌یابند که همه‌ى اسباب و از جمله خودشان هیچ بودند. این فهم، لزومآ در قیامت کبرى که صحنه‌ى حشر انسان‌هاست، پدید نمى‌آید، بلکه به محض سر کشیدن جام مرگ و ورود به عالم برزخ، که به «قیامت صغرى» تعبیر شده، حاصل مى‌شود.
«مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه»[۱]
«هر کس مُرد، قیامتش بر پا شود.»
آن که اعتقاداتش خطا بود، متوجّه مى‌شود که سلطنت مطلق دنیا و آخرت از آن خداى یکتاست و رسولان او و اصیاى آنان، بر حق هستند. کسى هم که اسیر صفات ناپسند بود و اعمال ناشایست مى‌کرد، صورت واقعى اعمال و صفات خود را مى‌بیند و در حقیقت آنچه را که همیشه همراهش بود، مشاهده مى‌کند.
امّا چرا خداوند از میان همه‌ى نام‌هاى خود، نام مقدّس «ربّ» را در اینجا آورده، مى‌فرماید : «ربّهم» و «ربّنا»؟
«ربّ» یعنى مربّى و تربیت کننده. مى‌دانیم که خداوند، هم زمینه‌ى خوبى را در انسان قرار داده است و هم زمینه‌ى بدى را؛
(فَألْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)[۲]
«پس نافرمانى و پرهیزکارى‌اش را به او الهام کرد.»
انسان هم مى‌تواند کافر شود و به خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام پشت کند، و هم مى‌تواند زیر پرچم توحید درآید و فرمانبردار خدا و منصوبین او گردد؛ همه چیز بسته به انتخاب خود او است. امّا این خداست که بشر را مختار آفرید و این دو راه را در مقابلش گشود. افزون بر این، خداوند چنین اراده فرموده که هر کس رو به او آورد، نور فهم و لذّت درک حقیقت (حقیقت زوال دنیا و بقاى «الله») نصیبش شود و تا ابد الاباد برایش بماند، امّا هر کس پشت کند، اسیر تاریکى و فشار همیشگى خواهد شد. این اثر تربیت خداى تعالى است؛
(کُلاًّ نُمِدُّ هوُلاءِ وَ هَوُلاءِ)[۳]
«ما اینان و آنان را یارى مى‌دهیم.»
بنابراین گناهکاران و کافران پس از مرگ مى‌فهمند که خداوند مربّى آنان بود، امّا چون راه بد را انتخاب کردند، بد تربیت شدند.
قالَ أ لَیْسَ هذا بِالْحَقِّ؛ وقتى حقیقت آشکار شد، خداوند از منکرین حق، اعتراف مى‌گیرد. در واقع آنان پیش از این هم حق را مى‌فهمیدند، امّا به آن اعتنا نمى‌کردند و روى فهم خود پا مى‌گذاشتند، امّا در قیامت، دیگر راه گریز و انکار نیست و چاره‌اى جز اعتراف به حق، وجود ندارد؛ لذا مى‌گویند: «بَلى وَ رَبِّنا».
قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون؛ حاصل انکار حق، آن هم بعد از آمدن حجّت‌هاى الهى و آشکار شدن نور آن، عذاب سخت پروردگار است. در این میان برخى فقط خود، از حق روى گرداندند و برخى دیگر، دیگران را هم منحرف کرده، راه حق را بر آنها بستند. بى‌گمان این افراد عذابى سخت‌تر خواهند داشت. برعکس کسانى که هم خود حق را پذیرفتند و هم چهره‌ى زیباى آن را به دیگران نشان دادند تا همه معشوقشان (خداى تعالى) را بشناسند و عاشقش شوند.
قَدْ خَسِرَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللهِ؛ «زیانکار» کسى است که سرمایه‌ى خود را از دست بدهد. سرمایه‌ى واقعى انسان، توجّه به خداى تعالى، شناخت اسماء و صفات حسنایش و قرار گرفتن در مسیر عشق و محبّت او جلّ جلاله است؛ این که یقین کند همیشه و در همه جا فقط او مؤثر تام است و لاغیر، و بفهمد چه رابطه‌اى با پروردگار خود دارد.
ارزشمندترین سودى که از این سرمایه نصیب انسان مى‌شود، لقاء و وصال پروردگار است. البتّه او جسم نیست و مکان ندارد؛ پس منظور از لقائش، چیزى شبیه ملاقات کردن انسان‌ها با هم نیست.
مقدّمه‌ى درک لقاء پروردگار و رسیدن به فیض وصال او، ورود به حیطه‌ى «تقرّب» است و لازمه‌ى تقرّب، همسنخ شدن با حضرت ربّ الارباب و تشابه به او است. همسنخ شدن با خداوند، ربطى به بدن ندارد و با پرورش استعدادهایى که خداوند در روح ما قرار داده است، مى‌توانیم «خدایى» شویم. براى این کار باید این حقیقت در روح و جانمان قرار گیرد که خداى تعالى منشأ همه‌ى صفات حسناست و هر صفت خوبى در هر جا هست، از او است؛ به عنوان مثال حضرات معصومین علیهم السلام همه‌ى خصوصیات ظاهرى و باطنى مردم را مى‌دانستند و هیچ چیز، نه در این عالم و نه در عوالم دیگر از ایشان مخفى نبود. این علم خداست و ایشان ظهور علم خدا هستند. درباره قدرت و حیات و دیگر صفات هم همین طور؛ هر جا وجودى هست، از خداست و هر قدرت و نیرویى در هر کس و هر چیز است، منحصرآ از او است. این معنا باید چنان در انسان قرار گیرد که جزء روحش شود و هرگز از روح و نفسش جدا نشود، و این، با دانستن سطحى که یک روز هست و یک روز نیست، فرق مى‌کند.
چه بسا کسى عالم و صاحب عنوان باشد، ولى تا کمى وضع زندگى‌اش بالا و پایین مى‌شود، خدا و صفات خدا را فراموش مى‌کند و آه و ناله و اعتراضش به آسمان مى‌رود. چنین کسى در مسیر سنخیت با خدا و تقرّب و وصال او نیست. البتّه خداوند هر کس را به اندازه توانش مبتلا مى‌کند و بار بیش از طاقت بر کسى نمى‌گذارد، ولى به هر حال کسی که طالب این مقامات مى‌شود، باید آماده‌ى امتحانات و فراز و نشیب‌هاى بسیار باشد و در تمام طول عمر، صبح و شام بر طلبش اصرار کند!
تکذیب لقاء پروردگار، در مراتب مختلف خود، هم شامل کسانى مى‌شود که خدا و رسولش را انکار مى‌کنند، هم کسانى که با اهل بیت پیامبر دشمن هستند و هم آنان که توحید پروردگار را نمى‌پذیرند و براى اسباب مختلف شأن مستقل قائلند؛ یعنى مى‌گویند: «خدا سر جاى خودش، اسباب هم سر جاى خودشان.»
از جمله کسانى که به لقاء پروردگار رسیدند، شهدا بودند. آنان در طلب خداى تعالى از همه چیزشان گذشتند و زیر باران تیر و ترکش رفتند و حتّى بعد از افتادن بر زمین و در نفس‌هاى آخر، پشیمان نشدند و دست از طلب خود بر نداشتند. امّا لقاء و وصال پروردگار، منحصر به شهادت نیست و راه‌هاى دیگر هم وجود دارد.
هر کس عمر خود را، کم باشد یا زیاد، جز در طلب پروردگار بگذراند، زیان کرده است. حتّى در روایت است که اگر کسى در هجده سالگى بمیرد و سعى نکرده باشد، در آنجا معذور نیست، ولى اگر این طلب در اینجا شکل بگیرد، خداى تعالى در عالم دیگر امکان ادامه راه را برایش میّسر مى‌سازد، گرچه ممکن است سال ها طول بکشد.
حَتّى اِذا جاءَتْهُمُ السّاعَةُ بَغْتَةً؛ هیچ کس نمى‌داند کى و در چه حال مى‌میرد، امّا خوشا به حال کسى که در راه طاعت خدا و در حال عبادتش بمیرد، نه در حال گناه و غفلت! شهید آیت الله دستغیب در راه نماز جمعه بود که به شهادت رسید. آن هم که او را ترور کرد، در حال شقاوت و تاریکى. هر دو با هم از این دنیا رفتند و گوشت و پوست و خونشان با هم مخلوط شد، امّا روح یکى به اعلى علیین پر کشید و روح دیگرى به اسفل السافلین در افتاد.
قالُوا یا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فیها؛ براى شخص گناهکار و کسى که ملاقات پروردگارش را باور ندارد، ساعت مرگ، آغاز حسرت بزرگ و اندوه تمام ناشدنى است؛ حسرت فرصت‌هایى که از دست داد؛ کوتاهى‌هایى که کرد؛ استعدادهایى که سوزاند! این همه پیامبران و ائمه و اولیا گفتند و هشدار دادند؛ کتابهاى آسمانى خبر از عالم دیگر آوردند، امّا باز گفتند: «چه کسى از آنجا آمده که خبر آورده باشد؟» موقع عمل به تکلیف که مى‌شد، کوتاهى مى‌کردند و مى‌گفتند: «خدا ارحم الراحمین است». امّا نمى‌دانستند که خدا «أرْحَمُ الرَاحِمِین فِى مَوضِعِ العَفْوِ وَ الرَّحْمَه وَ أشَدُّ المُعَاقِبِینَ فِى مَوضِعِ النَکَالِ وَ النَقِمَه»[۴] است.
وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ؛ تاریکى‌ها و سنگینى‌هاى گناه، که اثر طبیعى آن است، همیشه همراه شخص گناهکار خواهد بود و هیچ خلاصى از آنها ندارد و مانع حرکتش به سوى بالا مى‌شود.
ألا ساءَ ما یَزِرُون؛ این بد توشه‌اى است که آنان بر پشت خود گذاشتند و محکوم به حمل آن شدند.
کسانى که به راستى طالب رها شدن از آلودگى‌ها و تاریکى‌ها هستند و کمر به خدمت قرآن و بندگى خدا بسته‌اند، باید در اولین قدم، مراقب باشند که مرتکب گناه نشوند و واجبات الهى را مو به مو انجام دهند. براى یک جوان، سخت است که بر شهوت خود غلبه کند، ولى اگر مقدمات این کار را فراهم کند، با یارى خدا کار آسانى خواهد شد. مقدمات کار؛ یعنى نگاه نامحرم نکند و از تصاویرى که احتمال شهوت در آنهاست، چشم بپوشد. وقتى چشم رها باشد و هر صحنه‌ى شهوى را ببیند، شاید همان لحظه احساس شهوت نکند، ولى در ذهنش مى‌ماند و در موقع دیگر اثر خود را ظاهر مى‌کند. همچنین گوش خود را از شنیدن سخن‌ها و صداهاى محرّک شهوت، نگه دارد؛ ذهنش را تا جایى که مى‌تواند از شهوات حفظ کند؛ کتاب‌ها و رمان‌هاى آلوده نخواند و با افراد شهوى همنشینى نکند. ساعتى نشستن در کنار کسى که همه‌ى فکر و ذکرش شهوت است، تا مدّت‌ها انسان را از خدا دور مى‌کند و باعث مى‌شود که آلودگى‌هاى او بر سر این هم بریزد، مخصوصآ براى جوانانى که صدق و صفا دارند.
کسى که اسیر تکبّر است، باید مراقب باشد خود را در معرض تعریف دیگران قرار ندهد و هر جا بدى‌اش را گفتند، تحمل کند و چیزى نگوید.
از خدا مى‌خواهیم همه‌ى ما را شایسته‌ى لقاء خویش گرداند و ممکلت ما را طورى سازد که همه اهل خدا شوند و همه‌ى مردم رو به خدا حرکت کنند؛ مثل اوایل انقلاب. کلید این کار در دست آقایان رأس است. امیدواریم تا نوروز نیامده، دل مردم را با آزاد کردن آقاى موسى و خانم رهنورد و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى شاد کنند. قرار بود عید غدیر درست شود، خیلى هم نزدیک شد، ولى شاید بعضی نگذاشتند و نشد.
تفسیر سوره انعام ، جلسه ۲۰ ، آیات ۳۲ و ۳۳ ،چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۲/۰۷
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدّارُ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أ فَلا تَعْقِلُونَ
و زندگانى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و سراى آخرت براى کسانى که پرهیزکارند، بهتر است. آیا نمى‌اندیشید؟!(۳۲)
قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ فَإنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظّالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یَجْحَدُونَ
ما مى‌دانیم که آنچه مى‌گویند تو را سخت اندوهگین مى‌کند. آنان تو را تکذیب نمى‌کنند، بلکه ستمکارند و آیات خدا را انکار مى‌کنند.(۳۳)
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ؛ بى‌گمان اگر انسان کمى عقل خود را به کار اندازد و بیندیشد، مى‌فهمد که زندگى باقى آخرت بهتر از زندگى فانى دنیاست. در چهار سوره از قرآن کریم، زندگى دنیا به «لهو و لعب» تعبیر شده است؛ سوره‌هاى انعام، عنکبوت، محمّد صلّى الله‌علیه وآله و حدید.
تفسیر نمونه در بیان علّت این تعبیر مى‌نویسد:
تشبیه زندگى دنیا به بازى و سرگرمى، از این نظر است که بازى‌ها و سرگرمى‌ها معمولا کارهاى توخالى و بى‌اساسى هستند که از متن زندگى حقیقى دورند، نه آنها که در بازى پیروز مى‌شوند برنده اند و نه آنها که شکست مى‌خورند، شکست یافته‌اند؛ زیرا پس از پایان بازى همه چیز به جاى خود بازمى‌گردد. بسیار دیده مى‌شود که کودکان دور هم مى‌نشینند و بازى را شروع مى‌کنند؛ یکى «امیر» و دیگرى «وزیر» و یکى «دزد» و دیگرى «قافله»، امّا ساعتى نمى‌گذرد که نه خبرى از امیر است و نه وزیر و نه دزد و نه قافله. یا در نمایشنامه‌هایى که به منظور سرگرمى انجام مى‌شود، صحنه‌هایى از جنگ یا عشق یا عداوت مجسم مى‌گردند، امّا پس از ساعتى خبرى از هیچ کدام نیست.
دنیا به نمایشنامه‌اى مى‌ماند که بازیگران آن، مردم این جهانند و گاه این بازى کودکانه، حتّى عاقلان و فهمیده ما را به خود مشغول مى‌دارد، امّا چه زود پایان این سرگرمى و نمایش اعلام مى‌گردد.
«لعب» (بر وزن لزج) در اصل از ماده «لعاب» (بر وزن غبار) به معنى آب دهان است که از لب‌ها سرازیر گردد، و این که بازى را «لعب» مى‌گویند، به خاطر آن است که همانند ریزش لعاب از دهان است که بدون هدف انجام مى‌گیرد.[۱]
در بازى‌هاى دنیا، یکى کدخدا مى‌شود و یکى استاندار و یکى پادشاه. خوب یا بد، هر کس مى‌آید، چند صباحى مى‌ماند؛ دستوراتى مى‌دهد؛ پس از مدّتى مى‌رود و دیگرى جایش مى‌نشیند. مردم دنیا هم هر کدامشان دوران کودکى و نوجوانى و جوانى و پیرى را سپرى مى‌کنند و مى‌میرند و فرزندان جاى والدین را مى‌گیرند، تا نسلى بعد از نسل دیگر مى‌آید و مى‌رود. اموال آنان نیز دست به دست مى‌گردد و به دیگرى مى‌رسد. این وضع زندگى دنیاست که دائم در تغییر و تبدیل است؛ هرگز ثبات و قرارى ندارد و همه چیزش اعتبارى و گذراست.
وَ لَلدّارُ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ؛ هر کس به اندازه‌ى خود چیزى از دنیا دارد و به آن دلشاد است؛ از خانه، ماشین، طلا، زمین، زن، فرزند، دوست، شغل و… امّا جاى دیگرى وجود دارد که خیلى بهتر از اینجا و نعمت‌هایش، بهتر از این نعمت هاست. خوشحالى و دلخوشى‌هاى این جهان، موقت و همراه با تلخى‌ها و سختى‌هاست؛ مثل کسى که دست در کندو مى‌کند تا عسل درآورد، امّا زنبورها بر سرش مى‌ریزند و نیشش مى‌زنند و او به ناچار شیرینى عسل را در کنار تلخى نیش زنبور مى‌چشد. امّا خوشى‌هاى سرای دیگر تمامى ندارد و آلوده‌ى تلخى‌ها نیست.
این لذّت‌هاى ابدى مخصوص کسانى است که از خدا و فرستادگانش اطاعت کرده، اهل تقوا باشند. تقوا یعنى مداومت بر انجام واجبات و ترک محرّمات. کسى که تقوا، ملکه‌ى روحش شده است، هنگام مواجهه با گناه، بلکه پیش از مواجهه، به طور خودکار از آن اجتناب مى‌کند. کسى که بسیار مراقب چشمش بوده، اگر قرار باشد در جایى با نامحرمى روبرو شود، پیش از روبرو شدن، ناخودآگاه چشمش بر زمین مى‌افتد، یا کسى که زبان خود را محکم از غیبت، تهمت و دروغ باز داشته است، اگر سهوآ هم بخواهد مرتکب این گناهان شود، زبانش خود به خود سنگین مى‌شود و سکوت مى‌کند. این را ملکه‌ى تقوا مى‌خوانند. گوش و دست و پا و اعضا و جوارح دیگر هم همین طور، تا برسد به خیال. کسى که افکار خود را از سوءظنّ خالى مى‌کند، پس از مدّتى، گمان بد بردن به دیگران، برایش مثل این است که بخواهد مارى را در سر خود جا دهد.
کسى که این گونه خود را از گناه و حرام باز مى‌دارد، به تدریج صفات و اخلاقش تغییر مى‌کند و صفات ناپسندش تبدیل به ملکات فاضله مى‌گردد. به طور قطع براى چنین کسى زندگى آخرت بسیار بسیار بهتر از زندگى دنیاست، امّا کسى که اعتنایى به تقوا ندارد و حرام و حلال برایش یکسان است و هر چه دلش خواست، مى‌کند، دیگر قابلیت استفاده از نعمت‌هاى آخرت را ندارد؛ زیرا حور العین براى کسى که چشم خود را از نامحرم نگه نداشته، جلوه‌اى ندارد. صوت داودى براى کسى که گوش خود را از حرام باز نداشته، زیبایى ندارد. دیدن و شنیدن و استفاده کردن از نعمت‌هاى معنوى منوط به ندیدن و نشنیدن و انجام ندادن «حرام» است؛ باید چشم و گوش از گناه ببندى تا چشم و گوش دیگرت باز شود. فکرى که دائم در پى زیاد کردن مال و بالابردن قدرت است، دیگر در خداشناسى کار نمى‌کند. البتّه در عالم برزخ به اجبار این فکر عوض مى‌شود، امّا این عوض شدن اجبارى، هیچ فایده‌اى ندارد و لذّت و نعمتى به ارمغان نمى‌آورد. پایى که همیشه در فساد گام بر مى‌دارد، چگونه مى‌تواند در بهشت قدم بگذارد؟
أ فَلا تَعْقِلُون؛ عقل، تشخیص دهنده‌ى حق و باطل است. به فرموده‌ى امام صادق علیه السلام عقل چیزى است که با آن خداوند پرستیده مى‌شود و بهشت به دست مى‌آید.[۲]
مى‌توان با عقل، خدا را شناخت، ولى نه با عقل کوچک و کوتاهى که در بند جزئیات و خیالات است. باید نخست آن را وسعت داد و از خیالات، خالى کرد تا به شناخت پروردگار بار یابد!
قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ؛ کفّار و مشرکین سخنان ناپسند فراوانى درمورد پیامبر مى‌گفتند و ایشان را با گفتار خود بسیار مى‌آزردند. به همین دلیل خداى تعالى به پیامبر خویش مى‌فرماید: «ما مى‌دانیم که آنچه آنان مى‌گویند، تو را اندوهگین مى‌سازد، امّا بدان که آنان منکر آیات پروردگار هستند و به همین خاطر ستمکارند.»
بى‌تردید اندوه پیامبر به خاطر چیزهایى که کفّار و مشرکین درباره ایشان مى‌گفتند، نبود؛ چراکه حتّى مؤمنین هم از یاوه‌گویى‌هاى دشمنان خدا و نسبت‌هایى که به آنان مى‌دهند، باکى ندارند، چه رسد به رسول رحمت پروردگار. منشأ ناراحتى آن جناب این بود که مى‌دید خداوند چگونه بندگانش را به سوى خود فرا مى‌خواند و مى‌خواهد بر آنان رحمت آورد، امّا گروهى پشت مى‌کنند و مى‌گریزند، در حالى که حق را مى‌فهمند. غم رسول خدا صلّى الله‌علیه وآله براى این بود که از سر دلسوزى مى‌خواست آنان را به سوى خدا هدایت کند و از آلودگى‌ها بیرون آورد، ولى آن بیچارگان در آن دست و پا مى‌زدند و فرصت طلایى نجات و سعادتمندى را بیهوده از دست مى‌دادند.
در کتاب «معدن الاسرار» مرقوم است که عارفى نقل نمود که روزى از خانه بیرون شدم و در شهر مصر بودم و به گوشه‌اى از ساحل رود نیل رفته، نگاه مى‌کردم. کژدمى را دیدم که به تعجیل هر چه تمام‌تر مى‌رفت؛ چون به کنار آب رسید، لاک‌پشتى از آب در آمد و آن کژدم سوار او شده از آب بگذشت. با خود گفتم که در این سرّى است! پس به آن جانب آب رفتم و از عقب آن کژدم روان شدم، تا به درختى رسیدم که جوانى زیر آن خفته بود و مارى بر سینه او حلقه زده، قصد وى کرده، خواست که سر در دهان او کند، که آن عقرب زخمى بر او زد و مار را بکشت و برگردید. من گفتم: «سبحان الله این مرد نیست مگر از اولیاء الله». چون پیش رفتم، دیدم مست است. تعجبم زیاده شد. ناگاه آوازى شنیدم که اگر چه او مست است، امّا بنده ماست و گرچه او خفته است، امّا خداى او بیدار است.
چون این ندا بشنیدم گریان شدم و زار زار بگریستم و بر بالین او نشستم تا بیدار شود و او را به فضل و کرم پروردگار خود خبر دهم. چون روز به آخر رسید و گرمى هوا ساکن شد و باد خنک بر آن جوان وزید، به هوش آمده بیدار شد. چون چشمش بر من افتاد خجل شد و عذر طلبید.
گفتم: «اى جوان! در این مار نظر کن!» و قصه با وى گفتم. آن جوان گریان و نالان شد و گفت شرم باد مرا کسى که چنین خداوند کریمى داشته باشد، چرا عصیان کند و خداى را بیازارد و خدایى که با بیگانگان چنین لطف و احسان کند، با دوستان چه سان کند؟
گفتم وقتى که میل معصیت کردى و قصد این فعل شنیع نمودى، چه عمل نیکو کردى؟ گفت: «عملى که او را اعتبارى باشد نکرده‌ام.» گفتم: «از کلى و جزئى، هیچ مرتکب عمل خیرى نشده‌اى؟»
گفت: «در وقتى که مرتکب شرب خمر مى‌شدم، مادرم گفت به جهت من آب وضو بیاور، من بى‌توقف بیاوردم و چون روى در خمرخانه نهادم، در میان راه عالمى سوار مى‌شد، گفت: رکاب مرا بگیر! من رکابش را گرفتم و دو سه قدم در رکاب او رفتم و چون از او درگذشتم، زر به شراب فروش مى‌دادم که شراب بگیرم، سائلى از من چیزى سؤال کرد، دینارى به او دادم.»
به او گفتم بى‌شک بدین سه عمل این قرب و منزلت را یافتى؛ پس برخاست گریان و خروشان، روى در صحرا نهاد و برفت. آورده‌اند که کار او به جایى رسید که بیمار ده ساله را شفا مى‌داد.[۳]
ناراحتى‌هایى که براى انسان رخ مى‌دهد، براى این است که یک لحظه از اعماق وجود «یا الله» بگوید. براى این است که از محبّت دنیا بیرون آید و متوجّه نعمت‌هاى بزرگ اخروى شود، ولى افسوس که انسان چنان در نادانى خود گیر افتاده که گمان مى‌کند پروردگار عالم دشمن او است.
امیرالمؤمنین در خطبه‌ى شقشقیه مى‌فرماید :
«فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُوْمِنٌ حَتَّى یَلْقَى رَبَّهُ فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً»[۴]
«امّا جامه خلافت را رها کرده، روى از آن بر تافتم، و عمیقآ اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا بر تاریکى کورى صبر کنم؛ فضایى که پیران در آن فرسوده و کم سالان پیر و مؤمن رنج مى‌کشد. دیدم خویشتندارى در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر کردم در حالى که چشمانم را خاشاک و غبار، و گلویم را استخوان گرفته بود و میراث خود را تاراج رفته مى‌دیدم.»
بى‌شک شکوه و ناراحتى امیرالمؤمنین به خاطر حکومت و ریاست نبود، بلکه او مى‌دید که مردم با کنار گذاشتن او، که حقّ مطلق بود، بر حقّ درون خود پا مى‌گذارند و خویشتن را در تاریکى فرو مى‌برند. همه‌ى امامان معصوم ما این غصّه و اندوه را داشتند و از تیره‌بختى جامعه رنج مى‌بردند.
علماى شیعه نیز در طول تاریخ، هر گاه به میدان آمدند تا حرف حقّى بزنند، آماج انواع کینه‌توزى‌ها و دشمنى‌ها قرار مى‌گرفتند، امّا به خاطر دلسوزى براى مردم و احساس مسؤلیتى که داشتند، دست بر نمى‌داشتند.
فَإنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ وَ لکِنَّ الظّالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یَجْحَدُون؛ آنچه باعث مى‌شد کفّار و مشرکان، انواع تهمت‌ها را به رسول خدا صلّى الله‌علیه وآله نسبت دهند و با کارها و سخنانشان ایشان را برنجانند، دشمنى با حق و سعى در انکار آن بود و علّت این دشمنى، چیزى جز ستمگرى نبود.
از نظر قرآن، بزرگ‌ترین ظلم، کفر و شرک است؛
(وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ)[۵]
«کافران، ستمکارند.»
(اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ)[۶]
«همانا شرک ظلمى بزرگ است.»
ظلم، یا در حقّ خویش است، یا در حقّ دیگران و یا در حقّ خداوند؛ که هر سه قسم آن، به نوعى ظلم به خویش است. کسى که راه خدا را مى‌بندد و رسول خدا را انکار مى‌کند و دشمن اهل بیت است، هم به خود ظلم مى‌کند، هم به دیگران و هم به خداوند، امّا بیشتر از همه خود را در هلاکت و بیچارگى غوطه‌ور مى‌سازد.
مؤمنین نیز باید متوجّه باشند که ظلم کردن، به هر شکل آن، موجب مى‌شود از آیات خدا فاصله بگیرند و توفیق فهم آنها را از دست بدهند. ظلم علما و روحانیون این است که احکام خدا را براى مردم نگویند و حق را بپوشانند. اگر کسى چنین کند، به آنجا مى‌رسد که آیات روشن پروردگار را انکار مى‌کند.
از خدا مى‌خواهیم همه‌ى ما را کمک کند تا به تلکیف خود عمل کنیم تا ظلمى از ما به کسى نرسد و باعث نشویم مردم از دینشان دلسرد شوند. از سر دلسوزى و خیرخواهى، و نه از هواى نفس، از خدا مى‌خواهیم که آقاى موسوى و همسرش و حجة الاسلام کروبى و زندانیان سیاسى هر چه زودتر آزاد شوند. بى‌شک این کار به نفع دین، جمهورى اسلامى، بزرگان، رؤسا و همه است. البتّه بعضى هم ناراحت مى‌شوند، ولى مؤمنین خوشحال خواهند شد و هیچ اتفاق بدى نمى‌افتد.