چکیده :همزمان با آغاز سومین سال حصر رهبران جنبش سبز، موج تازه ای از فعالیت ها در فضای مجازی از چند روز قبل آغاز شده و هم چنان ادامه دارد. دومین سالگرد حصر هم چنین با تشکیل کمپین هایی که قرار است به طور مداوم فعالیت شان استمرار داشته باشد، همراه بوده است و تشکیل گروه های مختلف برای فعالیت های اجتماعی و آگاهی بخشی در کشور، از دیگر نکات مشهود این روزها در شبکه های اجتماعی است....
کلمه – گروه اجتماعی: همزمان با آغاز سومین سال حصر رهبران جنبش سبز میرحسین موسوی و مهدی کروبی و دیگر همراه سبزشان زهرا رهنورد، موج تازه ای از فعالیت ها در فضای مجازی از چند روز قبل آغاز شده و هم چنان ادامه دارد. دومین سالگرد حصر هم چنین با تشکیل کمپین هایی که قرار است به طور مداوم فعالیت شان استمرار داشته باشد، همراه بوده است.
به گزارش کلمه، از نکات قابل توجه در عرصه مجازی تشکیل گروه های مختلف داخل کشور برای فعالیت های اجتماعی و آگاهی بخشی در کشور است. محتوای فعالیت ها و اقدامات صورت گرفته فوق با غیرقانونی خواندن حصرخانگی و بررسی و یافتن روزنه هایی به منظور تغییر فضای فعلی است.
کلمه در گزارشی، به مرور بخشی از این فعالیت ها می پردازد و البته باید تاکید کرد که اینها همه ی کارهای در حال انجام نیست و حجم فعالیت ها گسترده تر از اینهاست:
آغاز به کار کمپین های مختلف در آغاز سومین سال حصر
کمپین جهانی برای آزادی رهبران جنبش سبز، کمپین چهارشنبهی چرا، پویش رفع حصر «سلام» توسط راه سبز ایرانیان مالزی (رسام)، و .. از جمله کمپین هایی هستند که با دومین سالگرد حصر راهبران جنبش سبز و هم چنین خانم زهرا رهنورد آغاز به کار کرده اند و فعالیت بسیاری از آنها قرار است استمرار داشته باشد.
کمپین جهانی برای آزادی رهبران جنبش سبز
این کمپین در وب سایت «کمپین جهانی برای آزادی رهبران جنبش سبز» و به همت جمعی از فعالان جنبش سبز در سراسر جهان راه اندازی شده است.
در صفحه نخست این وب سایت با تصاویری از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد آمده است: « پایان دهید! موسوی، کروبی، رهنورد رهبران جنبش سبز ایران را آزاد کنید» این کمپین با روزشمار حصر، نامه ای برای آزادی با درج امضاء ، نظرسنجی با این سوال که دلیل حصر رهبران از سوی حکومت چیست؟ تاریخچه حصر و دیگر موضوعات همراه است.
این کمپین هدف از اعلام موجودیت را اینگونه اعلام می کند: در حالی که حصر و حبس آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و خانم زهرا رهنورد در ۲۵ بهمن ماه، وارد سومین سال خود خواهد شد، با هدف اطلاع رسانی در مورد فعالیت های جهانی در جهت آزادی رهبران جنبش سبز ایران، و نیز متمرکز کردن اخبار و رویدادها و گزارش های مربوط به آنان به روز خواهد شد.
این کمپین تصریح کرده که «کمپین جهانی برای آزادی رهبران جنبش سبز»، اقدامی است مردمی و داوطلبانه، که به منظور اعتراض نسبت به حصر غیر قانونی رهبران جنبش سبز ایران میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد راه اندازی شده است.
همچنین این کمپین بین المللی قصد دارد که از طریق اطلاع رسانی موثر و مداوم، توجه افکار عمومی در سراسر دنیا را به مساله حصر و وضعیت نگران کننده رهبران جنبش سبز ایران جلب کند.
کمپین چهارشنبهی چرا؟
این کمپین از سوی جمعی از فعالان جنبش سبز در داخل کشور در شبکه اجتماعی فیس بوک راه اندازی شده است که به طرح سوال از حاکمیت درباره وضعیت نابسامان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران اختصاص دارد.
این کمپین که به مناسبت ۲۵ بهمن، دومین سالگرد حصر و بازداشت غیرقانونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی راه اندازی شده، «چهارشنبۀ چرا؟» نام گرفته است.
این فعالان با انتشار بیانیه ای، ضمن اعلام موجودیت، اهداف و دلایل راه اندازی این کمپین را اعلام کرده اند که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: چرا یکم هوا برای نفس کشیدن نیست؟ چرا شیر و ماست و چای و پنیر یکباره انقدر گرون شده؟ چرا رونق از کسب و کارامون رفته؟ چرا کار سخت گیر میاد، اگر گیر بیاد؟ چرا سایۀ جنگ بالای سرمونه و اثر تحریم تو زندگیمون؟ چرا سی سال بعد از بزرگترین انقلاب این سرزمین برای آزادی، بزرگترین آرزومون کمترین آزادیه؟ چرا مجلس مستقیما از احمدینژاد سوال نمیکنه، با اینهمه خرابی که بار آورده؟ چرا آقای خامنهای از مجلس تقاضا میکنه سوال از احمدینژاد رو ادامه ندن؟ چرا درخواست انتخابات آزاد، فتنه است؟ چرا دیدگاههای آقای خامنهای به احمدینژاد نزدیکتره؟ چرا مجلس خبرگان هیچ توضیحی از آقای خامنهای نمیخواد؟
هر روز همۀ ما، همۀ این چراها رو بارها و بارها از خودمون، دوستامون و هم مسیری هامون تو تاکسی میپرسیم. چرا یه بار همهمون این سوالها رو از حکومت نپرسیم؟ چرا از اونی که باید بپرسیم نپرسیم؟
من تصمیم گرفتم در اولین «چهارشنبۀ چرا؟»، چهارشنبه ۲۵ بهمن دومین سالگرد حصر و بازداشت غیرقانونی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، میخوام سوالها رو در فضایی عمومیتر و با تعداد بیشتری از همشهریهام مطرح کنم تا شاید به گوش حاکمیتی که مسوول این وضعیته برسه. تو هم اگر همدلی، همراه شو تا با هم بپرسیم «چرا؟». هر جایی که بودی این سوال رو از آدمهای اطرافت بپرس؛ توی تاکسی، توی سینما، توی محل کار، توی بقالی، و از همه مهمتر توی خیابونهای شهر میعادگاه آشنای همیشگی؛ هر لحظه و هر مکانی که احساس کردی امکان پرسیدن و همدلی فراهمه. اگه خواستی من رو توی جمعیت پیدا کنی، دنبال نگاه پرسشگر آشنایی بگرد که مشتاق رسیدن به جواب برای سوالهای مشترکیاست که داریم.
همدیگه رو دعوت کنیم تا در اولین «چهارشنبۀ چرا»، این چراها رو از هم دیگه و از اونایی که باید، بپرسیم. همراه شو و با «بازنویسی»، «کپی گرفتن»، «ایمیل» یا «بهاشتراک گذاشتن» این دعوت، حداقل ۱۰ همشهریِ همدل دیگه رو همراه کن. همین امروز. دستهامون رو باید برای رسیدن به خواستههامون به کار بندازیم و پاهامون رو برای نزدیکتر شدن به آیندهای بهتر هم مسیر کنیم. یه مردمی دلش برای خودش نسوخت، دل هیچکس براش نسوخت؛ تو آلودگی و آوارگی و بندگی و بیچارگی مرد. رستگاری و شادی بالاخره سرنوشت مردمی شد که همدل بودن و برای رسیدن به خواستههاشون همراه شدن.
آغاز پویش رفع حصر «سلام» توسط راه سبز ایرانیان مالزی
مجموعه راه سبز ایرانیان مالزی (رسام) هم با انتشار متنی آغاز بکار پویش رفع حصر، مزین به واژه ی “سلام” را اعلام کرد.
در بخشی از آن آمده است: بیش از سه سال است که لطمات غیر قابل وصف روند استقرار دموکراسی در ایران را به نظاره نشسته ایم و نفی آزادی های فردی و اجتماعی در ابعاد اصولی آن همچون بیان عقیده، رسانه مستقل وانتخابات آزاد را تجربه ای تلخ می کنیم. هزینه های فراوان جنبش آزادی خواهی مردم ایران را شماره می کنیم و در حسرت محرومیت از حضور نمایندگان و رهبران زندانیمان، روزهای نامیمونی را می گذرانیم؛ اما به موازات این روند، آنهایی که به زعم خود پیروز انتخابات گذشته بودند، امروز درمانده اند که انتخابات بعدی را چگونه برگزار نمایند، چرا که زنده بودن نام و یاد مهدی کروبی، میر حسین موسوی و زهرا رهنورد را در اذهان مردم، چاره ای نخواهند داشت.فردا، آوردگاه سحر است و سلام ای صبح باران صبر.
ویدئوها و کلیپ هایی برای اولین بار منتشر شد
فیلمی که روز ۲۵ بهمن امسال کلمه برای نخستین بار منتشر کرد، میرحسین را در کارگاه هنریاش که همان اتاق کار و مطالعه و اندیشهاش است، نشان میدهد. او در حال نقاشی است؛ این فیلم مربوط به چند روز قبل از حصر کامل خانگی او، در بهمن ماه ۱۳۸۹ است. تمام آثاری که او در این فیلم به نمایش میگذارد، پس از هجوم ماموران امنیتی برای بازداشت خانگی وی و همسر اهل هنرش زهرا رهنورد، به مکان نامعلومی منتقل شدند.
رسام نیز اقدام به انتشار کلیپی با عنوان فراتر از حصار کرد که از این آدرس قابل دسترسی است. در این مستند، با چهره های سیاسی مختلف مصاحبه شده و نکات و تحلیل های مختلفی درباره ادامه حصر موسوی و کروبی مورد بحث قرار گرفته است.
ویدئوی دیدنی دیگری نیز همزمان با سالگرد حصر از سوی کمپین حقوق بشر منتشر شده که در اینجا می توانید ببینید. این کلیپ به مروری سریع بر دو سال حصر رهبران جنبش سبز اختصاص دارد.
نوشته های وبلاگی در دومین سالگرد آغاز حصر
موضوع بسیاری از وبلاگ ها نیز در آغاز سومین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز در فضای مجازی به این موضوع اختصاص یافت.
وبلاگ مکتوب به قلم جمیله کدیور در پستی با عنوان مردی که این روزها جایش سبز است نوشته است: کروبی، در کنار موسوی و رهنورد بر عهدی که بسته بودند، باقی مانده است. او اگر چه به ظاهر امکان حضور در جامعه و میان مردم را ندارد. اما هر جا سخن از مروت و وفا و ایستادگی در راه حقوق مردم است، کروبی هم حضور دارد. با چهره ای گشاده و لب های خندان و حرکات دست ها که از کلمات پیشی می گیرند.
وبلاگ رتوریک به قلم حمزه غالبی در مطلبی اشاره کرده بازداشت خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد معنایی بیش از کتمان حقوق اساسی این سه نفر دارد. بازداشت خانگی غیر مجاز اعلام کردن خواست تغییر و تحول در وضعیت کشور، به شکلی متفاوت از نظر آیت الله خامنه ای است. حصر میرحسین تنها نقض حق اساسی او نیست بلکه کتمان خواست و رای و نظر متفاوت بخش های مهمی از جامعه برای تعیین سرنوشت کشور به شکلی متفاوت است. این موضوع وقتی بیشتر نشان از شرایط سخت کشور دارد که به این نکته توجه داشته باشیم که صدایی که میرحسین نمایندگی آن را می کند میانگین خواست کسانی است که پیگیر تحول و تغییر در کشور هستند. تثبیت حصر میرحسین متضمن بدیهی شدن این نظم ظالمانه است.
وبلاگ ایمایان در مطلبی با عنوان نکات سبز که بندی از آن به دختران موسوی اشاره دارد، می نویسد:
مصاحبهی دردآور دختران رهنورد و موسوی با جرس را خواندید. جنبش سبز جنبش مظلومی است؛ آن را با به زندان افتادن سه دختر در روسیه یا حمله به یک دختر پاکستانی مقایسه کنید. دنیا را فغان برمیدارد امّا اینجا رهبران در حصرند، همسران دخترانشان مجبور به طلاق میشوند و خودشان کمترین امنیّتی ندارند. عکسی از آنها منتشر نمیشود و این مسائل را پس از مدّتها بازگو میکنند. آنان در این مدّت در تنهایی چه میکشیدند؟ خوشا به حال طرفداران عدالت ولایی، مرحبا به سینهچاکان رهبری.
اینها همه لطف خدا و بازی تقدیر است. بگذارید رویهی پنهان مدّعیان پیروی از امیرمؤمنان آشکار شود. آنان این هزینهی سنگین را برای ایران فردا میپردازند و جایگاهی مناسب در تاریخ خواهند یافت. بازی تقلّب دیرزمانی است که پایان یافته است، در این چهارساله نظام خیلی از هنرهایش را روکرده و ما منتظر بقیّهاش هستیم. با این افشاگریهای آشکار، نیازی به بحث انتخابات نیست.
وبلاگ ایران خبرستان هم در پستی با عنوان نامه ای به نرگس موسوی و در خواست از طرفداران میرحسین اشاره می کند: سخنی با مسئولین سایت کلمه، جرس و دیگر یاران میرحسین ، عزیزان من ، فکرهای خود را رویهم بریزید و راهی پیدا کنید برای سازماندهی کردن مردم ، ببینید استبداد با در اختیار داشتن تمام ابزارهای قدرت از دادگاه و زندان و نیروی مسلح و صدا و سیما و …. باز هم نیروهایش را سازماندهی می کند و اگر سازماندهی نکند حتی با داشتن این همه ابزار قدرت ، ناتوان است این اهمیت سازماندهی را نشان میدهد ما هر برنامه ای برای آینده داشته باشیم از گسترش آگاهی رسانی تا حضور خیابانی ، با سازماندهی است که میتوانیم موفقیت خود را چند برابر کنیم پس چرا نشسته ایم و دست روی دست گذاشته ایم !!
وبلاگ بامدادی نیز در مطلبی با عنوان فرق می کرد، فرق می کند، فرق خواهد کرد، می نویسد: بیشرم و گستاخ و دریده و بیادب نبود، خجالتی نبود، هلو برو تو گلو نبود، بیبصیرت نبود، از زور بصیرت بیرحم نبود، منقلی و بنگی نبود، فسیل و ماوفنگی نبود، با هنر بیگانه نبود، با تحصیلکردهها دشمن نبود، اهل کنایه و توهین نبود، با بسیجیها دشمن نبود، به تودههای مردم به چشم یک مشت رعیت نگاه نمیکرد، لباس هیچ مقامی برایش بزرگ نبود، حصر و زندان و مرگ برایش تهدیدی نبود، رئیس نبود، رئیس نمیخواست، محکم بود… محکم بود… محکم بود و در عین حال ادعایی نداشت، از ما بود و بیما نبود. او کنار ما ایستاده بود.
به خودم گفتم این فرق میکند. این فرق خواهد کرد. این نمیتواند مثل قبل باشد. و همینطور هم بود. فرق میکرد. فرق میکند. فرق خواهد کرد. درود بر همهی میرحسینها.
دالان سبز نیز همزمان با سالگرد حصر می نویسد: میرحسین موسوی هیچ نکرده باشد، همین که «مردم» را با «خیابان» آشتی داد، نقشی همیشه جاودان در تاریخ این کشور خواهد داشت وکاری کرده است کارستان.میرحسین موسوی هیچ نکرده باشد، همین که در برابر فرمایش حاکمیت که نادرستش میدانست، سر تعظیم فرو نیاورد و بی ترس از حجم انبوه ثروت و قدرت حاکمیت، بدون هیچ بازی «پشت پرده» و تن دادن به دلالها و واسطههای سیاسی، به خدا توکل کرد و به «مردم» دل بست و خطاب به آنان در «خیابان» سخن گفت و پای این مردمی بودن و نظر و رای مردم را نمایندگی کردن همچنان مومنانه ایستاده است، برای همیشه نقطهی ماندگار روشنی در عرصهی سیاست ایران خواهد بود. که نشان داد «ایمان» و «امید» را، در سختترین شرایط و بد عهدترین ایام هم میتوان زندگی کرد.
وبینار بررسی جوانب حقوقی حصر رهبران جنبش سبز
در اقدامی دیگر وبینار بررسی جوانب حقوقی حصر رهبران جنبش سبز ۱۳۹۱ با حضور دهها تن از فعالین دانشجویی و کنشگران مدنی برگزار و بصورت زنده از تارنمای سفیران سبز امید پخش شد.
در این وبینار که توسط تشکل های راه سبز ایرانیان مالزی (رسام) و کانون دانشجویان و دانش آموختگان اصلاح طلب مقیم آلمان (کادص) برگزار گردید، اردشیر امیر ارجمند صاحب کرسی حقوق سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل ضمن بررسی وضعیت حقوقی رهبران دربند جنبش سبز، قوانین مدنی کشوری و قوانین و هنجارهای بین المللی زیر پا گذاشته در این حصر را برشمردند.
فیس بوک، توییتر و گوگل پلاس هم سبز شدند
طرفدران جنبش سبز هم چنین با استفاده از توییتر، فیس بوک و دیگر شبکههای اجتماعی شروع به انتشار مطالب مختلف از ۲۵ بهمن کرده و سالگرد حصر رهبران جنبش سبز و خانم رهنورد را به شیوه های مختلف و با امید به فردای سبز، یاد کردند.
برخی عکس های پروفایل خود را به رهبران درحصر و همراه آنها خانم رهنورد اختصاص دادند و برخی هم ۲۵ سبز را برای پروفایل خود برگزیدند. طرح های دیگر هم به شهدای این روز محمدمختاری و صانع ژاله و هم چنین روزشمار حصر اختصاص داشت. بسیاری از کاربران هم به استاتوسی از نام رهبران درحصر و زهرا رهنورد در این روز پرداخته و برخی هم نامه مهدی کروبی و میرحسین موسوی به وزارت کشور برای دریافت مجوز در این روز را بازنشر کردند.
از مجموعه نوشته های کوتاه فراوانی که در روز ۲۵ بهمن امسال در شبکه های اجتماعی منتشر شد، به این چند نمونه اشاره می کنیم:
*بالاخره یک روز خوب می آید
*مردی که از خوب سخن می گفت
در حصار بد به زنجیر بسته شد
چرا که خوب فریبی بیش نبود
و بد بی حجاب به کوچه نمی شد
چرا که امید تکیه گاهی استوار می جست
و هر حصار این شهر خشتی پوسیده بود.
*آه و فغان از این زمستان لعنتی…با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید
*آغاز فصل سرد…
*بر سر آنم که گر زدست برآید..
*سال ۸۸ اصلا فکر نمی کردیم وقاحت اینها تا به اینجا برسد..
*باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
*تو را من چشم در راهم
*ما شیعیان که ازامام حسین ع زیر بار ذلت نرفتن را نیاموخته ایم بیش از این نباید انتظار داشت
*ای بیست و پنجم همه ی روزهای من
تقویم غم گرفته ی روز عزای من
جای سیاه روز چهلم که می رسی
باید که سبز سیر بپوشی برای من…
تقویم غم گرفته ی روز عزای من
جای سیاه روز چهلم که می رسی
باید که سبز سیر بپوشی برای من…
مینو آهه نیز در قطعه شعری برای سالگرد شهادت صانع ژاله و محمد مختاری نوشت:
من میگذرم و ثانیه ها از پسِ من
من به اوجِ گذرم، حادثه ها از پسِ من
من نگاهِ دگرم، خاطره ها از پسِ من
من به راهِ دگرم، فاصله ها از پسِ من
آتشی ست بر دل و بارِ دگریست بر دلِ من
من به حالِ دگرم، درد و فغان از پسِ من
و در نهایت باید به این متن کوتاه و پرمعنا اشاره کرد که بین کاربران فضای مجازی دست به دست می شد:
میرحسین موسوی، جای دوری نیست.همین حوالی است.
نزدیک همهی آنهایی که چون او، تن به راههای از پیش تعریف شده و تکراری و نخنمای سیستم ندادند و نمیدهند.
نزدیک همان هایی است که «شبکههای اجتماعی» کوچک میسازند، گروههای کتابخوانی تشکیل میدهند،
از همدیگر و دیگرانی که هزینه دادهاند و یا دردمندند و رنجور، دستگیری میکنند.
کنار همان هایی است که جای بی عملی و تسلیم رخوت نا امیدی و ابتذال غر زدن مدام شدن، میخوانند و میاندیشند و «کار» میکنند و این بذر «آگاهی و عمل» را آرام آرام همه جا پخش میکنند.
خوب نگاه کنیم، پیرمرد سپیدموی نقاش را، ایستاده بر سقف ماشینی در «خیابان»، همین حوالی خودمان خواهیم دید. که خطاب به «ما» سخن میگوید. ما، مردم.
نزدیک همهی آنهایی که چون او، تن به راههای از پیش تعریف شده و تکراری و نخنمای سیستم ندادند و نمیدهند.
نزدیک همان هایی است که «شبکههای اجتماعی» کوچک میسازند، گروههای کتابخوانی تشکیل میدهند،
از همدیگر و دیگرانی که هزینه دادهاند و یا دردمندند و رنجور، دستگیری میکنند.
کنار همان هایی است که جای بی عملی و تسلیم رخوت نا امیدی و ابتذال غر زدن مدام شدن، میخوانند و میاندیشند و «کار» میکنند و این بذر «آگاهی و عمل» را آرام آرام همه جا پخش میکنند.
خوب نگاه کنیم، پیرمرد سپیدموی نقاش را، ایستاده بر سقف ماشینی در «خیابان»، همین حوالی خودمان خواهیم دید. که خطاب به «ما» سخن میگوید. ما، مردم.
اگر که بخواهیم دیدنش را البت.
اگر که چنان کنیم که باید البت.
«کار» و گسترش بذر «آگاهی و عمل».
به گستردگی همهی «خیابان»هایمان.
اگر که چنان کنیم که باید البت.
«کار» و گسترش بذر «آگاهی و عمل».
به گستردگی همهی «خیابان»هایمان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر