چکیده :یکی از فرزندان شهید اینگونه علیه سخنان طائب موضع گیری کرد: پدران و برادران شهیدم! آسوده بخوابید که خوزستان را نه تنها با سوریه، که با کل فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان هم معاوضه نخواهیم کرد. فرزند شهید دیگری نوشت: هنوز پیکر پدرم در شلمچه است... هنوز خوزستان تنها دلگرمی ماست... خوزستان آرامگاه پدرم است... آقای طائب اولویت شما هرکجا باشد اولویت ما خاک ایران است....
کلمه- گروه اجتماعی: تکذیب و توضیح مهدی طائب درباره اظهاراتش درباره سوریه و ترجیح آن بر ایران، نه تنها شفاف سازی درباره این موضع گیری مهم و قابل توجه را موجب نشد، بلکه باعش شد بازتاب های آن ادامه دارد. چه در تکذیب وی مشخص نشد که صدر و ذیل اظهاراتش چه مواردی بوده و نظر بدون تقطیع و تحریف وی در این باره چیست.
به گزارش کلمه، در توضیح طائب بدون توضیح دقیق درباره نظراتش آمده: رسانههای بیگانه و ضدانقلاب در نحوه مقابله با جمهوری اسلامی ایران درمانده شدهاند و تن به تحریف و تقطیع اظهارات ایرانیها دادهاند. وی با بیان اینکه رسانهها مقدمه و زیربنای تحلیلم درباره سوریه را تقطیع کردهاند، وی به فارس گفت: اظهاراتم درباره تحریمها کاملاً تحریف شده است بنده گفتم تحریمها بازی مرگ بود یعنی قرار بود ما را بکشند که در نهایت آمریکاییها را کشت!
مواضع برخی نمایندگان خوزستانی مجلس
دو نماینده خوزستانی مجلس در مطالبی که از آنها در رزونامه بهار منتشر شد، به سخنان طائب واکنش نشان دادند.
شکرخدا موسوی نماینده اهواز در ابن باره گفت: مهدی طائب نباید به هیچ عنوان برای نشان دادن اهمیت سوریه یکی از مناطق کشور خودمان را نادیده میگرفت.
وی ادامه داد: اینکه آقای طائب گفتهاند حفظ سوریه اهمیتش برای ما از حفظ خوزستان هم بیشتر است موضع صحیح و اصولیای نیست. استان خوزستان برای ایران مانند قلب برای بدن است و صلاح نیست کسی این قلب را نادیده بگیرد. رواج چنین اظهارنظرهایی در کشور صحیح نیست.
شکر خدا موسوی افزود: ما به هیچ عنوان نباید تمامیت سرزمینی ایران را با هیچ مقوله و کشوری، حتی سوریه مقایسه کنیم. قطعا در شرایطی که برخی از افراد و گروههای مزدور بحثهای قومیتی در مناطقی مانند خوزستان راه میاندازند برای حمایت از سوریه نباید نامی از خوزستان برده شود؛ در واقع مایه گذاشتن از استان خوزستان برای اظهارنظر کردن در مورد سوریه نقض غرض است و به هیچ عنوان قابل تحمل نیست.
نماینده اهواز در مجلس ادامه داد: درست است که ما سوریه را تنها نمیگذاریم ولی اینکه یک استان کشورمان را کم اهمیتتر از این کشور نشان دهیم در راستای منافع ملی نیست. برای مردم ایران و خوزستان حفظ ایران و خوزستان از سوریه بسیار مهمتر است. باید توجه کنند که مردم خوزستان این حرفها را با حساسیت دنبال میکنند. تا آنجا که جمعی از مردم خوزستان به من مراجعه و نسبت به این موضوع اعتراض کردند. نمایندگان استان خوزستان این موضوع را در مجلس پیگیری میکنند تا تکرار نشود.
همچنین راضی نوری، نماینده شوش در مجلس با تاکید بر ضرورت درک حساسیت در اظهار نظرها، گفت: ما اینگونه حرفها را دنبال میکنیم. نباید با اظهارنظرهای شخصی و با کمتوجهی بهانهای به دست استکبار در سوریه و ایران داد. در اظهارنظرها چارچوبها را باید رعایت کرد. مردم ما منطقی هستند و این مسائل را درک میکنند اما ما نباید با اظهارنظرهایمان همه چیز را به هم بریزیم. باید حساسیتها را درک کرد. اما اگر اینگونه مقایسهها در مورد خوزستانی که قلب ایران است تکرار شود و بر اینگونه حرفها اصرار شود باید نسبت به پیگیری آن حساس بود. خوزستان دین خودش را همواره ادا کرده. این مسائل جدی است و ما آن را پیگیری میکنیم؛ فعلا هم قضاوتی نمیکنیم.
صادق زیبا کلام: دفاع از اسد تا کجا؟
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه نیز در یادداشتی که روزنامه قانون آن را منتشر کرد، نوشت: آقای طائب و همفکرانشان در ایران خیلی تأکید میکنند که سوریه را جزو جبهه مقاومت میدانند؛ همراه ایران، حزبا… و حماس. در حالی که حماس و فلسطینیها مدتهاست خرج خودشان را از رژیم بشار اسد جدا کردهاند و به مخالفان پیوستهاند.
وی با ارائه تحلیلی درباره شرایط جنگ داخلی سوریه و طرفهای درگیر در آن، افزود: آقای طائب و همفکرانشان در ایران بدون توجه به واقعیتهای سوریه متاسفانه منافع کوتاه مدت حاکمیت را قربانی منافع بلندمدت ایران در جهان عرب و خاورمیانه میکنند. حاصل سیاستها و موضع گیریهای ما در قبال سوریه این شده که ما به جای در کنار مردم سوریه قرار گرفتن، در کنار روسیه، چین و ۲ میلیون علوی سوریه قرار گرفتیم. بعد هم آمریکا و استعمار را محکوم میکنیم که میان ایران شیعی و اعراب سنی شکاف و دشمنی ایجاد میکنند.
عصر ایران: نه دیپلماتیک بود و نه ملی
سایت عصر ایران نیز در مطلبی به نقد سخنان طائب پرداخت. این سایت نوشت که یک کشور مستقل را استان کشور خود دانستن تا چه حد حرف خطرناک و نپختهای است. نویسنده این مطلب نوشت: ریاض حجاب، نخست وزیر فراری حکومت سوریه در مصاحبه با العربیه گفت: سوریه در اشغال ایران است، کسی که سوریه را اداره میکند، بشار اسد نیست، بلکه قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران است! آیا اظهارات جناب طائب، تقویت کننده این ادعاهای ضد ایرانی نیست؟!
در ادامه این مطلب به وجه غیرملی موضع طائب نیز پرداخته شد: جناب طائب در این سخنان خود مساله خوزستان را نیز مطرح کرده و ظاهرا بدون توجه به اینکه چه خونهایی در راه حفظ و حراست از این استان عزیز کشورمان بر زمین ریخته شده، اهمیت آن را کمتر از سوریه دانسته و در یک ارزیابی مقایسهای گفته: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم میتوانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمیتوانیم نگه داریم.»
حال سخن در این است که اگر واقعا این اظهارات از زبان شخصی دیگر به جز آقای طائب و برخی بلند مرتبگان دستگاه حکومت بیان میشد، آیا انگی جز نقض امنیت ملی، تمامیت ارضی، جدایی طلبی و… و دهها اتهام ریز و درشت دیگر در کاسه گوینده سخن ریخته نمیشد؟!
سوال اصلی از آقای طائب این است که ایشان آیا به بازتاب این گونه اظهارات خود در میان خانواده شهدای گرانقدرمان که در راه آزاد سازی خوزستان و دیگر مناطق اشغالیمان در دوران ۸ ساله دفاع مقدس گام برداشته و خون و جان عزیز خود را در راه دفاع از کیان میهن و ملت و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی فدا کردند، اندیشه کردهاند؟
آیا چنین سخنانی نافی تمامیت ارضی کشورمان و اهانت به مردم شریف خوزستان نیست؟! مردمی که به فرموده امام (ره) دین خود را ادا کردند.
تابناک: هشدار؛ یک ایران است و یک خوزستان!
سایت متعلق به محسن رضایی نیز با جدی نگرفتن توضیحات طائب، به نقد سخنان منتشر شده از او پرداخت. محور این نقد نیز از زاویه سیاست خارجی، منافع ملی و توجه به احساسات میهن دوستانه مردم بود.
تابناک نوشت: مگر میتوان دفاع از یک کشور خارجی را مهمتر از دفاع از استانی همچون استان خوزستان قلمداد کرد؛ این چگونه استدلالی است؟
همه مردم ایران، کل یکپارچهای در قالب هویت ملی و اسلامی تشکیل دادهاند و خوزستان در این میان سمبل افتخار، مقاومت، شجاعت و پایداری ایران است؛ مردمانی که در عین محرومیت، همواره تا پای جان و مال خود، پای انقلاب و ایران ایستادهاند، اغلب پهلوانان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را شهروندان خوزستانی تشکیل میدهند که خود را فدای انقلاب و ایران کردند.
چگونه میتوان در مورد خوزستان شریف و نجیب این گونه سخن راند؟ چرا باید در چنین شرایطی که مشکلات متعددی در کشور از لحاظ معیشت مردم وجود دارد، ذهن و روان آنان را با چنین سخنانی آزرده کرد؟ چرا افراد اصرار دارند که در هر حوزهای از خود نظریات تخصصی ارائه دهند؟ مگر جز این است که سیاست خارجی یک کشور، ادامه سیاست داخلی آن است؟ چرا مسائل فنی به زبان غیر فنی گفته شود؟
اعتراض وسیع در فضای مجازی
سخنان نسنجیده طائب در فضای مجازی نیز بازتاب وسیعی داشت. یکی از مواضعی که مورد توجه فعالان فضای مجازی قرار گرفت، مطلب آسیه باکری دختر شهید باکری بود که در فیس بوکش نوشت: هنوز پیکر پدر و عمویم در آبهای هور است… هنوز خوزستان تنها دلگرمی ماست… خوزستان آرامگاه پدرم است… آقای طائب اولویت شما هرکجا باشد اولویت ما خاک ایران است….
بسیاری دیگر نیز با زبان طنز و طعنه و خشم به این موضع ضد میهنی این مسئول ارشد سپاه موضع گرفتند. از جمله کاربر دیگری نوشت: حاج آقای طایب مرامی همین فردا یه بلیط یه سره برای حلب برات میگیرم بچهها اونجا بیشتر بهت نیاز دارن. شما برو اونجا ما تا آخرین قطره خون با جان و دل هوای خوزستان را داریم.
یکی دیگر از کاربران که فرزند شهید است، اینگونه موضع گیری کرد: پدران و برادران شهیدم! آسوده بخوابید که خوزستان را نه تنها با سوریه، که با کل فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان هم معاوضه نخواهیم کرد.
فرزند شهید دیگری نوشت: هنوز پیکر پدرم در شلمچه است… هنوز خوزستان تنها دلگرمی ماست… خوزستان آرامگاه پدرم است… آقای طائب اولویت شما هرکجا باشد اولویت ما خاک ایران است….
یکی دیگر از رزمندگان جنگ ۸ ساله، پس از توضیحات طائب، در فیس بوکش چنین موضع گرفت: آقای مهدی طائب از این سخن ناپختهات سریعاً عذرخواهی کن… سوریه و مسلمانان جهان جای خود ولی آخر بیمروت میدانی فکه کجاست؟ دوکوهه کجاست؟ دبّ حردان کجاست؟ تنگ چزابه کجاست؟ جنگل عنقر کجاست تو میدانی جفیر و شلمچه چه گنجهای نهانی در خود نهفته دارند… هنوز استخوانهای شهیدانمان در درههای میشوداغ مارا فرا میخوانند که هر کس چشم طمع به این خاک بدوزد و یا از سر کم غیرتی وطن بفروشد با او چه کنند… یادت نرود که ما فرزندان فکه و بیت المقدس و طریق القدسیم….
همچنین “سید ابوذر” فرزند سردار شهید “محسن صفوی” نیز در صفحه فیس بوک خود نامه ای خطاب به پدر شهیدش نوشته است.
او در این نامه نوشته است: تو نیز شنیدی که شخصی پیدا شده است که معلوم نیست در دورانی که تو و امثال تو جانشان را فدا می کردند کجا بودند زیاد از دهان خود صحبت کرده و چشم طمع به کشور ما دوخته اند؟ و سوریه را از خوزستان ما مهم تر دانسته اند.
او سپس با هشدار به این افراد، خطاب به پدر شهیدش نوشته است: بدان پدرم که هنوز افراد باشرفی در این کشور زندگی می کنند که اراذل و اوباشی را که اینگونه فکر می کنند سر جایشان بنشانند. پدر سلاحت را نمی گذاریم بر زمین بیفتد. راستی به مادر گفتم لباسی که روزگاری برای دفاع از این مرز و بوم پوشیده بودی را از صندوق خانه خاطراتش بیرون بیاورد؛ اتو بزند؛ تا بپوشم و راهت را ادامه دهم.
حسین زمان، هنرمند و خواننده سبز هم در فیس بوک خود نوشت: اگر چه این جماعت از نظر من فاقد رسمیت و حرفهایشان ارزش شنیدن ندارد ولی از آنجا که تحمل هیچ نگاه بدی را به ایرانم، وطنم و همه زندگیام ندارم میخواهم به امثال کسانی که از کیسه خلیفه میبخشند بگویم اگر هنوز مدارا میکنیم تنها بخاطر همین خاک پاک است بویژه خوزستانی که برای بازیافتنش خون پاکان و نیکانی از جوانان این مرز و بوم هزینه شده و امروز شما به برکت آن خونها نفس میکشید. هر داد و ستدی میخواهید داشته باشید اما این خاک فروشی نیست.
موضع رسانههای جریان حاکم: سکوت
موضع ضدمیهنی رئیس قرارگاه عمار در بین رسانههای وابسته به جریان حاکم تلاش شد که به سکوت گذرانده شود. فعالان مجازی این جریان نیز در این باره واکنش زیادی نشان ندادند که نشان از غیر قابل دفاع بودن این موضع طائب داشت.
هرچند میتوان گفت که موضع بیان شده از سوی طائب نوعی صداقت ناخواسته در کلام این مسئول امنیتی است. صداقتی که عمق اختلاف نیروهای منتقد با جریان حاکم را نشان میدهد. هم عمق تحلیل درباره مسایل داخلی و بین المللی و هم اهداف مدنظر در حکومتداری و فعالیت سیاسی که در یکی متکی به تعامل با جهان و حفظ منافع ملی است و دیگری مبتنی بر تقابل با جهان و حفظ منافع همسو با شرکای منطقهای است. شرکایی که برخلاف گذشته پیوندهای ایدئولوژیک نیز مبنای آنها را نمیسازد. چه به ظاهر اسلامگرایان در سوریه در برابر دولت بشار اسد قرار گرفتهاند و دولت بشار تا حدی نماینده بخش سکولار اینجامعه محسوب میشود. در اینجا «حفظ قدرت» جمعی که به صورت غیر دموکرات در کشورهای خود بر سریر قدرت قرار گرفهاند و حیات و منافعشان در طول زمان با یکدیگر گره خورده باعث شده هوای یکدیگر را داشته باشد. لذا یکی استان یکدیگر میشود و آن دیگری ممکن است سرزمینش را برای طرف دیگر به ثمن بخس بفروشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر