۱۳۹۱ آذر ۱۰, جمعه

سرگذشت زندانیان سیاسی










به نامه خدا
در سالهای اخیر معترضین نظام اسلامی ایران با مشکلی جدید روبرو هستند که باعث پدیدار شدن فشارهای روحی و اجتماعی زیادی میشود.بازداشت و حبس بدون محاکمه‌ و انجام شکنجه‌های وحشیانه و غیراخلاقی و پس از آن تکذیب این امر از سوی مقامات قضایی و انتظامی حکومت باعث نفرت روزافزون مردم از مجریان عدالت در اجتماع ایران  شده است.ربودن شهروندان توسط ماموران وزارت اطلاعات بدون مجوز از مقامات قضایی.نقض آشکار حقوق انسانی‌ از ابتدا برنامهٔ مدون مجریان عدالت در ایران است.مشکلی‌ که اکنون این قبیل زندانیان با آن دست به گریبانند بیشمار است ولی‌ در اینجا به برخی‌ از این مشکلات اشاره‌ای گذرا می‌کنیم.آشفتگی‌ و نگرانیه خانواده این افراد بخاطر بی‌ اطلاعی از موقعیت و نگرانی بابت این که شخصی‌ از خانواده ناپدید گشته و هیچ ارگانی‌ جوابگو نیست.پس از پیگیریها و تحمل تحقیر و توهینهای زیاد برای خانواده مشخص میشود که عضو خانواده بازداشت شده ولی‌ فقط همین و نه بیشتر .محل بازداشت شرایط محل و وضعیت روحی و جسمی‌ زندانی تا انتها مجهول میماند.و این باعث تشنج و نگرانی  خانواده‌ها میشود.در قسمت دیگر ماجرا‌ فرد زندانی قرار دارد .که بنده به خاطر گذراندن این دوران به کرّات با مختصات این ماجرا‌ کاملا آشنا هستم.در این قبیل بازداشت‌ها که توسط وزارت اطلاعات نظام صورت می‌گیرد زندانی حق هیچ گونه صحبت و یا دفاع پیرامون اتهام وارده را ندارد و هر روز با شکنجه‌های متفاوت و دردناک مجبور به توضیح در مورد اتفاقی‌ بی‌ ربط میشود.بهترین حالت در این اتفاق همکاری بلا قید و شرط زندانیست که لطمات و آسیبهای کمتری به زندانی می‌رسد.زیرا مامورین و شکنجه گران بهتر می‌دانند که شما در حال اعتراف به جرم مرتکب نشده هستید.ولی‌ در مواردی که شما و فعالیتهای شما وابسته به جریانی خاص باشد ماجرا‌ به کلی‌ فرق خواهد کرد.شدت صدمات و سبک شکنجه نیز به کلی‌ فرق خواهد کرد .کوچکترین شکنجه که برای زندانی در نظر گرفته میشودکند کردن گذر زمان است به وسیلهٔ شکنجه‌های مخصوص.ضرب وشتم بر اساس فعالیتهای شما تنظیم میشود.بسته به نوع اعتراض، شما مورد حمله قرارمی‌گیرید .موردی که برای بنده  اتفاق افتاد ضرب شتم تلافی جویانه بود.چون بنده با نوشتن مطالب تند در مورد عملکرد رهبری و پرداختن به بحث ولایت فقیه به نوعی توهین مستقیم به ارزشهای شکنجه گران خود نموده بودم.بر این اساس ضرب و شتم‌ها با کینه و تلافی توأم شده بود که منجر به آسیبهای فراوانی‌ برای بنده گشت.


پس از اتمام دورهٔ بازجویی و در صورت  قانع شدن شکنجه گران و تیم تحقیقاتی‌ زندانی برای اتمام حجت  فراخوانده میشود .در این زمان بازجو به زندانی هشدار جدی میدهد مبنی بر این که در صورت باز گو کردن اتفاقات و رویدادهای اینجا در بیرون دوباره و در کوتاهترین زمان ممکن به این مکان بازگردانده  و دوباره روز از نو روزی از نو.پس از این جلسه زندانی به اندازهٔ صدماتی که دیده ولی‌ بدون رسیدگی پزشکی‌ و دارو و درمان نگهداری شده تا اثرات شکنجه بهبود یابد پس از بهبودی نسبی‌ زندانی در حومهٔ شهر رها و یا به طرق مختلف  از آن محیط مخوف رها میشود ولی‌ بادنیایی پر ازدرد و غم، چرا که بابت این حق کشی و بی‌عدالتی به هیچ کس نمیتوان متوسل شد.برخی‌ از این زندانیان که به دلیل سخت شدن شرایط  و در خطر قرار گرفتن جان خود و خانواده مجبور به ترک وطن گردیده اند  برای تکمیل پرونده پناهندگی خود بابت زندانها و شکنجه‌های فراوان در ایران هیچ گونه سند و مدرکی‌  نداشته و در این موقعیت هم برای اثبات حرفشان  با مشکلات فراوانی‌ روبرو هستند.و قادر به ارائه‌ مدرک قابل قبولی نیستند.زیرا در ایران بابت هیچیک از این بازداشت‌ها و حبس‌ها مدرکی‌ از سوی مراجع قضایی به زندانی ارائه نمی‌شود.و راهی‌ برای اثبات این  حق کشی علنی و ظلم آشکار نیست..و این مطلب نشانگر ذکاوت حکام ظالم ایران است،در استثمار و پایمال کردن حقوق مردم مظلوم. 

محمد احمدی.۳۰/۱۱/۲۰۱۲؛ زوریخ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر