چکیده :در حالی که دولت بعد از مدتها تاخیر بالاخره سد و نیروگاه گتوند را افتتاح کرده است، کارشناسان و دلسوزان محلی میگویند افتتاح این سد به معنای استقبال از یک فاجعه در بخشهای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی است. نگاهی به تصاویر این پروژه نیز نشان میدهد که یکجانشینی مدیریت بیکفایت دولت فعلی و سودجویی سپاهیان، چه بلایی بر سر منابع طبیعی، سرمایههای ملی و آیندهی کشاورزان منطقه آورده است....
کلمه – گروه اقتصادی: روز جمعه صداوسیما در بخش های مختلف خبری از سد گتوند به عنوان یک افتخار بزرگ یاد کرد و از افتتاح سد و نیروگاه گتوند با حضور وزیر نیرو خبر داد. اما به نقش قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه در ساخت این سد که مورد انتقادات گسترده کارشناسان است، اشاره نکرد. کارشناسانی که همصدا با دلسوزان محلی میگویند افتتاح این سد به معنای استقبال از یک فاجعه در بخشهای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی است.
بر اساس گزارشها، سد گتوند قرار بود روز چهارشنبه سوم خرداد با حضور احمدینژاد افتتاح شود، اما با آنکه احمدینژاد همان روز تا خوزستان رفته بود و در مراسمی در ماهشهر نیز حضور یافته بود، برنامه افتتاح سد گتوند به بهانه بدی آب و هوا و گرد و غبار، به روز جمعه ۵ خرداد – دیروز – موکول شد. اما دیروز هم احمدینژاد به این برنامه نرفت و نهایتا وزیر نیرو به افتتاح سد پرداخت.
نامجو وزیر نیرو در این مراسم، با این توضیح از علت حضور نیافتن احمدی نژاد پرده برداشت: «قرار بود رئیس جمهور برای افتتاح این نیروگاه بیاید ولی به نوعی میتوان گفت ایشان احتیاط کردند زیرا بسیاری در شرایط کنونی منتظر هستند تا دولت اقدامی انجام دهد و از دولت خرده بگیرند. لذا احتیاط کرد که فردا برخی نگویند رئیس جمهور برای افتتاح سدی که از نظر علمی مشکل دارد شخص احمدینژاد برای افتتاحش حضور پیدا کرد، رئیس جمهور برای جلوگیری از این تنشها خود شخصاً حضور پیدا نکرده است.»
وزیر نیرو اما توضیح نداد که اگر این سد به لحاظ علمی مشکل دارد، اساسا چرا ادامه پیدا کرده و چرا افتتاح شده است. اما رقم ۲۷۳۰ میلیارد تومانی که برای این پروژه هزینه شده و وزیر نیرو آن را در شرایط فعلی معادل چهار هزار میلیارد تومان میداند، پرسش قبلی را با این سؤال همراه میکند که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی در گزارش های خبری روز گذشته به نقش قرارگاه خاتم در ساخت این سد اشاره نکرده است.
اما جستوجو در این باره چندان پیچیده نیست و نگاهی به پایگاه اطلاع رسانی قرارگاه خاتم الانبیاء در اینترنت نشان میدهد که نام سد گتوند به عنوان «بزرگترین سد خاکی کشور» در صدر فهرست اهم پروژه های سدسازی قرارگاه اقتصادی- نظامی سپاه قرار دارد و اعتبار نزدیک به ۳ هزار میلیاردی این پروژه نیز مانند بسیاری از پروژههای مشابه در جیب این قرارگاه و شرکتهای تابع آن از جمله «سپاسد» رفته است. (تصویر شماره یک)
احمدینژاد نیز با حضور نیافتن در مراسم افتتاح نیروگاه سد گتوند نمیتوان از مسئولیت این پروژه بحرانساز شانه خالی کند؛ چرا که خود او تابستان سال گذشته، در محل سد گتوند حضور یافته و دستور آبگیری آن را صادر کرده بود. (تصاویر شماره دو و سه)
اما آنچه وزیر نیرو با بیان جملهی «از نظر علمی مشکل دارد» به سادگی از کنار آن میگذرد و معاون وی با «فتح الفتوح علمی» خواندن سد گتوند و متهم کردن رسانهها به «تخریب» و «شیطنت» بر آن سرپوش میگذارد، در واقع فاجعهای است که به زعم کارشناسان در آینده نزدیک منطقه شمالی خوزستان را با مشکلات گسترده زیستمحیطی و بحران در بخش کشاورزی روبهرو خواهد کرد. فاجعهای که دکتر اسماعیل کهرم دو هفته پیش با انتشار یادداشتی در روزنامه تهران امروز، درباره تبعات آن هشدار داد.
اسماعیل کهرم ضمن تاکید بر اینکه دوران سدسازی در دنیا سپری شده و به خصوص افتتاح سدی با تاج ۱۸۰ متر هیچ توجیه علمی ندارد، اضافه کرد: «البته موضوع سد گتوند با همه سدسازیهای کشور فرق دارد. سدگتوند علاوه بر هزینههایی که همانند سایر سدها بر کشور وارد کرد، هزینههای منحصر به خود را به دنبال داشته که غیرقابل جبران است. این پروژه برخلاف نظر تمام متخصصان کشور ساخته و آبگیری شد. زمانی که سد را ساختند، گنبدهای نمکی دور از رودخانه بودند و اصلا ربطی به آن نداشتند. سد را ساختند و شروع به آبگیری کردند. آب درهها و دشتها را گرفت و به گنبدهای نمکی رسید. هزاران تن نمک در آب حل شد. کارون شور شد. زمینهای کشاورزی به خطر افتاد و دهها مشکل دیگر. به هر حال، محصولات و گیاهان تحمل شوری و اسیدیته را ندارند. مثلا اگر شوری آب و زمینی که در آن پنبه کشت میشود، یک درجه بیشتر شود، پنبه از بین میرود. گندم و سایر محصولات هم تا حدی میتواند شوری را تحمل کنند. البته وضعیتی که امروز گتوند بهوجود آورده، در حد یک فاجعه است! چون الان شوری آب آنقدر بالا رفته که این آب را نه میتوان برای آبیاری محصولات استفاده کرد و نه حتی میتوان به خورد آدمها داد.»
فاجعه وقتی آشکارتر میشود که بدانیم تنها ۲۰ روز پس از آبگیری سد در تابستان ۱۳۹۰ با حضور احمدی نژاد، دیوارهای که در پاسخ به منتقدان این پروژه، ادعا میشد برای جلوگیری از ورود سنگ نمک از معادن نمک مجاور به مخزن سد ساخته شده، فرو ریخت تا فاجعهای که همه نگران آن بودند، تنها سه هفته پس از آبگیری، آغاز شود.
جالب اینجاست که متخصصان و نخبگان محلی پیش از این به دولت هشدار داده بودند که چنین دیوار حائلی بیثمر خواهد بود و آبگیری و افتتاح سد، نتیجهای جز شوری آب کارون، هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه و مشکلات متعدد برای منطقه خواهد بود.
اما مسئولان دولتی به جای آنکه به این انتقادات کارشناسی توجه کنند و اگر از کل پروژه صرف نظر نمیکنند لااقل افتتاح آن را به تعویق بیندازند تا مشکلات فنی آن رفع شود، از فرصت استفاده کردند تا بودجههای بیشتری را سریعتر روانهی این پروژه سازند.
برای درک نمونهای از این فرصتطلبی، کافی است به نامه پرویز فتاح وزیر سابق نیرو به نمایندگان مجلس هشتم اشاره شود که سابقه او در سپاه نیاز به بازگفتن ندارد. وقتی نمایندگان خواستار استیضاح مجید نامجو وزیر نیروی دولت دهم بودند و خلف وعدههای وزارتخانهی تحت مسئولیت او در انجام تعهداتش را به باد انتقاد میگرفتند، فتاح خواستار آن شد که منابع مالی طرحها به موقع تامین شود تا «از فاجعه ملی در سد افتخارآمیز گتوند جلوگیری شود.»
تبعات حضور نظامیان در این پروژه بزرگ اقتصادی به مشکلات علمی کار و جذب بودجه با روشهایی شبیه زورگیری نیز خلاصه نمیشود، و سلب شدن امکان اعلام نظر کارشناسان، فاجعه دیگری است که ورود سپاه به اینگونه قراردادهای بزرگ اقتصادی به دنبال میآورد. در اشاره به همین واقعیت ناگوار است که دو روز قبل رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان ضمن هشدار درباره شور شدن آب کارون و بحرانیتر شدن شرایط در ماههای شهریور، مهر و آبان، خواستار آن شد که «مسوولان این سد فضا را از حالت امنیتی خارج کنند و اجازه بدهند اساتید، گروه های کار شناسی و محققان به کارگاه این سد وارد شوند و آنجا را به مرکز تولید علم تبدیل کنند.»
این «فضای امنیتی» در یک پروژه اقتصادی که حتی امکان طرح انتقاد از سوی متخصصان را نیز سلب میکند، جز به برکت حضور سپاه در فعالیتهای اقتصادی نمیتواند صورت گیرد، و همین حضور است که سد گتوند را به اعتراف وزیر سابق نیرو، اکنون به یک «فاجعه ملی» تبدیل کرده است.
تصاویری که آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) چندی پیش از ابعاد این فاجعهی ملی انتشار داده، به خوبی گویای آن است که یکجانشینی مدیریت بیکفایت دولت فعلی و سودجویی سپاهیان، چه بلایی بر سر منابع طبیعی، سرمایههای ملی و آیندهی کشاورزان منطقه آورده است.
این گزارش، خلاصهی فاجعه را اینگونه شرح داده است: «آب رودخانه کارون روز به روز شورتر می شود. کشاورزان پایین دست کارون از شوری آب رودخانه و کاهش محصولات و نابودی اراضی گلایه مندند و روستاییان وعشایر بالادست سد از آوارگی و عدم پرداخت بهای اراضی خود می گویند. روستاییان حوزه مخزن سد هنوز مطالبات خود را دریافت ننموده اند. پل ساخته شده بر دریاچه سد گتوند در نزدیکی لالی بدون توجه به بافت جمعیتی قربانی می گیرد. در جریان سومین مرحله آبگیری سد گتوند علیا، شوری یا EC آب کارون در مخزن سد تا هفده هزار بالا رفته است و کارشناسان غیردولتی و فعالان محیط زیست خواهان بازدید از سد و اندازه گیری میزان شوری آب با EC سنج های خود هستند ولی مقامات شرکت مجری سد چنین اجازه ای به آنها نمی دهند. اگر رقم اعلام شده توسط فعالان محیط زیست درست باشد، این شوری ۴ برابر بالاتر از شوری آب خلیج فارس است و حتی تخلیه آب دریاچه سد گتوند به سوی خلیج فارس می تواند سلامت خلیج فارس را نیز به خطر انداخته و اعتراض کشورهای همسایه را به دنبال داشته و ابعاد محیط زیستی بین المللی پیدا کند.»
و این فاجعهها پایان ندارد؛ چرا که روندهای فعلی و زد و بندهای موجود همچنان در حال ادامه و بلکه گسترش است. برای درک ابعاد این فجایع رو به گسترش، کافی است به این خبر جدید توجه کنیم که امروز خبرگزاری ایسنا به آن اشاره کرده است: قرارداد جدید بین وزارت نیرو و قرارگاه خاتم سپاه برای ساخت سد و نیروگاه بختیاری درحال آماده شدن است؛ سدی که قرار است در مرز استانهای لرستان و خوزستان ساخته شود، در سال ۱۳۸۹ قرارداد ساخت آن با چینیها بسته شد و اکنون اعلام شده که طرف چینی از قرارداد خارج شده و قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران جای آن را در پروژه «بلندترین سد دو قوسی و بتونی جهان با ۳۱۵ متر ارتفاع» خواهد گرفت.
تصویر شماره یک
تصویر شماره دو
تصویر شماره سه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر