چکیده :حمید فراهانی، یکی از داوطلبان خانه کودک معتقد است: «یکی از دلایل اصلی کار کودکان، ناتوانی سرپرست خانواده در تامین هزینههاست، سرپرستان بعضی از این کودکان توان جسمی کار کردن ندارند و ما بقی اکثرا دست فروش یا کارگرند که درآمد بسیار پایینی...
خانه کودک شوش، یکی از مراکز آموزشی و حمایتی انجمن حمایت از حقوق کودکان است که هم اکنون بیش از ۲۲۰ کودک بازمانده از تحصیل که اکثرا کودکان کار هستند در آن از کلاس اول تا پنجم ابتدایی به تحصیل میپردازند.
به گزارش ایلنا کودکان و مربیان خانه کودک با برگزاری جشنی به استقبال از بهار رفتند، این سیزدهمین بهار خانه کودکی بود که از سال ۷۹ به عنوان کمیته کودکان کار و خیابان انجمن حمایت از حقوق کودکان فعالیت خود را در منطقه دروازه غار آغاز کرد و پس از انتقال به میدان شوش نام خانه کودک شوش بر آن نهاده شد و حالا نزدیک به چهار سال است که دوباره به داخل دروازه غار منتقل شده است.
کودکان شادمانه در کنار حاجی فیروزی که با یک دایره ضرب گرفته پایکوبی میکنند و پس از پذیرایی توسط داوطلبان روی صندلیهای خود مینشینند تا مراسم شروع شود. مجری که روی سن میآید چشمانشان از شادی برق میزند، و پس از بازیهای دسته جمعی و چند مسابقه، یک زنجیره بزرگ دورتادور سالن تشکیل میدهند و با شعرخواندن و پایکوبی جشن را تمام میکنند.
عبدالرحیم رحیمی که از معلمان این مرکز است میگوید: «از اسفند ۸۸ که خانه کودک فعالیت سوادآموزی را در ساختمان جدید خود شروع کرد به عنوان معلم به فعالیت پرداختهام.»
وی درباره وضعیت تحصیلی این کودکان میگوید: «مشکل اصلی در اینجاست که این کودکان کار میکنند و فشار کاری مانع میشود که تمرکز و زمان کافی برای درس خواندن داشته باشند ضمن اینکه کارکردن مانع تجربه کودکی میشود و بر روحیه کودکان آثار مخربی دارد.»
این معلم کلاسهای سوادآموزی خانه کودک اضافه میکند: «از روزی که این پروژه شروع شد، با همدلی و کمک اعضای خانه کودک و حامیانمان کودکان بسیاری وارد چرخه تحصیل شدند، و ما توانستیم کودکانی که در پایه دوم و سوم در آغاز پروژه داشتیم را پارسال و امسال به مدارس دولتی بفرستیم. من امیدوارم این حمایتها ادامه پیدا کند تا این کودکان بتوانند از تحصیل به عنوان یکی از حقوق اصلی خود برخوردار باشند.»
ایمان که ۱۴ سال دارد و از کلاس اول در خانه کودک تحصیل کرده است میگوید: «من تمام تلاشم را میکنم تا با کمک خانه کودک هر سال بتوانم دو پایه درسی را بخوانم و الان کلاس پنجمم، اگر کار نمیکردم و مثل بقیه هم سن و سالهای خودم از اول مدرسه میرفتم الان باید دوم راهنمایی میبودم.»
او که در خیابان دست فروشی میکند میگوید: «هر روز صبح میآیم خانه کودک ساعت ۱۱ میروم سر کار و تا ۹ شب کار میکنم.»
ناجیه یکی دیگر از کودکان این مرکز میگوید: «من روزی ۴ ساعت دست فروشی میکنم اما در خانه هم مجبورم کمک مادرم کنم، او بیمار است و تنها نمیتواند کارهای خانه را انجام دهد.»
پریسا پویان، مدیر خانه کودک شوش میگوید: «در انجمن حمایت از حقوق کودکان و خانه کودک شوش همه اعضا تلاش میکنند تا بتوانند کاری برای بچهها انجام دهند اما متاسفانه افزایش هزینههای جاری فعالیتها کار را کمی با دشواری روبهرو کرده است، یک تغذیه ساده اما مقوی برای این کودکان که بتواند بازده آموزشی آنها را بالا ببرد روزانه حدود ۵۰ هزار تومان هزینه دارد که دریک ماه خود همین هزینه بالایی میشود که به سختی تامین میشود. هزینههای آب و برق و گاز و همچنین لوازم التحریر کودکان و سایر هزینههای پروژه را هم در نظر بگیرید رقم بالایی میشود اما ما امیدوارم با همدلی و حمایتهای مردمی بتوانیم برنامه سوادآموزی را برای این ۲۲۰ کودک ادامه دهیم.»
مدیر خانه کودک در ادامه می افزاید: «ما در اینجا علاوه بر کلاسهای سوادآموزی برای کودکان در معرض آسیب محله دروازه غار که در مدارس دیگر درس میخوانند نیز امکاناتی نظیر کلاسهای خلاقیت، تقویتی و هنری برگزار میکنیم و برای مادران کودکان هم برنامههای آموزشی بهداشت، فرزند پروری و سوادآموزی نیز اجرا میشود.»
کودکان کار، قربانیان بیتفاوتی اجتماعی
حمید فراهانی، یکی از داوطلبان خانه کودک معتقد است: «یکی از دلایل اصلی کار کودکان، ناتوانی سرپرست خانواده در تامین هزینههاست، سرپرستان بعضی از این کودکان توان جسمی کار کردن ندارند و ما بقی اکثرا دست فروش یا کارگرند که درآمد بسیار پایینی دارند.»
وی در ادامه با ابراز نگرانی از اینکه علی رغم طرحهای ساماندهی و جمعآوری کودکان کار که بیشتر نمایشی هستند، روز به روز بیشتر با این پدیده مواجه میشویم، دلیل اصلی گسترش این پدیده را افزایش تورم و فقیرتر شدن جامعه می داند.
این فعال اجتماعی معتقد است: « تا زمانی که ریشه این مساله یعنی مناسبات اقتصادی موجود که خاص ایران هم نیست حل نشود نباید امید داشت تغییری جدی و عمیق در مساله کار کودک به وجود بیاید، به نظر وی نهادهای صنفی- مدنی و اجتماعی میتوانند پیش قدم باشند گرچه این نهادها خود در یک وضعیت پرفشار گرفتار شدهاند.»
وی در ادامه می افزاید: «کودکان به واسطه اینکه هنوز مراحل رشد را طی نکردهاند در تامین نیازها و دفاع از حقوق خود نسبت به ما بزرگترها ضعیفترند و این وظیفه جامعه است که از آنها حمایت کند، علاوه بر این طبق ماده ۴۲ در بخش دوم پیماننامه جهانی حقوق کودک که دولت ایران به آن پیوسته، نهادهای رسمی باید اقدام به ترویج و آموزش حقوق کودک به مردم کنند، اما به نظر من شواهدی دال بر حمایتی واقعی، عینی و موثر وجود ندارد.
وی معتقد است: «وقتی نرخ دستمزد کارگران برای سال ۹۲ تنها ۲۵درصد افزایش مییابد در حالی که نرخ تورمی که رسما اعلام شده ۳۲ درصد و نرخ واقعی به گفته برخی کارشناسان بالای ۴۰ درصد است به این معناست که کارگران در سال آینده نسبت به قبل فقیرتر میشوند و این علاوه بر اینکه پایمال شدن حقوق کارگران است، مطمئنا باعث میشود کودکان بیشتری وارد بازار کار شوند تا خانوادههای فقیر بتوانند معاش خود و فرزندانشان را تامین کنند.
وی ادامه میدهد: «این یعنی طبقات فرادست اقتصادی به منافع و مصالح عالیه کودکان خصوصا کودکان طبقات درحاشیه و فقیر، بیتفاوتاند و تنها به منافع خود توجه دارند، بالاخره مردم که نمیتوانند گرسنه یا در خیابان بخوابند وقتی درآمد با مخارج تناسب نداشته باشد طبقات بیش از پیش آسیب میبینند و دودش اول در چشم زنان و کودکان میرود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر