چکیده :مشکلی که آقای احمدینژاد الان با آن مواجه شده این است که تورمی که در اثر این کارها و پخش پول ایجاد شده، هم کمر مردم را شکسته و هم زمینههای اجتماعیاش رااز بین برده. ضمن اینکه همین کار را میخواهی بکنی برای کی؟ شما این شانس که حتی یک نفر فرعی را هم از شورای نگهبان عبور دهی، نداری....
عضو کارگزاران بر این باور است که احمدینژاد ابزاری برای تاثیرگذاری بر انتخابات ندارد. آقای احمدینژاد بازندهای است که قیافه برنده میگیرد.
به اعتقاد این فعال سیاسی احمدینژاد در واقع شعارهای نظام را مصادره کرد. به عبارت بهتر، شعارها را گروگان گرفت؛ ولی بدنه نیروهای حزباللهی جامعه را که میتوانستند مدافع این شعارها باشند، نتوانست از نظام جدا کند.
وی می گوید: احمدینژاد خودش هم بلاتکلیف است. یعنی در واقع خیلی متضاد است. از یک طرف تندترین شعارها را علیه اسرائیل داده و به نظر میرسد که میخواسته در آن دوران نفر اول در دفاع از ارزشهای انقلابی باشد که متوجه شد «نگرفت.» از آن طرف آقای مشائی میگوید مردم اسرائیل دوست ما هستند. یعنی با اسرائیل از در دوستی درمیآید! حداقل قشر روشنفکر که الان ممکن است این شعارهای نوع دوم برایشان جذاب باشد، از یادشان نرفته. یا کسی که تندترین حرفها را نسبت به مخالفین سیاسی خودش زده، مشهور است که آنها را «خس و خاشاک» خوانده و هر چه دلش خواسته به آنها گفته، حالا چه چیزی میخواهد بگوید؟
حسین مرعشی تحلیل خوشایندی از اوضاع اقتصاد و سیاست ندارد و معتقد است دولت احمدینژاد با درآمدهای هنگفت نفت، فرصتی طلایی را از دست داده که نه تنها برای شخص او، بلکه برای کشور هم خسارت بزرگی بوده. میگوید حالا باید از این تجربه درس گرفت و به فکر آوردن دولتی «کارآمد» بود.
این عضو ارشد کارگزاران سازندگی بر این باور است که هاشمی و خاتمی نه در قامت نامزد ریاست جمهوری بلکه در مقام شخصیت های ملی با نظام وارد گفت و گو شوند. او می گوید که باید در تعامل با نظام، نظام را به نقطهای برسانند که در محدوده مورد تایید شورای نگهبان واقعا نهادهای مدنی، سیاسی و مردم تعیینکننده باشند. اگر این اتفاق بیفتد، آغاز یک بهبودی خیلی اساسی است.
وی می گوید: تازه من الان معتقدم و به آقای هاشمی و آقای خاتمی هم گفتم که شما قبل از اینکه در قامت یک رییس جبهه در انتخابات آینده ظاهر شوید، باید در قامت ملی ظاهر شوید و به کشور کمک کنید. اصلا مهم نیست که جناح ما یک دوره کنار باشد یا نباشد.
مرعشی که با روزنامه دنیای اقتصاد گفت و گو می کرد، بر این باور است که آقای هاشمی و آقای خاتمی باید با نظام وارد یک گفتوگو بشوند و این اطمینان را حاصل کنند و مجموعه نظام را به این نقطه برسانند که در دایرهای که شورای نگهبان تایید صلاحیت میکند، در این دایره، رقابت جدی باشد و دیگران حق نداشته باشند در سازمان یافتن انتخابات نقش بازی کنند. یعنی در دایرهای که نظام قبول دارد و ۵ نفر، ۴ نفر یا هر چند نفر که هستند، در این دایره مطمئن شویم که رقابت جدی است. اگر چنین اتفاقی در انتخابات آینده بیفتد، این انتخابات یک نقطه عطف میشود، یعنی برگشت به تاثیرگذاری…
وی می افزاید: دولت به اصطلاح یک مجری ساده میتواند باشد و نقش اساسی نمیتواند داشته باشد. این کاری که آقای هاشمی و آقای خاتمی میتوانند بکنند، مهمتر از کاندیدا شدن و معرفی کاندیدا است. باید در تعامل با نظام، نظام را به نقطهای برسانند که در محدوده مورد تایید شورای نگهبان واقعا نهادهای مدنی، سیاسی و مردم تعیینکننده باشند. اگر این اتفاق بیفتد، آغاز یک بهبودی خیلی اساسی است.
مرعشی می گوید که حتی احمدی نژاد نتوانسته در میان افراد فرودست جامعه هم جایگاهی داشته باشد، وی با ذکر خاطراتی از رییس دولت دهم ادامه می دهد که آقای احمدینژاد یک رگ خوابی را دستش گرفته و آن رگ خواب توزیع پول است. تجربه اولش هم در شهرداری تهران بود که با ۳۵۰ میلیارد تومان از منابع شهرداری که باید با آن پل یا اتوبان ساخته میشد، ایشان در میدانهای تهران آش رشته داد، به پایگاههای بسیج پول داد، به مدارس پول داد، به مساجد پول داد، به هیاتهای عزاداری پول داد، یا به جوانها وام قرضالحسنه ازدواج داد. با این کارها این سوال را که «بالاخره ایشان در شهرداری تهران چه کار کرده بود که میتوانست رییسجمهور خوبی شود؟» این سوال را دور زد. اصلا کسی این سوال را مطرح نکرد. این کسانی که پول گرفتند، گفتند خب این به مردم پول داده است. همین کار را در دولت هم کرد. یعنی این کار را در الگوی بزرگتری در مقیاس دولت اجرا کرد.
قیافه بیخودی میگیری که چی؟
قیافه بیخودی میگیری که چی؟
وی در ادامه به شکست سیاست های پوپولیستی احمدی نژاد می پردازد و می گوید: احمدینژاد متوجه نبود که در موضع دولت وقتی پول توزیع میکند، این پول با اثرات ویرانگری که در تورم ایجاد میکند، آن رضایتمندیهای موقت را از بین میبرد. مشکلی که آقای احمدینژاد الان با آن مواجه شده این است که تورمی که در اثر این کارها و پخش پول ایجاد شده، هم کمر مردم را شکسته و هم زمینههای اجتماعیاش رااز بین برده. ضمن اینکه همین کار را میخواهی بکنی برای کی؟ شما این شانس که حتی یک نفر فرعی را هم از شورای نگهبان عبور دهی، نداری. ایشان دو هفته پیش در مورد انتخابات نظامپزشکی موضع گرفت، اما آقای طریقت منفرد، سرپرست وزارت بهداشت و درمانی که دو ماه پیش خود ایشان منصوب کرده بود، آمد گفت: «آن موضع شخصی خود آقای احمدی نژاد بوده. انتخابات که برگزار میشود.» وقتی قدرت نداری به عنوان رییس دولت جلوی برگزاری یک انتخابات نظام پزشکی را بگیری و نمیتوانی کسی را که یک روزی رییس نظام پزشکی کشور بوده، تایید صلاحیتش را بگیری، قیافه بیخودی میگیری که چی؟
مرعشی در خصوص دستاوردهای احمدی نژاد می گوید: چه کرده با ایران؟ ببینید! رسیدن به یک اجماع نسبی در باب مفاهیم توسعه در کشور، یک دوره خیلی طولانی زمان برد. یعنی اگر اولین گام را تهیه و تصویب و ابلاغ سند بازسازی ایران بعد از جنگ بگیریم، یعنی وقتی که جنگ تمام شد… یکی از دلایلی که ما نتوانستیم برنامههایی را که اعلام کرده بودیم، ادامه دهیم، مشکلات اقتصادی بود. نامهای که آن زمان نخستوزیر وقت به حضرت امام نوشت، سند معتبری است که هیچ خللی در آن نیست. از جمله اینکه کسری بودجه کشور در آن سال رسیده بود به ۵۰ درصد. ببینید کشور در چه وضعیتی بوده؟
وی با اشاره به افزایش قیمت نفت از احمدی نژاد می پرسد که این ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت را چهکار کردی؟ تو چهکار کردی با این درآمدهای استثنایی تاریخی؟ از نظر من همه کسانی که از جبهه خودمان یا جبهه مقابلمان در روی کار ماندن احمدینژاد سهیم بودند و همه کسانی که نشستند تا احمدینژاد با منابع کشور این کار را بکند و وظایف نظارتیشان را انجام ندادند در پیشگاه تاریخ ایران باید جواب بدهند. چراکه یک فرصت استثنایی و بینظیر جهش صنعتی ایران از بین رفت.
مرعشی بر این باور است که احمدی نژاد توجهی به کارشناسی و نظرات تخصصی ندارد وی می افزاید: آقا شما ۸ سال رییس دولت بودی، ۸ تا ۳۰ میلیارد دلار، ۲۴۰ میلیارد دلار یا حداکثر ۳۰۰ میلیارد دلار کشور لازم داشت تا براساس روال معمول هزینه کند. ۴۰۰ میلیارد دلار اضافه داشتی. کسی که ۴۰۰ میلیارد دلار پول داشته باشد، در دنیای امروز میتواند ۴۰۰۰ میلیارد دلار پروژه اجرا کند. اصلا تمام پروژههای نفت، گاز ، راهآهن سراسری، راهآهن برقی از اینجا تا چابهار تا ارومیه، تمام متروهای کشور، تمام فاضلابهای کشور، تمام سدهای کشور، شبکههای آبرسانی هر چه که شما دلتان میخواهد در این مملکت پروژه تعریف کنید که نه تنها ۳-۴ میلیون بیکار بروند سر کار، حتی برای ۵ میلیون آدم از جاهای دیگر دنیا کار ایجاد کند، هر چه شما بخواهید پروژه تعریف کنید در این مملکت ۱۰۰۰ میلیارد دلار بیشتر نمیشود.
قرار نبود مردم فقیرتر بشوند
مرعشی با انتقاد از سیاستهای اقتصادی احمدی نژاد اظهار کرد: ایشان از راه رسید، هر چی دم دستش بود را خرج کرد، یک عده هم راحت نشستند. سند چشمانداز را کنار گذاشت ، گفتند مانعی ندارد. برنامه چهارم را کنار گذاشت ، گفتند مانعی ندارد. قانون مجلس را کنار گذاشت ، گفتند مانعی ندارد. مجمع تشخیص مصلحت را کنار گذاشت ، گفتند مانعی ندارد. نشستند نگاه کردند تا منابع کشور هدر رفت. در نهایت شد یک تورم بالای ۳۰ درصد، نرخ رشد اقتصادی منفی و خوشبینانهاش این است که تعداد شاغلان کشور امروز معادل سال ۱۳۸۴ است. حالا شما میگویید که این دولت بیاید با وعده دادن ۵۰ هزار تومان پول، رای مردم را بگیرد؟ اگر واقعا جهت این است که ما مردم را فقیر کنیم تا نوکرمان باشند، خوب است. یعنی از این جهت خیلی عالی عمل کرد. ولی قرار بود ما نوکر مردم باشیم. قرار بود مسوولان نوکران مردم باشند. قرار نبود مردم را فقیر کنیم، به آنها ۸۰ هزار تومان عیدی بدهیم، تا نوکر ما شوند. قرار این نبود.
به گزارش بازتاب، وی با اشاره به اینکه چه عواملی منجر به روی کار آمدن احمدی نژاد شد می افزاید: هم جناح اصولگرا و هم جناح اصلاحطلب باید به آن پاسخ دهند. ببینید! آشفتگی سیاسی در سال ۸۴ به اوج خودش رسید. ما یک شعار «توسعه سیاسی» در دولت اصلاحات دادیم، ولی مدل روشنی ارائه نکردیم، تکلیف اقلیت را روشن نکردیم، تکلیف اکثریت را روشن نکردیم، تکلیفمان را با نهادهای تاثیرگذار روشن نکردیم، در بلاتکلیفی حرکت کردیم.
مرعشی به شرایط سیاسی آن زمان پرداخت و گفت: در انتخابات سال ۸۴، آقای قالیباف به آقای لاریجانی رحم نکرد، آقای لاریجانی به آقای هاشمی رحم نکرد، از این طرف آقای مهرعلیزاده به آقای کروبی رحم نکرد، آقای کروبی به معین. هر سهشان به آقای هاشمی و آقای هاشمی هم به بقیه. در آشفتگی سیاسی فرصت ایجاد میشود که دستاوردها بر باد برود.
ده میلیارد دلار چه شد؟
وی با انتقاد از مجلس که از احمدی نژاد حتی سوال هم نکرد می گوید: چی شد که یک مرتبه راحت میگویند ۱۰ میلیارد دلار پول به خزانه نرفت و همه ساکت نشستند و هیچ نگفتند؟ ایشان از کجا آمده بود؟ چرا عزیزکرده بود؟ مهره مار داشت؟ یک روز «کیهان» یک تیتر درشت زده بود، در صفحه یک که «دولت نهم ارزشهای انقلاب را احیا کرد.» من زنگ زدم به مدیرمسوول کیهان. گفتم: توجه کردهاید که تیتر یک شما چگونه است؟ گفت: چطور؟ گفتم: از این انقلاب که بیست و چند سالش هم گذشته، ۱۰ سالش امام رهبر بوده و ۱۶ سال هم مقام معظم رهبری. یعنی امام و رهبری این قدرت و نفوذ و صلابت را نداشتند که ارزشهای انقلاب را حفظ کنند؟ تا یک رییسجمهوری از راه رسیده و ارزشهای انقلاب را احیا کرده؟ یعنی چی که ارزشهای انقلاب را حفظ کرد؟ کدام ارزش؟ ما ارزشی مهمتر از صداقت و راستگویی داشتیم.
وی با انتقاد از مجلس که از احمدی نژاد حتی سوال هم نکرد می گوید: چی شد که یک مرتبه راحت میگویند ۱۰ میلیارد دلار پول به خزانه نرفت و همه ساکت نشستند و هیچ نگفتند؟ ایشان از کجا آمده بود؟ چرا عزیزکرده بود؟ مهره مار داشت؟ یک روز «کیهان» یک تیتر درشت زده بود، در صفحه یک که «دولت نهم ارزشهای انقلاب را احیا کرد.» من زنگ زدم به مدیرمسوول کیهان. گفتم: توجه کردهاید که تیتر یک شما چگونه است؟ گفت: چطور؟ گفتم: از این انقلاب که بیست و چند سالش هم گذشته، ۱۰ سالش امام رهبر بوده و ۱۶ سال هم مقام معظم رهبری. یعنی امام و رهبری این قدرت و نفوذ و صلابت را نداشتند که ارزشهای انقلاب را حفظ کنند؟ تا یک رییسجمهوری از راه رسیده و ارزشهای انقلاب را احیا کرده؟ یعنی چی که ارزشهای انقلاب را حفظ کرد؟ کدام ارزش؟ ما ارزشی مهمتر از صداقت و راستگویی داشتیم.
مرعشی بر لزوم درس گرفتن از این دوره تاکید دارد و می گوید: اگر همه در کشور، از سیاسیون، اقتصادیون، دانشگاهیها و مقامات عالیرتبه از آنچه که در این ۱۰ ساله اتفاق افتاد، درس بگیرند، بالاخره یک تجربهای اندوختهایم دیگر. تجربهای که دیگر این خطاها را نبینیم. ثانیا فکر میکنم که مشکل در نبودن رقابت است. ما اگر بخواهیم خیلی هم به قبل برگردیم، به نظرم اشتباه برمیگردد به مجلس اول، اشتباه برمیگردد به ماجرای حزب جمهوری اسلامی. یعنی همان زمانی که مرحوم بهشتی، آقای هاشمی، آقای خامنهای، آقای باهنر و آقای اردبیلی به تشکیل حزب جمهوری اهتمام میکردند، چون تجربه مملکتداری نداشتند، نمیدانستند که اگر بخواهند کشور را حفظ کنند، باید دو حزب تشکیل دهند نه یک حزب. نمیخواهم بگویم حتما دو حزب. اصلا چند حزب. اما نبودن رقیب، حزب جمهوری اسلامی را متلاشی کرد.
بازرگان نباید حذف می شد
وی با انتقاد از تک حزبی بودن می افزاید: در مجلس اول ما نباید مرحوم بازرگان و اطرافیانش را حذف میکردیم، آنها آدمهای مثبتی بودند اما فکرشان با ما متفاوت بود. ما خط امامی بودیم، آنها به این غلظت ما خط امامی نبودند. برای امام احترام قائل بودند، اما به این قائل نبودند که هر کس خارج از خط امام است باید حذف شود. ما چرا آنها را به این راحتی حذف کردیم؟ باید میگذاشتیم آنها رقیب ما باشند. از اینها گذشت، تجربه کردیم، تجربه کردیم، بالا شد، پایین شد، دوم خرداد شکل گرفت. دوم خرداد برای این مقدس بود که آقای خاتمی انتخاب شد یا ما برنده شدیم؟ نه. به این دلیل باارزش بود که مردم انتخاب کرده بودند. همان قدری که برندهاش محترم بود، بازندهاش هم محترم بود. همان قدری که اکثریتش محترم بود، اقلیتش هم محترم بود. ما حق نداشتیم در دوران اصلاحات تحت شعار توسعه سیاسی، اقلیت را آنقدر بشکنیم که رویش نشود در انتخابات مجلس هفتم بیاید بیرون و «آبادگران» را برای ما و مملکت درست کند که بالاخره هم نفهمیدیم شناسنامه آبادگران برای چه کسی
است!
است!
کشور باید با مدل رقابتی اداره شود
مرعشی بر این باور است که کشور باید با مدل رقابتی اداره شود. رقابتها هم حتما نباید رقابت ۷۰ به ۳۰ یا ۲۰ به ۸۰ باشد. رقابت تنگاتنگ. اقلیت حقوقی دارد. من مجلس ایرلند را دیدهام. در مجلس ایرلند شما اگر اکثریت بودی، دولت تشکیل میدادی، اگر اقلیت بودی، دیوان محاسبات را در اختیار میگرفتی. محاسبات دست اقلیت بود، قدرت دست اکثریت. اقلیت حذف نمیشد. ولی ظاهرا ما یک مدل را بلدیم؛ این مدلی که الان تجربه شده و ظاهرا پسند میآید، مدل حزب کمونیست شوروی است. ولی این جواب نمیدهد. این در دنیای امروز جواب نمیدهد. از آن توسعه و رفاه درنمیآید. از آن همین درمیآید که مردم آنقدر فقیر بشوند که ۸۰ هزار تومان پولشان را بگیرند و بگویند خدا پدرشان را بیامرزد، قبلیها به ما پول نمیدادند. در نهایت این میشود. ولی این مدل رشد و رفاه نیست، مدل فقر است. مُسکِن دادن برای دردهای سنگین است. مسکن به درد دردهای سنگین نمیخورد.
ایران اصلا تحمل یک دولت ناکارآمد جدید را ندارد
وی معتقد است که به نظر من واقعیتهای اقتصادی و از دست رفتن کفایت و کارآمدی در مدیریت اجرایی به حدی جدی هستند که حتما مسوولان کشور را وادار میکند، ولو اینکه نخواهند به رقیبان اصلاحطلبشان فرصت بدهند، حداقل در درون خودشان به فکر کارآمدی دولت آینده باشند. ایران اصلا تحمل یک دولت ناکارآمد جدید را ندارد. از نظر من هم، ما به عنوان اصلاحطلبان و به عنوان نیمی از جامعه ایران، قبل از اینکه به بازگشت خودمان به قدرت بخواهیم فکر کنیم، باید به بازگشت کارآمدی به دولت آینده فکر کنیم. حتی اگر دولت از ما نباشد.
مرعشی تاکید می کند که اگر هنوز بیاعتمادی بین اصلاحطلبان و نظام، از هر دو طرف دیوار بیاعتمادی بلند باشد که هست. من فکر میکنم که مصالح ما ایجاب میکند که ما شاهد این باشیم که یک دولت کارآمد ولو اصولگرا در یک دوره روی کار بیاید. چون ایران اصلا ظرفیت و طاقت یک دولت ناکارآمد دیگر را ندارد.
وی با اشاره به کثرت کاندیداهای ریاست جمهوری می گوید: کشور با پروژه فرق میکند. رییسجمهور باید ظرفیت داشته باشد: ظرفیت تحمل، مدارا و ظرفیت به کارگیری همه نیروها. چون کشور اگر فنی اداره نشود، خیلی گرفتاری درست میکند. اگر قرار باشد گزینشی برخورد کنید با نیروهای فنی و با مسائل فنی کشور، همین اتفاقات تکرار میشود. مثلا فرض کنید اصلاحطلبها بیایند و بخواهند بگویند که فلانی که سردار سپاه است، فلانی که مال کجاست و… یک عده را این طور کنار بگذارند، از آن طرف هم یک عده اصولگرا بیایند، بگویند که فلانی دوست آقای هاشمی بوده، این یکی از دوستان آقای خاتمی است… دیگر ببینید چه میشود.
قالیباف سعه صدر ندارد
نمی شود کشور را فقط با بچه های مشهد اداره کرد
نمی شود کشور را فقط با بچه های مشهد اداره کرد
مرعشی با انتقاد از مدیریت قالیباف می افزاید: همه آدمهایی که جمهوری اسلامی ایران را قبول دارند، اگر امروز جمع بشوند، ظرفیت مدیریتشان از نیازهای ایران کمتر است. ایران بزرگ است. اما آقای قالیباف از نظر من مشکلش این است که سعه صدر ندارد. ببینید شما در سیاست میگویید که کابینه من باید یک دست باشد. هر جا که من بنشینم کابینه من باید یک دست باشد، ولی شما در وزارت کشاورزی هم باید محققان کشاورزی را به خط کنید تا ببینید کدامها روی خط هستند و کدامها نیستند؟ سازمان بهشتزهرا را هم باید نگاه کنید ببینید که چه کسی با ما هست و چه کسی نیست؟ اورژانس کشور و پزشکان کشور را هم باید این طور نگاه کنیم؟ یک سطح برای مدیریت سیاسی است. تعدادی استاندارند، تعدادی وزیرند، تعداد محدودی از معاونین وزرا هستند؛ نه هر معاون وزارتخانهای. معاون شهرسازی وزارت راه و شهرسازی باید یک آدم فنی باشد. معاون زراعت وزارت کشاورزی باید دارای سوابق مهندسی زراعت باشد. ربطی به سیاست ندارد. آقای قالیباف حاضر است این گونه کشور را اداره کند ؟ اگر شما در سبد نیروهایت فقط از سپاه باشد یا بچه مشهد باشد که نمیشود ایران را اداره کرد.
وی می گوید: آینده ادامه گذشته است. هر وقت خواستید کسی را ارزیابی کنید، گذشتهاش را نگاه کنید، قولهایش را نگاه نکنید. قول فقط یک حرف است. شما وقتی خواستید کسی را ارزیابی کنید، گذشتهاش را نگاه کنید، ببینید گذشتهاش چطور بوده، با آن آیندهاش را میتوانید حدس بزنید. الان آقای قالیباف شهردار تهرانی است که چهار نفر از اعضای شورای شهری که به او رای داده اند، اصلاحطلب هستند. از اینها هم که ما بهتر نداشتیم که بفرستیم. از آقای دکتر نجفی، خانم ابتکار و آقای مسجدجامعی که سرآمد کادرهای اصلاحطلبی بودند. اینها به نجابت، به سلامت، به همهچیز خوب بودند و آقای قالیباف خودشان هم اذعان دارند. خب این اصلاحطلبها سهمشان نبود که یک شهردار منطقه در تهران داشته باشند؟ یعنی در این همه نیروی تکنوکرات فنی شهرداری، یک شهردار منطقهای که گرایش اصلاحطلبی داشته باشد، نباید باشد؟ شما با مسائل فنی کشور، سیاسی و خطی برخورد کنید، خیانت است. انتخابهای سیاسی بایددر سطح پستهای سیاسی محدود بماند و کارهای فنی کشور برود روی روال خودش. اینکه بگویند «پس ما رای دادیم چی شد؟ پس ما عضو ستاد بودیم چی شد؟» نتیجهاش همین است که امروز شده!
ولایتی کار رهبری را سنگین می کند
مرعشی در مورد نامزدی ولایتی می افزاید: آقای ولایتی در میان کسانی که از نزدیکان رهبری است، تنها کسی است که ظرفیت بینالمللی دارد، ولی آقای ولایتی مشکلش این است که کار اداره کشور را مستقیما به دوش رهبری خواهد انداخت. یعنی آقای ولایتی قدرت تصمیمگیری فردیاش، فوقالعاده پایین است و همه چیز را میخواهد «بپرسد» و کار رهبری را فوقالعاده سنگین خواهد کرد. بس که در مورد مسائل ریز و درشت از رهبری میخواهد سوال کند. البته رییسجمهور باید با رهبری هماهنگ باشد،سیاستهای کلی را هماهنگ کند، اما در تاکتیکها و تکنیکهای عرصه کار باید خودش یک ابتکاراتی داشته باشد و یک استقلالی داشته باشد و بار کار را از روی دوش رهبری کم کند. آقای ولایتی بار سنگین کشورداری را به دوش رهبری منتقل میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر