چکیده :مردم شهر ملکان یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی صبح روز چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب به کنار رودخانهٔ شهر میروند و جشن چهارشنبه سوری را بر پا میکنند. مرد و زن با آب رودخانه صورت خود را میشویند و سنگی به آب پرتاب میکنند تا دردها و رنجهای گذشته را از خود دور کنند. دختران جوان بر چشمان خود سرمه میکشند و ناخنهای خود را کوتاه کرده و کوزهٔ خود را پر از آب رودخانه میکنند. در کنار رودخانه آتش روشن کرده و از روی آتش میپرند و عدهای هم از روی آب روان پریده و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگویند و گاهی اوقات پوست گردویی که داخل آن آتش روشن کردهاند به رودخانه روان میسپارند. ...
کلمه- سیدحسین رونقی ملکی:
باز هم چهارشنبه سوری و باز هم ایرانیان و باز هم نوروز.
رسم این بود که آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته شود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد.
چهارشنبه سوری در ملکان
مردم شهر ملکان یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی صبح روز چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب به کنار رودخانهٔ شهر میروند و جشن چهارشنبه سوری را بر پا میکنند.
مرد و زن با آب رودخانه صورت خود را میشویند و سنگی به آب پرتاب میکنند تا دردها و رنجهای گذشته را از خود دور کنند.
دختران جوان بر چشمان خود سرمه میکشند و ناخنهای خود را کوتاه کرده و کوزهٔ خود را پر از آب رودخانه میکنند. در کنار رودخانه آتش روشن کرده و از روی آتش میپرند و عدهای هم از روی آب روان پریده و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگویند و گاهی اوقات پوست گردویی که داخل آن آتش روشن کردهاند به رودخانه روان میسپارند.
روز سه شنبه مردم با خرید آینه، نمک، کبریت و کوزه به استقبال چهارشنبه سوری میروند.
در این روز مردم با اهدای شیرینی و هدیههای به بانوان فامیل به دیدار آنها رفته و به آنها ادای احترام میکنند. برای تازه عروسان هدایای مفصلی به نام “خُنچآ” میبرند. خُنچآ شامل میوه، کوزه، سبزه، شیرینی، آینه، آجیل، نمک و کبریت و… را شامل میشود. شب چهارشنبه سوری “سه شنبه شب” دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد.
شب هنگام سه شنبه مراسم شال انداختن پس از خاموشی آتش و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان اجرا میشود. خانوادهها آجیل مشگلگشای چهارشنبه سوری و شیرینی میخورند و بزرگترها عیدانهای بعنوان چهارشنبه سوری به کوچکترها میدهند و شام شب چهارشنبه سوری را با خوردن “کالآ جوش” سپری میکنند. آخر شب برای دور کردن اهریمن و روشنایی بخشیدن به خانه شمعی یا چراغی بر پشت بام، روشن میکنند.
آتشی برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشباز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بودهاست. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمدهاست:«چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنان که عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند..». این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای بهیژک یا پنچهٔ دزدیده بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آن هم بیشتر بر روی بام ها میافروختند که هم شگون داشته و هم به باور نیاکانمان، تنورهٔ آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکردهاست. به دیگر سخن این آتش افروزی بر بام خانهها، فرجامین گام از آیینهای گاهنبار پنجه یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرندهٔ پنجه کوچک(پنج روز نخست-اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور) و پنجه بزرگ (پنجهٔ دزدیه، پنج روز پایان سال) میباشد.
سال نو – کوزهٔ نو
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، بهزیر افکنده و آنها را میشکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین میساختند. که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
آجیل مشگلگشای
در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
شال انداختن
شالاندازی از دیگر مراسم شب سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کردهاست. پس از خاموشی آتش و کوزهشکستن و فالگوشی و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کسرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است.
آیین چهارشنبه سوری در شهرهای ایران
شیراز
افروختن آتش در معابر و خانهها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجود دارد که زنان میخوانند. در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ بوده و در آنجا نیز توپ کهنهای است که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.
کردستان
در شهرهای کردنشین ایران، رسوم و مراسم آخرین چهارشنبه سال و نوروز بدین ترتیب است که ابتدا برفراز کوه ها؛ بالاترین نقطه کوه آتش روشن می کنند و همچنین در مکانی مناسب آتش بزرگی افروخته به دورآن به رقص محلی و پایکوبی می پردازند، (مانند نوعی سپاسگزاری و نیایش ) کُردها از دیرباز آتش را گرامی و مقدس میپنداشتند و در ادبیات کُردی بسیار از آتش و مراسم نوروز کُردها یاد شده است.
اصفهان
افروختن آتش در معابر، کوزهشکستن، فالگوشی، گرهگشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد.
تبریز
آتشبازی و گرهگشایی از قدیم معمول بودهاست. آتشافروختن در این اواخر متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و جمله « آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را می گفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبهسوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند. در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان بوده و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند.
اهواز
در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سهشنبه شب سال برگزار میشود. این مراسم معمولا با حوادثی نظیر آتشسوزی و آسیبدیدگیهای جسمی نیز همراه است. از دیگر آئینهای چهارشنبه سوری که در اهواز اجرا میشود مراسم قاشقزنی است که بیشتر کودکان به آن میپردازند.
لاهیجان
مردم در بعد ازظهر سه شنبه آتش درست میکنند و از روی آتش پرش می کنند و این جملات را تکرار می کنند: سرخی تو از من و زردی من از تو (به زبان محلی: سرخی تی، زردی می) ولی جوانان امروزه در اینجا بیشتر از مواد منفجره برای این روز استفاده می کنند.
گزارش تصویری اختصاصی کلمه از برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در شهر ملکان:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر