۱۳۹۲ فروردین ۴, یکشنبه

فرزند مهدی خزعلی: به داد ما برسید؛ پدرم در آستانه شهادت است


چکیده :امروز هشتاد و شش روز از اعتصاب پدر می گذرد و هر لحظه منتظر خبر ناگواری هستیم. این را می گویم تا فردا روزی کسی نتواند ادعای بیخبری کند. مسئولین امر با خبر هستند و بهتر از من از وضعیت پدر مطلع هستند. هیچ کس از مسئولین از راس تا ذیل نمی توانند ادعا کنند بی خبر بوده اند. ...

محمدصالح خزعلی روز گذشته در دلنوشته ای با بیان اینکه “هر لحظه ممکن قلب پدر از طپش بایستد، پدرم را آزاد کنید” نوشته است: امروز هشتاد و شش روز از اعتصاب پدر می گذرد و هر لحظه منتظر خبر ناگواری هستیم. این را می گویم تا فردا روزی کسی نتواند ادعای بیخبری کند. مسئولین امر با خبر هستند و بهتر از من از وضعیت پدر مطلع هستند. هیچ کس از مسئولین از راس تا ذیل نمی توانند ادعا کنند بی خبر بوده اند. رهبری نیز در جریان پرونده و اوضاع پدرم می باشند.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی زندانی سیاسی محبوس در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین که از ۸۶ روز قبل در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می برد عصر امروز در تماس با خانواده ی خود اعلام کرده که همچنان در سلول انفرادی و در وضعیت ممنوعیت از هر چیز اعم از ملاقات و خبر و … است.
بر اساس این گزارش فرزند آیت الله خزعلی که روز اول عید بعد از بیش از دو هفته بی خبری، موفق شد با خانواده ی خود تماس بگیرد اعلام کرده که همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد.
مهدی خزعلی پیش از بازداشت آخرش در آخرین نوشته خود در وبسایت شخصی با اشاره به تهدیدهای صورت گرفته از سوی برخی نهاد‌ها و اشخاص به صراحت گفته بود: آزادی من با دستور شخص رهبری بوده است و بازداشت و نقض امان فقط با دستور ایشان میسر است.
اعلام برائت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی اولین بار در دیدار آیت الله خزعلی با فرزند زندانیش در اوین مطرح شد. وی از فرزند خود خواسته بود تا اعلام برائت کند تا بتواند از این حبس انفرادی‌‌ رها شود. اما مهدی خزعلی درخواست پدر را رد کرده بود.
مهدی خزعلی نهم آبان ماه سالجاری در جلسه سرای اهل قلم به اتفاق سایر شرکت کنندگان بازداشت شد و هر چند بعد از مدتی همه شرکت کنندگان این جلسه آزاد شدند، اما خزعلی تاکنون در حبس است که به غیر از سه روز نگهداری در بند ۳۵۰، باقی آن را در انفرادی بند ۲۰۹ بوده است.
متن کامل دلنوشته فرزند مهدی خزعلی در صفحه فیس بوک وی به شرح زیر است:
بسم الله المنتقم
امروز هشتاد و شش روز از اعتصاب پدر میگذرد و هر لحظه منتظر خبر ناگواری هستیم.
این را میگویم تا فردا روزی کسی نتواند ادعای بیخبری کند. مسئولین امر با خبر هستند و بهتر از من از وضعیت پدر مطلع هستند. هیچ کس از مسئولین از راس تا ذیل نمی توانند ادعا کنند بیخبر بوده اند. رهبری نیز در جریان پرونده و اوضاع پدرم می باشند.
من خودم شخصا، رهبری و همچنین از بازرسی ویژه رهبری گرفته تا مجمع تشخیص مصلحت نظام و بیت امام و قوه قضاییه و … را از جزئیات پرونده بابا مطلع کردم که بابا در چه وضعیتی هستند و همانطور که پدر هم گفته بودند خود نیز با پیگیری در این مدت، به این نتیجه رسیدیم که فقط با دستور ایشان است که پدر آزاد می گردد و حبس پدر بعد از نامه قاضی پرونده، مبنی بر آزادی، غیرقانونی ست. من یک فرزندم و طاقت دوری پدر سخت است چه برسد به اینکه دیگر سایه اش بالای سرم نباشد و شاهد شهادت پدر باشم. نمی دانم چه بگویم. فریاد بکشم؟ خود را آتش بزنم؟ به چه زبانی راضی می شوند؟ گریه کنم؟ ناله کنم؟ درخواست عاجزانه کنم؟ التماس کنم؟ نمی دانم با چه لحنی بیان کنم. هر لحظه ممکن قلب پدر از طپش بایستد، پدرم را آزاد کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر