۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

دغدغه‌های بخشی از جوانان اصلاح‌طلب در دیدار با خاتمی: منتظر چراغ سبز ملت باشیم، نه دیگران


چکیده :آیا می توان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنی ها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید و گفت که این راهی که تاکنون انتخاب شده به ناکجا آباد منتهی می شود؟ باید رویه ها عوض شود تا فساد ایجاد شده ریشه کن گردد و فضای امنیتی و حصر ها و حبس ها برچیده...

« من می ترسم! می ترسم از این که کدورت ها بیشتر شود و رویارویی ها افزون گردد و امیدها بار دیگر به یأس مبدل شود و حتی دشمن هم از این وضع سوء استفاده کند و باز هم مردم بیشتر تحت فشار قرار بگیرند. آیا می توان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنی ها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید و گفت که این راهی که تاکنون انتخاب شده به ناکجا آباد منتهی می شود. باید رویه ها عوض شود تا فساد ایجاد شده ریشه کن گردد و فضای امنیتی و حصر ها و حبس ها برچیده شود.»
جملات بالا، بخشی از پاسخ سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای ستاد جوانان اصلاح طلب بود که صبح امروز با وی دیدار کردند و از وی خواستند تا به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آینده در صحنه حضور داشته باشند.
جوانانی که در این دیدار حضور داشتند، اعضای ستاد جوانان اصلاح طلب حامی خاتمی، جوانان عضو حزب مشارکت، حزب اسلامی کار، جوانان ایران اسلامی، کارگزاران سازندگی و حزب اعتماد ملی به همراهی جمعی از زندانیان اصلاح طلب آزاد شده، روزنامه نگاران، دانشجویان و هنرمندان جوان بودند که به بیان دغدغه ها و نگرانی های خود پرداختند.
متن کامل سخنان خاتمی در این دیدار و بخش های گزیده ای از پرسش ها و دغدغه های جوانان حاضر در این دیدار به نقل از دفتر سید محمد خاتمی در ادامه آمده است:
به نام خدا
با تشکر از جوانان فرهیخته عزیز و بهره گیری از مطالب شما
خواست تاریخی ملت ما و انقلابمان این بوده است که صاحب نظامی مردم سالار و پیشرو باشیم. از این رو نیز مردم ما به جمهوری اسلامی رأی داده اند و جمهوری مقتضای عصر ما است. ذهن بشر در دنیای پیشرفته امروز جز حاکمیت مردم بر سرنوشت نمی پذیرد. جمهوری مستلزم این است که افراد اعم از حاکم و غیرحاکم در درجه اول شهروند باشند و شهروند بودن را بپذیرند و آن را در خود احساس کنند و فرهنگ متناسب با مردم سالاری و جمهوریت شکل بگیرد. و این کاری است اصیل و زمان گیر که نخبگان و روشنفکران باید انجام دهند.
تحقق جمهوری مستلزم تبدیل رعیت به شهروند است. امیر المؤمنین علیه السلام در مقام حاکم نخستین کسی است که در مقابل حق والی از حق رعیت صحبت و مردمان را به مطالبه آن حق تشویق می کند. احساس اینکه تک تک افراد در مقابل والی و حاکم حق دارند و حاکم در مقابل مردم مسؤولیت. مسأله ای بسیار حیاتی و مهم است اگر مردم به این نتیجه نرسند حاکمان خیلی زود می توانند بساط استبداد را بگسترانند و اگر حاکمان این حس را نداشته باشند جامعه با موانع متعددی برای استقرار جمهوری مواجه می شود و جمهوری اسلامی از این حکم مستثنی نیست.
کانت فیلسوف نام آور قرن هجدهم میلادی مطلب مهمی دارد که به مطلب امیرالمؤمنین علیه السلام نزدیک است. ضابطه اخلاق چیست؟ آن چیزی که می خواهی و انجام می دهی، باید به گونه ای باشد که بپذیری به صورت قانون عام در آید. اگر می خواهی دروغ بگویی برو به وجدانت رجوع کن؛ آیا حاضری که دروغ گویی قانون عام باشد؟ اگر می خواهی خیانت و نقض عهد کنی، حاضری همه نیز این کار را بکنند؟ قطعاً حاضر نیستی؟ باید به حاکمان مستبد گفت که استبداد اگر دائمی شود و عام شود طبعاً اگر شخص دیگری هم به جای آنان بیاید بتواند استبداد کند. آیا این را می پسندند؟ به کسی که شکنجه می کند اگر بگویند شهروند دیگری به جای تو بنشیند می پسندی که او هم شکنجه گر باشد؟ این حس اگر در میان مردم و حاکمیت جا افتاد گام اول جمهوری و دموکراسی را برداشته ایم. من بر این باورم که امروز ما شاهد حضور دو گونه تفکر و رویکرد هستیم که از درون یکی استبداد در می آید و دیگری حاکمی را می پسندد که در درجه اول شهروند و مسؤولیت پذیر باشد و بعد حاکم. کار بزرگ، رواج و ترویج تفکر درست در جامعه و تبدیل آن به گفتمان است. اگر جامعه به این رشد برسد دیگر دغدغه این که چه کسی حاکم باشد را نخواهیم داشت؟ می خواهم بگویم که به اصلاحات به این صورت می نگرم که باید در این زمینه و به این صورت کار کرد. اگر قانونی را نمی پسندیم تلاش کنیم به صورت مسالمت آمیز و در مسیر رسمی آن قانون به قانون بهتری تبدیل شود. اگر نابسامانی و ناهنجاری است بکوشیم به ساز و کاری برسیم که به صورت مدنی قابل اصلاح باشد. این را محور کار قرار دهیم چشم انداز بهتری پیش رو خواهیم داشت. مهم این است که کاری کنیم که زمینه چنین کار و مسؤولیتی فراهم شود.
در انتخابات دوره قبل گفتم که دلمان می خواهد جمع کثیری، بخصوص از جوانان که گرد هم آمده اند آزادانه دور هم جمع باشند و بحث و گفت و گو کنیم و ساز و کار فعالیت های مسؤولانه اجتماعی و سیاسی را پیدا کنیم، ولی نتیجه کار این شد که بسیاری از همین بچه ها الان یا در زندان هستند و یا گرفتار مشکلات متعدد!. آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد همچنان در حصر به سر می برند؟ باید همه تلاش ما این باشد که شرایط مزبور ادامه پیدا نکند و دوباره تکرار نشود؟ الان قصد ندارم در باب نامزدی خود برای ریاست جمهوری اعلام نظر کنیم ولی فقط سؤال می کنم که اگر حاکمیت هر دلیل فردی مانند من را نخواهد و به هر قیمتی نگذارد که علی رغم خواست شما بیاید، آن روز آنان که امیدوار بودند چه حالی پیدا می کند؟ آیا کینه ها و دلخوری ها بیشتر نمی شود؟ طرف مقابل هم که هزینه ای پرداخته، آیا فضا را تنگ تر نخواهد کرد؟ بعضی می گویند بیایید، همه چیز روشن می شود، آنها جلوی شما می ایستند و ما هم پشت شما می ایستیم؛ من ابداً نمی خواهم این اتفاق بیفتد. من به فکر اصلاحات و به فکر جماعتی هستم که به هر حال به من لطف دارند هم هستم. اگر چنین وضعی ییش آید اوضاع از این هم بدتر می شود.
موقعیت حساسی است و کار دشوار و در عین حال مردم می خواهند از این وضع خارج شوند و طبعاً مطالباتی دارند. اگر تمام ارکان نظام، از رهبری گرفته تا تشکیلات روحانی و غیر روحانی و نهادهای مسؤول یا غیر مسؤول و قدرتمند همه همراهی کنند سال ها طول می کشد که به نقطه صفر برنامه چهارم برگردیم، یعنی شرایط سال ۸۴.
مردم می خواهند تورم وحشتناک، بی کاری گسترده، رواج نابسامانی و فساد و بی حرمتی و انزوا و فشارها و تحریم ها که روز به روز بیشتر شده خیلی زود رفع شود، ولی چه کسی می تواند قول بدهد که اگر کارشکنی ها و موانع باشد می تواند چنین کاری را بکند. اگر حاکمیت منصفانه برخورد کند، می توان کاری کرد، اما اگر همه در مقابل هم قرار بگیرند، همه مطالبات به سوی شما اصلاح طلبان خواهد آمد. اشتیاق و شوق هم از بین می رود و حکومت هم سخت تر خواهد گرفت و به اصلاح طلبان و کشور لطمه جدی وارد می شود.
من می ترسم! می ترسم از این که کدورت ها بیشتر شود و رویارویی ها افزون گردد و امیدها بار دیگر به یأس مبدل شود و حتی دشمن هم از این وضع سوء استفاده کند و باز هم مردم بیشتر تحت فشار قرار بگیرند. آیا می توان این انتخابات را تبدیل به فضایی کرد که دشمنی ها بیشتر نشود و زمینه ایجاد دیالوگ فراهم آید و گفت که این راهی که تاکنون انتخاب شده به ناکجا آباد منتهی می شود. باید رویه ها عوض شود تا فساد ایجاد شده ریشه کن گردد و فضای امنیتی و حصر ها و حبس ها برچیده شود.
من خودم را کسی یا سرمایه ای نمی دانم، ولی از نظر اجتماعی و بین المللی وجهه و پتانسیل هایی ایجاد شده است. سوزاندن سرمایه هنر نیست، اگر سرمایه ای هست باید آن را به نحوی به کار برد که مشکلاتمان را اندک اندک حل کند و این امر نه راحت طلبی است، نه شانه از زیر بار مسؤولیت خالی کردن، ولی در هر حال باز هم می اندیشم و امیدوارم همه ما درست بیاندیشیم.
در ابتدای این دیدار تعدادی از جوانان نقطه نظرات خود را بیان کردند که خلاصه ای از آنها به نقل از سایت دفتر خاتمی در پی می آید:
میرزایی عضو حزب جوانان ایران اسلامی: آقای خاتمی پیروزی اول ما در این روزها این است که دغدغه مردم، الان کاندیدا شدن یا نشدن شماست و این یک خواست همگانی از درون جامعه است. ما امروز از همه اقشار و گروه ها درخواست و دعوت برای کاندیداتوری شما داریم. روحانیون، ایثارگران، کارگران و کارمندان. البته هم مردم و هم شما مشکلات و ملاحظات را می دانیم اما شما باید برای تاریخ پاسخ داشته باشید که چرا در حالی که اقبال عمومی به شما زیاد بود کاندیدا نشدید تا کشور به سمتی نادرست برود. امروز رویکردها مشکل دارد که اگر نداشت ضرورتی برای حضور شما هم نبود.

جعفری، عضو حزب اسلامی کار: آقای خاتمی عدم حضور شما و شکست ما ممکن است باعث فضای یاس و ناامیدی شود که دیگر به این راحتی ها قابل جبران نیست. در انتخاباتی که اصلاح طلبان حضور داشته باشند، جوانان رویش می کنند و اگر اصلاح طلبان حضور نداشته باشند، فرصت این رویش از دست می رود. امروز انسجامی در بین مجموعه فعالین از طیف های مختلف در مورد کاندیداتوری شما صورت گرفته است و ما می توانیم در صورت انسجام هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم شوراها موفق باشیم. تصمیم شما امروز اهمیت اساسی دارد و ما نباید ۴ سال دیگر حسرت بخوریم که نتوانستیم از فرصت سال ۹۲ به درستی استفاده کنیم. برندی که امروز به نام خاتمی وجود دارد با هزینه ها و ایثارهای بسیاری به وجود آمده است و شاید وقت آن باشد که شما هم ایثار کنید و برای موفقیت اصلاحات به صحنه بیایید.
دولتی عضو ادوار دانش آموزی: در این روزهای پر تکاپو که همگان به دنبال یافتن راهی برای عبور از این مقطع تاریخی اند توجه ها عوماً به حوزهای اقتصادی و سیاسی است و بیان چرایی های برای مشارکت فعال در انتخابات.
ضمن درک همه این اهمیت ها حوزه های دیگری چون حوزه ی اجتماعی در تصمیم حمعی ما برای حضور در انتخابات و مطالبات آینده ی ما از دولت بر آمده از انتخابات نباید نادیده گرفته شود. به عنوان مثال آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین وزارت خانه ی کشور که بزرگترین نهاد خدماتی دولت است، به بیش از ۱۵ میلیون شهروند خدمات ارائه می کند باید در سیاست های آینده کشور از اولویت های دولت باشد
اعتمادی، به نمایندگی از زندانیان: جمله ای از “ستارخان” وجود دارد که می گوید رقبا وقتی می توانند بر ما پیروز شوند که خود ما دشمن هم شویم. اما ما باید از امید در سینه های خود حفاظت کنیم امید بذر هویت ما است و این جمله ای است که مهندس موسوی هم آن را گفته است. امروز کشورمان با مشکلات جدی مواجه است. برخی از مردم دیگر بهایی به حقیقت نمی دهند و در رفتار و کردار روزمره شاهد دروغ پردازی های دولت هستیم. 
هرکس وظیفه خدمت به ملت را برعهده بیگیرد. باید بداند که راه نجات کشور در گرو عزم ملی و بازساری اعتماد از دست رفته مردم است. تا اعتماد به رهبران سیاسی نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد. ما به نوبه خودمان، تک تک برای آبادانی ایران عزیز و جلو گیری از تخریب کشور هزینه دادیم و بازهم خواهیم داد و انتظار هم داریم جناب عالی هم از آبروی خود بگذرید و هزینه دهید. با توجه به اینکه موسوی و کروبی همه عرصه ها را از مردم می دانستند، با عدم حضور شما دیگر انتخابات فایده ای نخواهد داشت.
یکی از روزنامه نگاران: اتفاق هایی که در این ۸ سال برای روزنامه نگاران به وجود آمده است انقدر مشخص است که نیازی به گفتن ندارد. از زندان رفتن ها تا توقیف روزنامه ها و خط قرمز هایی که پررنگ تر شده اند و حتی اجازه ندارند اسم شما را در روزنامه هایمان بنویسیم. اما الان امید هایی زنده شده اند که بتوان با حضور شما در انتخابات فضا را باز کرد. این فضای فراهم شده با کاندیداتوری شما می تواند این امید را زنده کند و به بازسازی همه ما کمک نماید.
آذری به نمایندگی از اردبیل: آقای خاتمی یک اراده قوی وجود دارد که آذربایجان از ایران جدا شود. در اینصورت فرزندان ما بدون سرزمین خواهند بود و فقط شما هستید که می توانید امنیت ملی کشور را حفظ کنید. اگر ایران از بین برود من و شما خواب راحتی نخواهیم داشت. بحث حضور شما امروز یک بحث عمومی است و به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصاد همه منتظر حضور شما هستند.
امیر حسین آزاد به نمایندگی از دانشجویان: فردا تاریخ از ما می پرسد نخبگان و طبقه ایی که می توانستند تاثیر بگذارند، چرا نقش تاریخی خودشان را ایفا نکردند. در این صورت آیا ما را متهم به گوشه گیری و عافیت طلبی نخواهند کرد. امروز شما باید سبک وسنگین کنید و همه شرایط را بسنجید و اگر به این نتیجه رسیدید که حضور درست است، نباید از چیزی ترسید. با همین روشی که امام و مهندس موسوی وارد میدان شدند و روی حرفشان ایستادند، شما هم وارد شوید. در این صورت در پیش گاه تاریخ هم سربلند خواهید شد. برخورد جناح مقابل هم امروز خیلی آرام تر و کمتر تهاجمی هست. بحث حضور شما که جدی می شد فکر می کردیم آماج حملات خواهیم شد اما آنها الان با خودشان در گیر هستند الاهم اشغل الظالیمان….
شما بیایید و با جبهه عقلانی نظام وارد تعامل و گفت و گو شوید و از هجمه ها بکاهید. سال ۸۷ فرمودید کسانیکه برای من می مانند جوانان ۸۸ و پویش و یاری هستند. الان هم همین بچه ها کنار شما ایستاده اند و شمارا تشویق به حضور می کنند. رای به شما در سال ۹۲ اری به جمهوریت و عقلانیت نظام است.

مزدک موسوی: چنانکه خود گفتید، شهر از نفس افتاده و خورشیدِ هراسناک به ایران این کوه به یخ نشسته چنان می تابد که ذره ذره آب می شویم. در این میان می شود به پرنده ای نو پرواز دل بست که به استقامت بالهای ما، بر آسمانِ بلند پر باز می کند.
آقای خاتمی!
این یک دعوتنامه نیست که ادای دینی است برای آنان که در همیشه ی تاریخ به پشت گرمیِ ما مردمان خیابان، ایستادند و ایستادند…
آقای خاتمی چه خوب است اگر بیاید که:
با گذر از پیش شرط هایی که هیچ گاه محقق نخواهند کرد خواسته های به حق مان را به عنوذان مطالبات احتماعی آزادی خواه پیگیری کنید که خواستن همیشه هزینه بردار است.
بیایید که دیگران با استفاده از ادبیات به ظاهر پیشرو چنان سابق به فریب و دروغ، این بار طبقه ی متوسط اجتماعی را همراه خویش نسازند.
بیایید که فضای اجتماعی به بن بست نشسته ی امروز نیاز به نظار و امید دارد
بیایید که با اتکا به پتانسیل موجود، بازیِ دیگرانِ به مسند نشسته را بر هم زنیم
آقای خاتمی
یک بار خورشید را منتهای بن بست جا گذاشتیم و این بار به یاریِ صبحی که بی شک خواهد آمد به شکست حصرِ وارثانِ نور و خرد و روشنی می اندیشیم.
آقای خاتمی!
چه آمدنی در کار بود و چه قرار بر نیامدن شد،
این قرارداد
تا همیشه بین ما
برقرار باد!
چشمهای من به جای دستهای تو
دست های تو به جای چشم های من
من به دست های تو آب می دهم
تو به چشمِ من آبرو بده
محمد کبیری، دانشجو: جریان دانشجویی امروز رمق گذشته را ندارد و متاسفانه به دلایل مختلفی چون هزینه دار شدن و ستاره دار شدن مشکل فعالیت دارد. بعضی از عزیران در زندان هستند. اگر تا دیروز مینشستیم و صحبت می کردیم و تردید داشتیم تا از شما بخواهیم که بیایید، امروز به یقین رسیدیم که ممکن است این فرصت تکرار نشود. باید کاری کرد که در سال ۹۶ “ای کاش ها” را تکرار نکنیم. البته معتقدیم جریان دانشجویی نگاهش مطالبه محور است. مطالباتی که پس از ۸۸ چهره جدیدی به خود گرفته و مطالبات را این گونه بیان کنیم که با حصر سه بزرگوار موسوی و کروبی ورهنور مواجه هستیم که آن را حصر آرمان های خودمان می دانیم. مطالباتمان در حصر خلاصه شده است. معتقدیم که همان طور که شما گفتید بیانیه ۱۷ موسوی مطالباتی است که حداقل ها را بیان کرده و باید آنها را دنبال کرد.
اصلاح طلبی تغییر در منش و روش هست. معتقدیم باید مطالبات را مطرح کنیم. اگاهی بخشی را در متن جامعه تکرار نماییم که چنین فرصتی ممکن است دوباره میسر نشود. تاریخ در باره ما قضاوت خواهد کرد که به وظیفه خود درست عمل کرده ایم یا نه. اگر پیروز شویم که چه بهتر و اگر نشدیم می توانیم بگوییم که وظیفه مان را انجام داده ایم. این پتانسیلی که در شما وجود دارد، امکان انتقال به غیر ندارد. ممکن است کسی نتواند این راه را ادامه دهد و تشتت بیشتر وارد جریان اصلاح طلبی شود و همین هم که داریم از دست بدهیم. از جناب عالی می خواهیم این پتانسیل را بکار ببریم و با حضور حداکثری وارد شویم و از ملت و وجدان خودمان منتظر سبز شدن چرغ باشیم نه دیگران.
سعید اله بداشتی مجمع نیروهای خط امام: 
هیچ وقت عادت نداشتم خلاف انچه اعتقاد داشتم بیان کنم. حضرت عالی جزو معدود سیاستمداران درجه اول نظام هستید و البته یک شنونده خوب. از زمانی که ما به بلوغ سیاسی رسیدیدم کسی را به شنوایی حضرت عالی نداشتیم. قبلاً بهشتی و مطهری بودند اما نسل ما حضرت عالی را دارد که با او صحبت کند. 
از طرف دیگر معتقدم که شما به شدت انسانی هستید که با خداوند معامله می کنید. عزتی که خداوند به شما داده بی حساب و کتاب نبوده است. شما ۸ سال بعد از ریاست جمهوری سال به نوعی در رسانه های داخلی مفقود هستید اما هنوز محبوبیت دارید و این عزتی هست که از جانب پروردگار به شما داده شده است. به این هم معتقدم که همیشه در تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی رویکرد اخلاقی و اجتماعی را در نظر می گیرید و نسل امروز ما بشدت تشنه شنیدن این رویکرد هست.
حجت شریفی: خواستگاه صحبت من متفاوت است. اکثر این دوستان علاقه زیاده دارند و حب به شما. من از علاقه مندان به شما هستم. معتقد به این هستم که عرصه این انتخابات که مواجه می شویم انقدر حساس و پیجیده و میدان احساسات و علاقه ها نیست و تصمیم گیری نیاز به حساب و کتاب خیلی زیاد و درایت و تعقل دارد. از همین منظر همه می دانیم شرایط امروز و روندهای موجود باید تغییر کند و برای تغییر، مدلی جز گفت و گو برای تفاهم و اصلاحت وجود ندارد. یعنی راه دیگری غیر این نداریم. انقلاب را که مخالفیم. همدلانه معتقدم، حضور شما تبعاتی هم دارد. امکان متحد شدن و صف آرایی رقیب و احتمال اینکه حتی رای شما را چهار، یا پنج میلیون اعلام کنند، فقط برای اینکه رای واقعی شما را مخدوش نمایند.
شما اما استدلال هایی را مطرح می کنید که من نمی توانم آن ها را بپذیرم. می گویید نمی گذارند کار کنیم. اما به صرف حضور شما خیلی کارها انجام می شود. اکر فقط بشود ترمزی در این روند رو به اضمحلال ایجاد کرد، کار خیلی بزرگی انجام شده است و کار کمی نیست. نگاه امروز ما حداقلی است. باور دارم از طرف جریانات مقابل هم همدلی بیشتر شده است. نتیجه لج بازی ها را فهمیده اند.
آقای خاتمی هیچ کس جز شما در این فرصت کم نمی تواند رای بالایی بیاورد. چاره ایی نداریم جز شما. خیلی انتقاد دارم. اما چاره ایی هم نداریم. آیا اشتباهی که سال ۸۴ مهندس موسوی انجام داد و نیامد باید تکرار شود؟ می دانم که تمام دلایل را خیلی بیشتر از ما می دانید. اما درخواست ما را برای کاندیداتوری بپذیرید
عرب گل: با ما تماس گرفته و گفته اند که از شما حمایت نکنیم. اما ما از شما می خواهیم که حتما بیایید و کاندیدای ما باشی.
مازنی از اعتمادملی: آقای خاتمی اینکه می گویید حاضر نیستید با حضور تحت هر شرایطی هزینه هایی را به نظام تحمیل کنید. این تشخیص شما هست از شرایط کشور. اما داستان ما را هم مورد توجه قرار دهید و هزینه هایی که از آن سو به نظام و جریان اصلاحات تحمیل می شود. سال ۸۰ گفتید که نمی توانید صرفاً نظر شخصی را معیار قرار دهید. امروز در همین نظام که اصولش نادیده گرفته شده، رسالت تاریخی شما به مراتب بیشتر است. در این بزنگاه تاریخی و با فرصت و محبوبیتی که شما دارید و جایگاهی که از آن برخوردارید، عدم حضور هزینه هایی به مراتب بیشتر از آنچه که تصور می شود به کشور تحمیل خواهد کرد. به عنوان یک نمونه می توانم به تشدید دین گریزی در نسل جوان اشاره کنم و معتقدم که نگاه شما به دین می تواند در بازیافت آن بسیار موثر باشد. قطعاً مردم فریاد می زنند اسلام خاتمی را به اسلام برخی از افراد دیگر ترجیح می دهند.
همه ما می دانیم که اگر صرفاً بر اساس اختیار شخصی قرار بود تصمیم بگیرید، سال های آرام کتابخوانی را ترجیح دادید، اما امروز سید محمد خاتمی با موجی از درخواست و خواسته ها رو به روست که از او می خواهند برای عبور جامعه از این وضعیت کمک کند. نظام هم باید همین را بخواهد. با نیامدن شما جریان برانداز و مخالف نظام قدرتمند می شود. اصلاحات درست ترین و بهترین و ممکن ترین راه است. با امدن به صحنه این جریان را زنده نگه دارید و نظام و کشور را نجات دهید.
آرمان ذاکری فعالین دانشجویی: پس از کودتای ۲۸ مرداد، مرحوم مصدق در احمد آباد تا ۱۲ سال بعد از کودتا زنده بود. اما سرمایه ایشان به دلیل نبود جامعه مدنی قدرتمند نتوانست به صورت بهینه در جامعه سیاسی فعال باشد. امروز اما ما نباید بگذاریم سرمایه اجتماعی سید محمد خاتمی هم اینگونه شود. سرمایه ای که متعلق به جامعه بزرگ مدنی ایران است.
اصلاحات از روز اول از تصمیم گیری فردی به دور بود و خرد جمعی قوم بر تصمیم گیری فردی مقدم محسوب می شد. شما باید حضور در چارچوب نظام و انتخابات قانونی را بپذیرید و فاصله خود را با براندازی هم مشخص کنید. ما با بحران ۸۸ و زندانیان سیاسی و حصر و حبس رو به رو هستیم که خسارات ناچیزی نیستند. اما درک جامعه امروز از شرایط و دغدغه هایش بیشتر از قبل است. حتی شما اگر بیایید و به هردلیل از صندوق نام شما خارج نشود به عنوان کاندیدای نظام می توانید باعث کمتر شدن فشارها بشوید و تهدیدها را کاهش دهید. خیلی ها می گویند اگر مهندس موسوی در سال ۸۴ آمده بود، امروز شاهد پدیده احمدی نژاد نبودیم. در سال ۹۲ هم می توانیم همین را بگوییم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر