۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

بازخوانی بیانیه هفدهم میرحسین: با ملاطفت و احترام به ملت بحران را حل کنید




چکیده :میرحسین خردمندانه راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می داند. او باو دارد که از هر جایی جلو ضرر گرفته شود برای ملت سود به همراه خواهد داشت فلذا باز هم تاکید می کند هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند....

امروز یازده دی ماه است، سه سال پیش در چنین روزی میرحسین موسوی که داغدار خواهرزاده خود و دهها شهروندی بود که در عاشورای تهران به خون غلتیده بودند، دربیانیه ای به تشریح اوضاع کشور پرداخت و دلسوزانه و حکیمانه راهکارهایی را برای برون رفت از بحرانی که جامعه را در بر گرفته و می رفت تا روز به روز گسترده تر شود داد.
راهکارهایی که اگر هر یک اجرایی می شد، امروز شاهد این همه تضاد و کشمکش در کشور نبودیم و انرژی و توانی که برای پر کردن شکاف ملت دولت انجام می شود، می توانست در راستای ساختن کشور و گذار از بحران مشروعیت به کار آید و نیروی عظیم مردم که بارها عظمت و کارایی خود را به اثبات رسانده برای عبور از این محاصره و تحریم جهانی بار دیگر خود را به نمایش گذارد.
او خردمندانه راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می داند. او باو دارد که از هر جایی جلو ضرر گرفته شود برای ملت سود به همراه خواهد داشت فلذا باز هم تاکید می کند هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند.
میرحسین بارها و بارها طی ۱۷ بیانیه بر حقوق و آزادی های مردم پا می فشارد و به حاکمان یاد آور می شود که تا این چندگونگی و تنوع جامعه و مردم را نپذیرید، نخواهید توانست بر این جامعه حکومت کنید. او می داند که آزادی، گوهری است که مردم سی و سه سال پیش برایش به میدان آمدند و جرثومه دیکتاتوری را از اوج قدرت به حضیض ذلت کشاندند تا نشان دهند در جزیره ثبات هم کسی نمی تواند، فرزندان این مرز و بوم را به زندان برد و آزادگانش را مهر خاموشی بر لب نهد.
موسوی می داند که مردم چه می خواهند به عنوان یک همراه جنبش سبز می گوید که ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. او سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده دین می داند. او حرام می داند ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی. او نگران است که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است.
این رهبر جنبش سبز دلسوزانه برای چندمین بار هشدار می دهد که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند. او متاسف است که از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم.
این رهبر جنبش سبز می داند که سیلابهای تند و حوادث گوناگون باعث طغیان و گل آلود شدن جامعه شده است. این مصلح اجتماعی می داند که آرام کردن این رودخانه بزرگ و روشن ساختن و زلال کردن آب آن در یک اقدام سریع و عاجل امکان پذیر نیست. او می داند که با معامله و تواب سازی و بده و بستان این مشکل بزرگ نه تنها حل نمی شود بلکه به بیراهه می رود.
از آزادی مطبوعات و احزاب و تشکل های صنفی، از برگزاری انتخابات سالم و آزاد، از مسئولیت پذیری قوای سه گانه و پذیرش حق تجمع مردم و …. بارها گفت و گفت و برای این پیکر بیمار نسخه پیچید تا شاید بتوان با اکسیر وحدت و اتحاد بار دیگر نشاط و آرامش را به جامعه زخم خورده و دردمند بازگرداند.راهکارهایی که هیچ یک شنیده نشد و عزمی برای حل بحران مشاهده نشد.
برای آنان که سرمست از قدرت سرکوب و تکیه بر سرنیزه، مردم را به خانه ها رانده بودند و در خیابان های شهری که هنوز گلگون از خون شهیدان عاشورا بود، لشکر کشی خیابانی کرده بودند و تریبون به دست افراطیون سپرده و میرحسین و کروبی را امریکایی و انگلیسی می خواندند و خواستار مرگ و اعدام بودند، میرحسین در برابر همه آن تهمتهای ناروایی که از سوی حاکمیت و رسانه های وابسته به آنان ناجوانمردانه می آید اعلام کرد که ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم و می دانیم با اصالت قدرت در روابط بین اللمل هر کشور به دنبال منافع ملی خود است.
موسوی گویی می دانست که قرار است همه امکانات ارتباطی را از او قطع کنند و ناجوانمردانه او را آماج تهمت قرار دهند و سیمایی که رنگی از ملیت و مردم ندارد و تریبون هایی که نام امام حسین را به غارت برده است، به این سلاله پاک نبی تهمت زنند که رهبران جنبش، سران فتنه ای هستند که بی حرمتی به امام شهیدان را محکوم نکرده است! میرحسین بصراحت بیزاریش را از همه آنها که باورهای مردم را به سخره گرفته اند، بیان می کند و از کسانی که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند. او هیچ حرمت شکنی را اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد تایید نمی کند، اما به آنان یادآور می شود که بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام است.
موسوی آنچه شرط بلاغ بود با این جماعت می گوید و به آنها که از تریبون نماز جمعه و بدون آگاهی و دانش به مردم توهین می کند، هشدار می دهد که اهانت به مردم و خس و خاشاک نامیدن آنان و مباح کردن خون عزاداران حسینی فاجعه ای است که هم اکنون توسط افرادی مشخص و صدا و سیما در جامعه رخ داده است. او دسته دسته کردن مردم و رو به رو کردن آنها در مقابل هم را دعوت به شورش و جنگ می داند که از تریبونهای رسمی کشور ایراد می شود.

گره بحران را ناگشودنی نکنید

در آن زمان و در حالی که گروههایی در درون حاکمیت در پی محاکمه و مجازات این نخسن وزیر محبوب امام بودند، او به صراحت و روشنی بیان می کند فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد. او معتقد است این اقدامات گره مشکل بحران کنونی را نا گشودنی خواهد ساخت.
موسوی که شاگرد مکتب امام خمینی است به تاسی از امامش که بعد از شهادت شهید مظلوم بهشتی فرموده بود بکشید ما را ، ما نیرومند تر می شویم، اعلام می کند که ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
او که درد جامعه را شناخته بود و برای همین بود که سکوت بیست ساله اش در بن بست اختر را شکست تا شاید مرهمی باشد بر تن بیمار این ملت، نزدیک به دو سال است که به حبس است و حصر خانگی و همه تریبون ها در خدمت اقتدارگرایان و غاصبان حق مردم، اما گویی بغض و کینه شان از این نخست وزیر محبوب امام و سیاستمدار مردمی پایانی ندارد. دو سال است که همه کانال های ارتباطی او را نه با مردم که حتی با فرزندانشان بسته اند و هنوز کابوس همه شب هایشان کلامی از میرحسین است و دهان نمی گشایند مگر سخنی در خصوص جنبشی بگویند که سه سال است هر روز ادعای مرگش را کرده اند.
پس از آنکه عاشورای ۸۸ وقتی در تهران بار دیگر مظلومیت حسینیان به تاریخ نشان داده شد، میرحسین که حال خود سوگوار شهیدان است به آنان که همواره او را متهم می کردند که به خاطر اطلاعیه های اوست که مردم به خیابانها می آیند برای چندمین بار یادآوری کرد که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که می توان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد، صورت نگیرد ، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت.
ملت رشید، منتظر بیانیه نمی ماند
او به مراسم عظیم عاشورا می پردازد که بدون دعوت و اطلاعیه رهبران جنبش سبز انجام شد و آن را نشا ن از با شکل گیری شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی می داند که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است. او می داند که ملت رشید ایران دیگر منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی ماند.
ملتی که بدون هیچ مشوقی و در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند. موسوی به خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی اشاره می کند و آن را فاجعه ای می داند که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست.

سیاست ارعاب راه حل نیست

این رهبر جنبش سبز به دلیل افراطی شدن شعارها می پردازد و آن را ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها، تیراندازی ها و آدم زیر کردن ها و ترورها می داند. او به باور و احساس مردم در میانه این خشونت عریان حاکمیت هم اشاره دارد آنجا که مردم در پشت چهره نیروهای انتظامی و بسیجی مهاجم برادران خود را می بینند و در شرایط بحرانی و پر از خشم و هیاهوی آنروز سعی می کنند بدانها آسیبی نرسد. موسوی که همواره منتقد نقش صدا و سیما در ایجاد شکاف در میان ملت بوده است باز هم می گوید که اگر صدا و سیما یک جو انصاف و عقل داشت می توانست برای تلطیف فضا و نزدیک کردن مردم به همدیگر گوشه ای از این صحنه ها را نشان دهد. او متاسف است از اینکه مسئولان اشتباهات خود را بیشتر و گسترده تر از گذشته تکرار می کنند.
او می داند “سیاست ارعاب” راه حل نیست. او می داند که می توان با دستگیریها، خشونت ها ، تهدیدها و بستن دهان روزنامه ها و رسانه ها برای مدتی سکوت برقرار کرد، اما می پرسد با تغییر قضاوت مردم را نسبت به نظام چگونه حل می کنید؟ تخریب مشروعیت را چگونه جبران می نمائید؟ نگاه ملامت آمیز و متعجب همه جهانیان از این همه خشونت یک دولت به ملت خود را چگونه تغییر می دهید؟ با مشکلات بر زمین مانده اقتصادی و معیشتی کشور که به دلیل ضعف مفرط دولت روزبروز وخیم تر می شود چه می کنید؟ با چه پشتوانه ای از کارآمدی و انسجام ملی و سیاست خارجی موثر، سایه قطعنامه ها و امتیازخواهی های بیشتر را در سطح بین الملل از سر کشور و ملتمان دور می کنید؟
و امروز پس از سه سال همه آن پیش بینی ها و تحلیل ها در برابر چشم اقتدارگرایان خودنمایی می کند و سیاست ارعاب نه تنها چاره ای برای حل بحران آنان نشد که همه انسجام ساختگی آنان را هم از هم گسیخت و اینک در درون خود با بحران بی اعتمادی رو به رو شده اند که هر گروه صد پاره شده و هر پاره به گوشه ای خزیده. اگر امروز موسوی بود بی شک بار دیگر خطاب به حاکمان می گفت: هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر