گر صدقه دادن به مردم که اسمش را یارانه نقدی گذاشتهاند به عنوان بهبود درآمد مردم در نظر گرفته شود بله بهبود پیدا کرده است! اما این بهبودی ظاهری و موقتی است. زیرا تورم حاصل از این یارانه بهبود ظاهری را از بین میبرد و درآمد طبقات پایین را خنثی خواهد کرد. بسیاری از آمارها که توسط اتحادیه صنایع مختلف منتشر شده نشان میدهد که بسیاری از کارخانهها تنها با یک سوم تا یک چهارم ظرفیت خود کار میکنند. مخصوصا صنایعی که اکثریت صنایع ایران را تشکیل میدهند و مربوط به مواد غذایی است. قرار بود با اجرای هدفمندی یارانهها، به بخش تولید یارانه تعلق گیرد که عملی نشد و تولید کنندگان زیر بار واردات ارزان قیمت، دچار آسیب شدند....
کلمه – گروه کارگری: وعده های دولت تمامی ندارد. این بار باز فرصتی شد تا رئیس دولت از افزایش یارانه ها تا سقف ۵ برابر سخن بگوید، بی آنکه کم ترین توجهی به نظرات متخصصان علم اقتصاد به بحران های ناشی از پخش پول میان مردم توجه ای داتشه باشد. رئیس دولت مردم فریب تعطیلی شصت درصدی کارخانجات را نمی بیند، اخراج کارگران و ماه ها حقوق معوقه شان را نمی بیند و بی هیچ گونه شرمی در سیمای ملی به مردم دروغ می گوید و از کاهش فاصله طبقاتی سخن می گوید. سبد هزنیه معیشتی خانوار بیش از شصت درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است بی آنکه ذره ای به حقوق کارگران و مزدبگیران در طول سال اضافه گردد. این به معنی حذف بخش اعظمی از کالا و اقلام غذایی از سفره مزدبگیران است. معلوم نیست که رئیس دولت از کدام کشور و کاهش فاصله طبقاتی در کجای دنیا سخن می گوید!
گفتوگوی تلویزیونی شنبه شب رییس دولت و وعدههای یارانهای تازه او، بار دیگر با واکنشهای متفاوتی روبروشد. محمود احمدینژاد در این گفتوگوی تلویزیونی، اجرای بخش اول هدفمندی را در رسیدن به اهدافی چون کاهش فاصله طبقاتی و مهار رشد مصرف انرژی موفق دانست. وی بر تمرکز مدیریت اقتصاد کشور تاکید کرد و از امکان ۵ برابر شدن یارانه نقدی پرداختی به مردم خبر داد و گفت: «هم اکنون مردم ۴۵ هزار تومان به عنوان یارانه نقدی دریافت میکنند که میتوانیم ۲۵/۵ برابر این رقم را به مردم پرداخت کنیم؛ بدون اینکه نقدینگی افزایش یابد.
در این خصوص تارنمای فردا مصاحبه ای با ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران انجام داده است که مشروح آن به نقل از این تارنما به شرح ذیل است:
اجرای عدالت از اهداف برنامه هدفمندی یارانهها عنوان شده و است. بنابراین اصلیترین سوال در آغاز بحث ما این است که آیا با اجرای این طرح این هدف محقق شده و به تبع آن رشد اقتصادی چشمگیر نصیب اقتصاد ایران شده است؟
اگر صدقه دادن به مردم که اسمش را یارانه نقدی گذاشتهاند به عنوان بهبود درآمد مردم در نظر گرفته شود بله بهبود پیدا کرده است! اما این بهبودی ظاهری و موقتی است. زیرا تورم حاصل از این یارانه بهبود ظاهری را از بین میبرد و درآمد طبقات پایین را خنثی خواهد کرد. بسیاری از آمارها که توسط اتحادیه صنایع مختلف منتشر شده نشان میدهد که بسیاری از کارخانهها تنها با یک سوم تا یک چهارم ظرفیت خود کار میکنند. مخصوصا صنایعی که اکثریت صنایع ایران را تشکیل میدهند و مربوط به مواد غذایی است. قرار بود با اجرای هدفمندی یارانهها، به بخش تولید یارانه تعلق گیرد که عملی نشد و تولید کنندگان زیر بار واردات ارزان قیمت، دچار آسیب شدند.
البته در برخی صنایع، مانند گروههای کانی و تولید مواد پتروشیمیو کشاورزی تولید افزایش پیدا کرده است ولی وابستگیهای ما نیز به واردات زیاد شده است. زیرا در داخل مواد اولیه، قطعات برای تولید صنایع وجود ندارد. دولت همیشه مدعی است که به مواد اولیه به عنوان کالای اساسی یارانه داده است اما باز هم صنایع ما وابستگیشان به مواد اولیه خارجی ادامه پیدا میکند. دولت در این موضوع برنامه ریزی نکرده و به نظر میآید قصد برنامهریزی در این مورد را نیز ندارد.
با این وصف آیا شما صرفهجویی در مصرف انرژی که بارها از سوی رئیس دولت و دولت به عنوان یکی از دستاوردهای این طرح مطرح نمودهاند را قابل قبول میدانید؟
به نظر آقای احمدینژاد و دولت ایشان هدفمندی جز مزایا چیز دیگری نداشته درصورتیکه این طور نیست و زمان نشان داد هدفمندی بیثباتی اقتصادی را ایجاد کرده است. البته در برخی موارد صرفه جویی شده اما آیا راههای دیگری برای صرفه جویی انرژی وجود نداشت؟ در مورد نان، مواد شوینده، بنزین، دارو، گازوئیل و… دولت همه را با یک چوب زد. مسئولین اقتصادی، همان سیاستهایی که صندوق بینالمللی پول اعمال کرده عینا به کار بستهاند. در صورتیکه نان، دارو، خدمات بیمارستانی که دولت خصوصی کرده است با بقیه نیازهای جامعه تفاوت دارد. ناگفته نماند هزینههای تمام این موارد نیز بر اثر افزایش انرژی بالا میرود. بهتر نبود بدون هیاهو و بدون تغییر قیمتها به وسیله کنتور مصرف آب، برق، گاز، بنزین و…. را کنترل کرد.
در موضوع بنزین که دولت به بنبست رسیده قیمت در منطقه به ۳ هزار تومان رسیده اما باز هم قیمت در ایران ۴۰۰ تومان است! یا نان که از مواد غذایی است که طبقات فقیر از آن استفاده میکنند بهتر نبود به آن یارانه تعلق میگرفت و دولت سیاستی در پیش میگرفت که طبقات پولدار از آن استفاده نکنند و متناسب با مصرف، افزایش قیمت میداشتیم؟
اگر این اتفاق میافتاد این همه هیاهو و بیثباتی به وجود نمیآمد و هر که بیشتر مصرف میکرد کمتر به آن یارانه تعلق میگرفت. ضمن اینکه دولت میتوانست یارانه قشر ضعیف را نیز به تدریج کم کند ولی نه به این شکل. متاسفانه دولت به حرف مجلس نیز بها نمیدهد. مجلس هم معتقد بود اجرای این طرح ۵ ساله است که متاسفانه دولت در عرض یکسال بخش مهمی از آن را عمل کرد. آقایان در دولت فراموش کردند گروه ضعیف جامعه زیر بار اثرات هدفمندی به شدت صدمه میبینند.
آقای احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونی خود صحبت از تورم ساختاری نمودهاند که ایران ۵۰ سال است با آن دست و پنجه نرم میکند. در این خصوص….
علم اقتصاد میگوید تورم زمانی به وجود میآید که عرضه و تقاضای کالاها با یکدیگر متناسب نیست. اصلا دولت میداند تورم ساختاری یعنی چه که وزیر اقتصاد و آقای احمدینژاد در مورد آن صحبت کردهاند!؟ یعنی به نظر دولت تورم ساختاری گرهی است که اصلا نمیتوان برای آن کاری کرد؟ متاسفانه در ایران سیاستی از گذشته طولانی وجود دارد و تا امروز نیز ادامه دارد. از کودتای ۲۸ مرداد تا سال ۵۰ در ایران تورم کمیوجود داشت که دلیلش هم سطح پایین واردات بود. اما از سال ۵۰ که درآمد نفتی ایران زیاد شد و واردات هم افزایش پیدا کرد؛ تورم نیز بالا رفت. مهمترین عامل تورم افزایش عرضه کالا و خدمات است. هرچه افزایش بیشتر باشد بهتر تقاضا را جبران میکند که این کار را تا توانست دولت انجام داد. در کشورهای صنعتی افزایش مالیات از پولدارها و کسانی که درآمد مفت دارند و این درآمدها از کار نیست و از خرید و فروش کاذب است بسیار متداول است. در این شرایط تقاضا کم شود تورم کاهش مییابد که این کار را هم دولت نکرده است.
نکته مهم دیگر اینکه در اثر سیاستهای هدفمندی یارانهها، دولت پول نفت را به عدهای از افراد جامعه داده است. با این پول کالا خریداری میشود و اگر کالا در دسترس نباشد قیمتها بالا میرود. به اندازه کافی هم از تولید دفاع نشد. اما در این میان معوقات بانکی نیز نکته مطرحی است. وامهای بانکی که به دوست و آشنا و فامیل دادند و دیگر نتوانستند و یا نخواستند پس بگیرند.
همچنین نقدینگی بخش خصوصی که اگر به کار گرفته میشد موجب صنعتی شدن ایران میشد. در ایران تنها ۴۰۰ میلیارد نقدینگی متعلق بخش خصوصی است و این کاهش نقدینگی به علت تولید و سود آوری کم است. از همه تاسفبارتر این نقدینگی در معاملات دروغین به کار گرفته میشود. دولت هم هیچ اقدام کنترلی بر این معاملات انجام نداده است. وامهایی که دولت داده است پس گرفته نشده است. متاسفانه آدمها را هم اقتصاد غلط سود پرست بار آورده است. استفاده از واژه تورم ساختاری گفتن، حرف کلی و پاسخ ندادن و نپذیرفتن مسوولیت است. متاسفانه یک حقوق بگیر بدون آنکه بفهمد مالیات از او کسر میشود اما ۵ میلیون مغازه دار معاف از مالیات هستد.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند اجرای طرح هدفمندی یارانهها سبب شده تا فاصله میان قشر کم درآمد و سرمایهدار زیاد شود در صورتیکه هدف اصلی و اولیه آن برقراری عدالت اجتماعی بوده است در این مورد نظر شما چیست؟
بنده از آقای احمدینژاد میپرسم شما چرا آمارهای مربوط به طبقات پایین را تهیه و اعلام نمیکنید؟ شما سالانه ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد در دست دارید اما قشر ضعیف جامعه را در شرایطی قرار دادید که بیپناه باشد و بخش عظیمی از درآمد آنها صرف غذا و کرایه خانه شود. پولی که تحت عنوان یارانه به همه طبقات داده شده چرا باید به درآمدهای بالا داده شود؟ یکی از عوامل بیثباتی اقتصادی کشور، بیعدالتی است. در شرایط کنونی این یارانه موجب میشود بخشی از فشارهای اقتصادی وارده به آنها کاهش پیدا کند ولی یادمان نرود با وضع موجود کشور به سمتی پیش میرود که طبقات آسیب پذیر در کشور افزایش پیدا میکند و رشد مفت بری و کار نکردن زیاد میشود.
در ظاهر پول از یک عدهای گرفته و به عده دیگر داده شده است. قیمتها بالا رفته در نتیجه نقدینگی خودبه خود بالا میرود. اگر دولت برای تورم نگران است که به نظر من نیست، این همه هزینههای عظیم زیربنای اقتصادی و عمرانی که ۹۹ درصد آنها تولیدی نیستند نباید انجام دهد.
وقتی آقای احمدینژاد میگوید به نظر من وظیفه دولت باید کلان باشد نظر آداماسمیت بنیانگذار اقتصاد سرمایه داری را بیان میکند آنهم در زمانی که در انگلستان همه سرمایهها به سمت تولید صنعتی میرفته است چون سودش زیاد بود. اما در ایران که همه سرمایهها به طرف دلالی میرود دولت باید فکر کند که وظیفهاش تنها در امور کلان باشد؟ وقتی زیر بنای اقتصادی ایجاد میکند تولید کننده استفاده میکند. بهترین وسیله ایجاد میشود برای تولید و واردات و توزیع و جابجایی جمعیت از نقاط روستایی به شهرها. دولت مرتبا خرج میکند. هدفمندی هم خرجی بود که باعث بدهی دولت شده است. متاسفانه دولت در چارچوب اقتصاد لیبرالی حرکت میکند در حالیکه الگوی اقتصاد ایران باید بر مبنای قانون اساسی باشد که اولین نکتهاش است که اقتصاد وسیله است نه هدف، هم در مورد فرد و هم درمورد کل اقتصاد کشور. در سال۵۷، ۱۴ میلیارد دلار وابستگی اقتصادی داشتیم امروز در حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیارد دلار به خارج وابستهایم و هنوز صادرکننده نفت خام و منابع کانی هستیم.
اینکه دولت معتقد است اگر در مرحله دوم اجرای هدفمندی یارانهها افزایش پیدا کند مردم در برابر نوسانات قیمت مصون هستند تا چه حد امکانپذیر و عملی است؟
ادامه این طرح از لحاظ اقتصادی دچار اشکال است چون همان سازو کار مرحله اول در مرحله دوم تکرار میشود. وقتی پول بیشتری به مردم میدهیم قطعا تورم بیشتری خواهد بود و قطعا دوگانگی جامعه بیشتر خواهد بود. ثروتمند ثروتمندتر میشود و فقرا فقیرتر میشوند. وقتی این حالت باشد چطور وضع مردم بهبود پیدا میکند؟ از لحاظ صوری شاید بهبود پیدا کند ولی قدرت خرید کاهش یافته است و طبقات ضعیف دچار بحران میشوند. دولت یک کار ناموفق دیگر هم انجام داده که اگر به درستی اجرا میشد بسیار مثمرثمر بود و آن هم ستاد تعزیر است. بسیاری مغازه دارها جریمه میشوند اما فرقی برایشان ندارد چون سودآوری برایشان وجود دارد خود این جریمه هم عاملی برای بالا رفتن قیمت کالا است.
کدام دولتی میتواند سه یا چهار میلیون مغازه را اداره کند دولت هنوز نتوانسته از کالاهای قاچاق جلوگیری کند که البته به نظر میرسد نمیخواهد این کار را انجام دهد و گرنه با برنامه ریزی امکان پذیراست. اینها نکاتی است که نشان میدهد به مراکز حساس بیثباتی اقتصاد توجهی ندارد. در اجرا نمودن قسمت دوم طرح هدفمندی بحث روانی، تحریم بیشتر تاثیر دارد. از افرادی که دلار، ارز و… در زمان اجرای مرحله اول خریدند و به قول خودشان از فرصتها استفاده کردند به عنوان برندگان اقتصادی یاد میشود. در این حالت بیثباتی بیشتر افزایش مییابد و اقتدار قدرت کم میشود. از همه فاجعه آمیزتر اینکه افکار عمومی بیثباتی را عادی بداند.
ارزیابی شما از طرح نیمه کاره سهام عدالت چیست؟
سهام عدالت زمان شاه هم اجرا شد. هدف سهیم کردن کارگران در کارخانهها بود که میتوانست مثبت باشد یعنی شرایطی به وجود بیاید که کارگر یک کارخانه و کارمند یک شرکت احساس مشارکت در کار کند. این یک وجه قضیه است اما وجه دیگر آنکه خیلی اصولیتر است اینکه سهام عدالت از کجا داده میشود؟ طبیعا از فضاهای دولتی. یعنی دولت برخلاف قانون اساسی به جای اینکه خوب مدیریت کند خوب واگذار میکند. وقتی جهت سرمایه در ایران به غیر تولید است در چنین حالتی این حجم سهام کم میشود و چقدر آن موسسه باید سود دهد که بتواند آن را توزیع کند. بحث دیگر اینکه بابت این سهام باید چند سال قسط آن از سود سهام کم شود پس نتیجتا تاثیری در زندگی کارمند یا کارگر نخواهد داشت. به نظر میرسد این بیش از یک ژست عدالتخواهانه چیز دیگری نیست. اینکه دولت که در راس است بگوید ما همه مشکلات را حل میکنیم ولی حل نشده که درست نیست. اگر میخواستند مشکل را اساسی حل کنند باید به سراغ حل مشکلات تولید کننده میرفتند. تولیدکنندههای عرصه کشاورزی به وسیله واسطهها غارت میشوند، مصرف کنندگان فقیر هم در شهرها غارت میشوند. یعنی دولت نمیتوانست از طریق تعاونیها و اشکال دیگری که واسطهها را کاهش میدهد یا گرفتن مالیات از واسطههای خصوصی، تعاونیها را رشد دهیم؟ این قبیل کارها بیشتر یک حرکت نمایشی است تا اجرایی.
دولت معتقد است هدفمندی در کام مردم شیرین بوده است. شما هم با نظر دولت موافقید؟
مردم ما از طریق صدقه گرفتن خوشحال میشوند؟ دولت بداند قانون اساسی گفته همه مردم باید کار داشته باشند. نگفته به مردم صدقه بدهید و مردم کار نکنند پول بگیرند. آیا کار نکردن موجب شادی میشود؟ اینکه ناتوانی را در مردم القا کنیم اصلا شیرین نیست مخصوصا در مورد طبقات فقیر و بیکار. اگر به جای این طرح و شعارهای دیگر کار ایجاد میکردیم و تولید افزایش مییافت بیشتر افتخار ایجاد میشد وماهیت اسلامی و انسانی بیشتر تامین میشد.
ما در اسلام در مورد خصائل کار فراوان روایت داریم. با این صدقه دادن از ارزشهای انسانی کاسته میشود. متاسفانه با این روند که مردم عادت به صدقه پیدا میکنند بازگشت به حالت عادی بسیار مشکل است. طبقات فقیر ما زحمت کشان جامعه هستند این قشر هستند که کار سخت در جامعه انجام میدهند. اگر فرهنگ کار در جامعه تغییر کند دوباره با چه قیمتی میتوانیم مردم را دعوت به کار کنیم. ایران بینوا در آینده با این تدابیر اقتصاد به کجا میرود؟ نفت تمام میشود و در آن فضا چطور میتوان زمان و انرژی به هدر رفته را جبران کرد. از نظر دینی و فرهنگ ایرانی کار یک بحث کهن است.
کار نکردن تاثیرات روانی فراوانی نیز بر جامعه دارد. ناهنجاریهای اجتماعی به بار میآورد. این نوع پرداخت یارانه به نظر من توهین به مردم است. دولت به جای ایجاد کار، با دلار ارزان قیمت نفت به چینی و ژاپنی شغل میدهد تا واردات به ایران افزایش یابد. در صورتی که دولت باید قیمت دلار را بالا ببرد و یارانه را به تولیدکنندگان دهد. باید فرهنگ تولید را افزایش دهیم. روستاها را آباد و تولید کنندگان را سرافراز کنیم. مسوولین اصل ۴۳ قانون اساسی را دوباره بخوانند. انقلاب اسلامی این نوع شیرینی را به مردم وعده نداده است و این افتخار نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر