۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

همسر شهید باکری: کار خداست، که مردم اینها را بهتر بشناسند/ زندگی مان را برای مملکت مان می دهیم


چکیده :من نمی دانم آقای طائب چطور فکر کرده که این حرف از دهانش در می آید. من واقعا اینها را نمی فهمم ولی فکر می کنم شیطان هم به شان کمک می کند. انسان وقتی که خیلی منیت داشته باشد بالاخره یک جاهایی اشتباه می کند. ولی خب برخی اشتباه ها مانند این اشتباه مردم را اذیت می کند. البته همه ی این ۸ سال با حرف زدن هایشان همه را اذیت کردند. چه با دروغ گفتن های شان، چه با هم دعوا کردن هایشان، چه تهمت زدن هایشان....

کلمه- زهرا صدر: همسر شهید حمید باکری معتقد است کار خداست که امثال مهدی طائب با حرف هایش طوری عمل کنند که مردم آن ها را بهتر بشناسند.
به گزارش کلمه، مهدی طائب، رئیس “قرارگاه راهبردی عمار” که از نهادهای تازه‌تاسیس برای به اصطلاح «مقابله با جنگ نرم» است، روز پنجشنبه ۲۶ بهمن‌ماه در جمع گروهی از دانشجویان عضو بسیج گفته است: “سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم.”
اکنون فاطمه چهل امیرانی، همسر شهید مفقود الاثر جزیره ی مجنون، می گوید در بحث خوزستان و خاک ایران و تنها شهدا نیستند. باور کنید ما هم زندگی نکردیم. ما همه ی هستی و زندگی و جوانی مان را به پای این خاک گذاشتیم. یتیم داری و هر چه را که انسان با آن به زندگی امیدوار است را پای دفاع از کشور و خاکمان گذاشتیم. جوان های زیادی در راه دفاع از این خاک خون دادند و به این راحتی رهایش نمی کنیم که کسی بیاید و بگوید برای ما اولویت ندارد.
خودشان را در مقابل مردم عیان می کنند
“قصه ی حمید باکری و عملیات خیبر را همه می دانند. هر که روایت دفاع از خاک ایران را با قطره های خون جوانان شنیده است ماجرای جزیره ی مجنون و عملیات خیبر را شنیده است. حمید باکری با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمق نیروهای دشمن پیاده می‌شدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف در می‌آوردند و کنترل منطقه را در دست می‌داشتند عازم شد. ساعت ۱۱ شب چهارشنبه ۳ اسفند ۶۲ شروع عملیات خیبر بود که با بی‌سیم خبر تصرف پل مجنون (که بعدا به نام پل حمید نامیده شد) در عمق ۶۰ کیلومتری عراق را اطلاع داد. و عاقبت پس از دو روز جنگ در مقابل انبوه نیروهای زرهی عراق در اثر اصابت آرپی‌جی به شهادت رسید و پیکر او در همان میدان جنگ باقی ماند.”
همسر شهید حمید باکری می گوید: مشخص است که آقای طائب حرف بدی زده اند. نمی دانم شاید کار خداست که اینجور حرف ها را می زنند و خودشان را در مقابل مردم عیان می کنند، یعنی فکر می کنند که خوبند و بلدند حرف بزنند و سخنرانی کنند یک دفعه از دهانشان چنین سخنانی در می آید.
حتی به شوخی هم گفتنش بد است
وی در ادامه می افزاید: اگر می خواستند از مواضع ایران در مورد سوریه دفاع کنند می توانستند جور دیگری دفاع کنند. اما اظهار نظر این آقا خیلی بد بود حتی به شوخی هم گفتنش بد است چه برسد که ایشان خیلی راحت اعلام نظر کند.
فاطمه چهل امیرانی با بیان اینکه به نظر می رسد اینها معنی این چیزها را نمی فهمند، تصریح کردند: اینجا فقط شهدا نیستند که رفتند. این زندگی من و بچه های من و امثال ما خانواده های شهدا است. نمی دانند که یتیم داری چقدر سخت است. نمی فهمند که آسیه چقدر برای پدر شهیدش گریه کرده هنوز هم جنازه ای در کار نیست.
وی در ادامه خاطرنشان می کند: همین که از دهان کسی چنین جمله ای در آید یعنی زمینه ی بدی در ذهنش وجود دارد که به راحتی می تواند اینها را بگوید. من تعجب می کنم کسی که از نزدیکان افراد امنیتی است چطوری می تواند همچین حرفی بزند. البته من فکر می کنم این اشتباهات کاملا کار خداست که مردم اینها را بهتر بشناسند.
آقایان متوجه نشده‌اند که برای حفظ خوزستان چه بهای سنگینی پرداخت کرده‌ایم
خانم چهل امیرانی روز گذشته در واکنش به اظهارات مهدی طائب در صفحه فیس بوک خود نوشته بود: ظاهرا برای دفاع از اهمیت سوریه، قافیه تنگ امده. فکر کنم آقایان متوجه نشده‌اند که برای حفظ خوزستان چه بهای سنگینی پرداخت کرده‌ایم. در حقیقت، تنها شهدا نبودند که زندگی خود را فدای آزاد کردن خوزستان کردند، بلکه خانواده شهدا هم هستی خود را در خوزستان دفن کردند. ممنون خدا که به وسیلهٔ دست و زبان خودشان چهره واقعی آن‌ها را به مردم مظلوم ایران نشان می‌دهد. اقای مهدی طائب لطفا جان خود را به سوریه ببخشید.
همسر این شهید عملیات خیبر می گوید: اگر خیلی خوب است خودتان و خانواده تان بروید جانتان را بدهید برای سوریه. هر کس باید مواظب حرف زدنش باشد. متاسفانه از وقتی آقای احمدی نژاد آمده مسئولین اصلا رعایت نمی کنند در حرف زدن هایشان و این بی توجهی ها خیلی مردم را اذیت می کند.
وی همچنین ادامه می دهد: من هر چه فکر می کنم می بینم همسر من یک انسان با ادب بود. هم آقا مهدی هم حمید حواسشان به حرف زدنشان بود. نه اهل غیبت، تهمت، بهتان و دروغ به شوخی هم نبودند. اما از وقتی این ها آمدند به راحتی همه ی اینها را باب کردند.
ما با انقلابمان می خواستیم به “انسان” برسیم
فاطمه چهل امیرانی تاکید می کند: ما با انقلابمان می خواستیم به “انسان” برسیم. حالا می گفتیم اقتصاد و بقیه ی معضلات پیش کش. ما می خواستیم انسان به تکامل برسد. اما امروز این چه انسانی شده که دارند به راحتی دروغ می گویند. خب معلوم است که مردم هم از اینها یاد می گیرند. این طرز رفتار باب می شود که خیلی بد است.
همسر شهید باکری، گمشده ی جزیره ی مجنون در ادامه می گوید: من به یاد دارم وقتی خرمشهر را آزاد کرده بودند حمید خیلی خوشحال بود و می گفت فاطمه قبلا نفتمان را نمی خریدند ولی الان صف کشیده اند نفت را می خرند. یعنی استقلال و آزادی اینقدر برای آنان مهم بود. آن وقت من نمی دانم آقای طائب چطور فکر کرده که این حرف از دهانش در می آید. من واقعا اینها را نمی فهمم ولی فکر می کنم شیطان هم به شان کمک می کند. انسان وقتی که خیلی منیت داشته باشد بالاخره یک جاهایی اشتباه می کند. ولی خب برخی اشتباه ها مانند این اشتباه مردم را اذیت می کند. البته همه ی این ۸ سال با حرف زدن هایشان همه را اذیت کردند. چه با دروغ گفتن های شان، چه با هم دعوا کردن هایشان، چه تهمت زدن هایشان.
همه زندگیمان را برای مملکتمان دادیم باز هم همین کار را خواهیم کرد
فاطمه چهل امیرانی با بیان اینکه این رفتارها همه از بی اخلاقی است، تاکید می کند: باید بروند ریشه اش را پیدا کنند ببینند چطوری حرکت کرده اند که به این بی اخلاقی ها رسیده اند. ما همه زندگیمان را برای مملکتمان دادیم. حالا باز هم همین کار را خواهیم کرد. اینها هم اگر خیلی برایشان سوریه اهمیت دارد جور دیگری دفاع کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر