۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

برنج ایرانی در بازار عرب‌ها، صف برنج هندی در بازار ایران


چکیده :یکی دیگر از کسبه‌های بازار می‌گوید: «به خدا ما هم از همین مردم هستیم ، ما هم زن و بچه داریم باید خرج خونه، اجاره مغازه و هزار تا چیز دیگه رو بدیم آخه من وارد‌کننده که رفتم برنج رو با دلار 2800تومنی آوردم چه‌جوری به این قیمت مصوب بدم؟ چرا هیچ کارشناسی نمی‌شه؟ فقط دنبال این هستند که دوربین به دست بیان داخل بنگاه‌ها و فیلمبرداری کنن و بگن ما محتکرین رو گرفتیم.» ...

ساعت ۱۰ صبح میدان محمدیه، کف پیاده‌رو هنوز خیسی باران دیشب را بر خود دارد. صف طویل و درازی از دایره و دهنه میدان تا اواسط خیابان مولوی کشیده شده و نظر هر رهگذری را به خودش جلب می‌کند. داخل صف از خانمی پرسیدم: صفه چیه؟ «برنج پسرم، برنج هندی» در همین حین صف تکانی می‌خورد. پیرزن که به زحمت کیسه مشکی را جلو می‌کشید امیدوارنه به جلو حرکتی کرد. قیمتی که این مغازه برنج را به فروش می‌رساند از عرف بازار پایین‌تر است، دلیل آن چیست؟ بازرس‌های تعزیرات که بر صف و روند فروش نظارت می‌کنند پاسخ این معما و صف طولانی هستند.
آقای تبریزیان از کسبه قدیمی خیابان مولوی و همسایه مغازه برنج‌فروش، علت تشکیل شدن این صف‌ها را فروش برنج هندی به قیمت تعزیراتی بیان می‌کند که به قیمت هر گونی ۲۷۰۰۰تومان عرضه می‌شود. اما هیچ مغازه‌داری به این قیمت برنج را نمی‌فروشد مگر اینکه مامورین تعزیرات انباری را پیدا کنند و آن را به فروش بگذارند. در غیر این صورت برنج هندی هر گونی ۱۰ کیلویی ۴۲۰۰۰تومان است. تازه اگر بفروشند! چون فعلا بهترین جا انبار است.
به گزارش شرق، یکی دیگر از کسبه‌های بازار می‌گوید: «به خدا ما هم از همین مردم هستیم ، ما هم زن و بچه داریم باید خرج خونه، اجاره مغازه و هزار تا چیز دیگه رو بدیم آخه من وارد‌کننده که رفتم برنج رو با دلار ۲۸۰۰تومنی آوردم چه‌جوری به این قیمت مصوب بدم؟ چرا هیچ کارشناسی نمی‌شه؟ فقط دنبال این هستند که دوربین به دست بیان داخل بنگاه‌ها و فیلمبرداری کنن و بگن ما محتکرین رو گرفتیم.»
بنگاه راستگو، صاحب آن پسر جوانی است و آرام در حال مطالعه روزنامه. ادامه‌دهنده راه پدر. نسبت به وضع فعلی بازار می‌گوید: «اگر الان مغازه رو تا بعد از عید تعطیل کنیم از لحاظ اقتصادی به صرفه‌تر است تا بعد ببینیم خدا چی می‌خواد.» او از کسادی و راکد بودن بازار گله‌مند است و اینگونه می‌گوید: «فروشمان نسبت به پارسال همین موقع نصف شده چون مردم قدرت خریدشون اومده پایین. همه چیز هم گرون شده نسبت به شش ماه پیش اکثر جنس‌ها تا ۵۰درصد افزایش قیمت داشته به طور میانگین تنها چیزی که تو مواد غذایی ارزون شده پنیر گچی هستش که اونم هر روز از کیفیتش کم می‌شه، آخرین نمونه‌ای که برامون آوردن طعمش به شیرینی خیلی نزدیک بود. اما مشکل اصلی ما از دست رفتن سرمایه در گردشمونه به طور مثال من هفته پیش ۱۰ تن برنج ایرانی موجودی انبار رو به قیمت ۵۵۰۰تومان فروختم اما دیروز همون برنج رو خریدم ۵۷۰۰تومان که توی ۱۰ تن اختلاف رقم زیادی می‌شه، الان مدت
۵-۴ ماهه که قیمت‌ اکثر مواد غذایی همین‌طور بالا میره و هیچ پیش‌بینی نسبت به قیمت فردا نمیشه داشت.»
این داستان برنج است در سوی دیگر، فروشندگان عمده تمایلی به عرضه روغن خوراکی ندارند که علت آن نداشتن سود کافی برای فروشندگان است. محمدرضا گردپور جوانی که دانشجوی سال آخر علوم سیاسی است از سابقه هفت ساله خود در این بازار می‌گوید که هیچ وقت چنین کسادی را تجربه نکرده او که گرانی ۵۰درصدی را قبول ندارد برای صحت ادعای خود فاکتورهای خرید سال گذشته را می‌آورد و با آمارو ارقام افزایش قیمت ۱۵۰درصدی را نشان می‌دهد. محمدرضا با نشان دادن فاکتورهایش می‌گوید: «قیمت روغن جامد لادن پارسال ۹۲۵۰تومان بود، بهمن امسال ۱۷۰۰۰تومان، رب گوجه‌فرنگی همدانیان پارسال ۱۲۵۰تومان، بهمن امسال ۳۳۵۰ تومان، روغن کنجد شش ماه پیش ۷۰۰۰تومان در حال حاضر ۳۶۰۰۰تومان.»
وی ادامه می‌دهد که: «قیمت‌ها به روز است و فردا ممکن است قیمت‌ها تغییر کند.» محمدرضا از تغییر ذائقه مردم خبر می‌دهد که در حال حاضر اقشار ضعیف به دنبال برنج تایلندی هستند و اقشار متوسط پی برنج هندی و برنج ایرانی تقریبا در حال حذف شدن از بازار مصرف عمده داخلی است، هرچند همسایگان عرب جنوبی ما از مشتریان پروپا قرص برنج ایرانی هستند و این نوع برنج هیچ‌وقت روی زمین نمی‌ماند. در گذشته‌ای نه‌چندان دور حدود هفت ماه پیش به گفته کاسبان روزی ۵۰ تن برنج مرغوب ایرانی در این خیابان زمین می‌خورد اما الان هر دو هفته یک‌بار این اتفاق می‌افتد. محمدرضا در گیرو‌دار این مساله است که با توجه به افزایش جمعیت هرساله تهران و مهاجرپذیر بودن شهر تهران چطور فروش اقلام اولیه مایحتاج عمومی مردم تا ۷۰درصد کم شده آن هم در این ایام نزدیک به سال نو.»باز هم خبر از افزایش قیمت می‌رسد.
حامد حاجی‌زاده که نمایندگی پخش محصولات لبنیاتی پگاه را در خیابان مولوی دارد از افزایش ۲۰درصدی قیمت محصولات لبنی این گروه از کارخانجات خبر می‌دهد و اظهار می‌کند: «نسبت به پارسال صددرصد افزایش قیمت داشتیم به‌طوری‌که اوج این افزایش قیمت بعد از نوسانات بازار ارز بود که این افزایش قیمت باعث کاهش فروش نیز شده است به طوری‌که مردم به استفاده از کالاهای بی‌کیفیت رو آورده‌اند، به طور مثال برای درست کردن حجم مشخصی پنیر می‌توان هم از سه لیتر شیر استفاده کرد هم از شش لیتر اما کیفیت‌ها فرق اساسی دارند و الان پنیرهای بی‌کیفیت بسیار پرفروش‌تر شده‌اند. مردم رو به استفاده از کالای ارزان‌تر آورده‌اند و دیگر کیفیت برایشان اهمیت ندارد مطمئنا اگر می‌شد پنیر را از سبد غذایی حذف کرد این کار را می‌کردند همان‌طور که در مورد شیر این کار را کرده‌اند و دیگر مثل قدیم شیر در خانواده‌ها مصرف نمی‌شود.» او عمده‌ترین علت این صرفه‌جویی اقتصادی را با این سوال پاسخ می‌دهد که اکثر کالاها تا صددرصد امسال افزایش قیمت داشته اما حقوق کدام کارمند یا کارگر افزایش پیدا کرده است؟
از او می‌پرسم قیمت ارز در بازار مواد غذایی که عمدتا تولید داخل است چه تاثیری دارد؟ او در پاسخ می‌گوید «به طور مثال افزایش قیمت رب گوجه‌فرنگی رابطه مستقیمی با دلار دارد. قوطی حلبی رب کاملا وارداتی است، در سال پیش یکی از شرکت‌های تولید‌کننده از قوطی تولید داخل استفاده کرد اما بعد از یک هفته مجبور شد کلیه تولیداتش را به علت کپک زدن از بازار جمع‌آوری کند.»در راه برگشت دوباره همان پیرزن را می‌بینم که این دفعه بارش دوبرابر شده، به او پیشنهاد می‌کنم تا مسیری کمکش کنم او هم مشتاقانه قبول می‌کند گونی برنج هندی که چند ساعت پیش به خاطر آن در صف ایستاده بود را به من می‌دهد و با هم راه می‌افتیم اما آن کیسه مشکی هم سنگین به نظر می‌آید کنجکاوانه می‌پرسم: مادر داخل آن کیسه مشکی چیست؟ با لبخندی پاسخ می‌دهد «آن هم برنج هندی است اما چون به هر نفر یک گونی برنج بیشتر نمی‌دهند مجبور شدم دو بار در صف بایستم» ازش پرسیدم «مگر مصرف ماهانه برنج شما چقدر است؟» جواب داد: یک گونی. گفتم: «برای چی دو برابر از مصرفت می‌گیری؟» گفت: دو ماه بعد این هم گران‌تر می‌شود.باید فکر آینده رو هم کرداما الان همه چی هست زیاد هم هست ولی قیمت‌ها ساعتی شده اما حقوق بازنشسته‌ها سالی یک‌بار بالا می‌رود. باید فکر فردا رو هم کرد لباس که نیست بگی خوب عیبی نداره قدیمیا رو می‌پوشم این شکم وامونده باید پرشه اگر پرنباشه عقل رو هم زایل می‌کنه، باید فکر فردا رو هم کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر